حمایت از گنج‌نما




 

بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیه‌السلام که ای موسی من که خالقم تعالی تو را دوست می‌دارم

گفت موسی را به وحی دل خدا

کای گزیده دوست می‌دارم ترا

گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم

موجب آن تا من آن افزون کنم

گفت چون طفلی به پیش والده

وقت قهرش دست هم در وی زده

خود نداند که جز او دیار هست

هم ازو مخمور هم از اوست مست

مادرش گر سیلیی بر وی زند

هم به مادر آید و بر وی تند

از کسی یاری نخواهد غیر او

اوست جمله شر او و خیر او

خاطر تو هم ز ما در خیر و شر

التفاتش نیست جاهای دگر

غیر من پیشت چون سنگ است و کلوخ

گر صبی و گر جوان و گر شیوخ

هم‌چنانکه ایاک نعبد در حنین

در بلا از غیر تو لانستعین

هست این ایاک نعبد حصر را

در لغت و آن از پی نفی ریا

هست ایاک نستعین هم بهر حصر

حصر کرده استعانت را و قصر

که عبادت مر تو را آریم و بس

طمع یاری هم ز تو داریم و بس