قوم دیگر سخت پنهان میروند
شهرهٔ خلقان ظاهر کی شوند
این همه دارند و چشم هیچ کس
بر نیفتد بر کیاشان یک نفس
هم کرامتشان هم ایشان در حرم
نامشان را نشنوند ابدال هم
یا نمیدانی کرمهای خدا
کو ترا میخواند آن سو که بیا
شش جهت عالم همه اکرام اوست
هر طرف که بنگری اعلام اوست
چون کریمی گویدت آتش در آ
اندر آ زود و مگو سوزد مرا
< بخش ۱۴۷ - حکایت مندی...
بخش ۱۴۵ - بیان آنک ا... >