حمایت از گنج‌نما




 

بخش ۷۱ - پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش

شیر گفتش تو ز اسباب مرض

این سبب گو خاص کاینستم غرض

گفت آن شیر اندرین چه ساکن است

اندرین قلعه ز آفات آمن است

قعر چه بگزید هر که عاقل است

زآنکه در خلوت صفاهای دل است

ظلمت چه به که ظلمت های خلق

سر نبرد آنکس که گیرد پای خلق

گفت پیش آ زخمم او را قاهر است

تو ببین کان شیر در چه حاضر است

گفت من سوزیده‌ام زان آتشی

تو مگر اندر بر خویشم کشی

تا به پشت تو من ای کان کرم

چشم بگشایم به چه در بنگرم