حمایت از گنج نما
کلاسهای آموزش زبان فارسی
اپ اندروید گنج حضور
اپ آیفون گنج حضور
اینستاگرام
تماس با ما
صفحه اصلی
»
لیست شعرا
ابوسعید ابوالخیر
احمد شاملو
اسدی توسی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
بیدل دهلوی
جامی
حافظ
خاقانی
خلیلالله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام
رضیالدین آرتیمانی
رهی معیری
رودکی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی
سهراب سپهری
سیف فرغانی
شاطرعباس صبوحی
شاه نعمتالله ولی
شاهنامه گویا
شهریار
شیخ بهایی
شیخ محمود شبستری
صائب تبریزی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فخرالدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فردوسی
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فیض کاشانی
قاآنی
محتشم کاشانی
مسعود سعد سلمان
ملا هادی سبزواری
ملکالشعرای بهار
منوچهری
مهستی گنجوی
مولوی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
نیما یوشیج
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
وحشی
پروین اعتصامی
کسایی
قرآن کریم
جستجو برای :
تمامی شعرا
فقط در آثار حافظ
فقط در آثار خیام
فقط در آثار فردوسی
فقط در آثار مولوی
فقط در آثار نظامی
فقط در آثار سعدی
فقط در آثار پروین اعتصامی
فقط در آثار عطار
فقط در آثار سنایی
فقط در آثار وحشی
فقط در آثار رودکی
فقط در آثار ناصرخسرو
فقط در آثار منوچهری
فقط در آثار فرخی سیستانی
فقط در آثار خاقانی
فقط در آثار مسعود سعد سلمان
فقط در آثار انوری
فقط در آثار اوحدی
فقط در آثار خواجوی کرمانی
فقط در آثار عراقی
فقط در آثار صائب تبریزی
فقط در آثار شیخ محمود شبستری
فقط در آثار جامی
فقط در آثار هاتف اصفهانی
فقط در آثار ابوسعید ابوالخیر
فقط در آثار ملکالشعرای بهار
فقط در آثار باباطاهر
فقط در آثار محتشم کاشانی
فقط در آثار شیخ بهایی
فقط در آثار سیف فرغانی
فقط در آثار فروغی بسطامی
فقط در آثار عبید زاکانی
فقط در آثار امیرخسرو دهلوی
فقط در آثار شهریار
فقط در آثار عبدالواسع جبلی
فقط در آثار فخرالدین اسعد گرگانی
فقط در آثار فیض کاشانی
فقط در آثار سلمان ساوجی
فقط در آثار رهی معیری
فقط در آثار اقبال لاهوری
فقط در آثار بیدل دهلوی
فقط در آثار قاآنی
فقط در آثار کسایی
فقط در آثار عرفی
فقط در آثار رضیالدین آرتیمانی
فقط در آثار نیما یوشیج
فقط در آثار احمد شاملو
فقط در آثار سهراب سپهری
فقط در آثار فروغ فرخزاد
فقط در آثار ملا هادی سبزواری
فقط در آثار نصرالله منشی
فقط در آثار باباافضل کاشانی
فقط در آثار اسدی توسی
فقط در آثار خلیلالله خلیلی
فقط در آثار شاطرعباس صبوحی
فقط در آثار شاه نعمتالله ولی
فقط در آثار مهستی گنجوی
فقط در آثار هلالی جغتایی
فقط در آثار شاهنامه گویا
جستجو در آثار :
جستجوی عبارت
جستجو بر اساس تشبیه کلمات
نوع جستجو :
غزل شمارهٔ ۱ : مه من، به جلوهگاهی که تو را شنودم آنجا
غزل شمارهٔ ۲ : سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
غزل شمارهٔ ۳ : ای نور خدا در نظر از روی تو ما را
غزل شمارهٔ ۴ : به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را
غزل شمارهٔ ۵ : ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا ر
غزل شمارهٔ ۶ : از آن تنهایی ملک غریبی شد هوس ما را
غزل شمارهٔ ۷ : گهگهم خوانی و گویی که چه حالست تو را؟
غزل شمارهٔ ۸ : ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
غزل شمارهٔ ۹ : من کیستم تا هر زمان پیش نظر بینم تو را
غزل شمارهٔ ۱۰ : جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم تو را
غزل شمارهٔ ۱۱ : یار ما هرگز نیازارد دل اغیار را
غزل شمارهٔ ۱۲ : من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟
غزل شمارهٔ ۱۳ : آرزومند توام، بنمای روی خویش را
غزل شمارهٔ ۱۴ : یار، چون در جام میبیند، رخ گلفام را
غزل شمارهٔ ۱۵ : یک دو روزی میگذارد یار من تنها مرا
غزل شمارهٔ ۱۶ : بی تو، چندان که محنتست مرا
غزل شمارهٔ ۱۷ : شوق درون به سوی درون میکشد مرا
غزل شمارهٔ ۱۸ : گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا
غزل شمارهٔ ۱۹ : ای شهسوار حسن سرافراز کن مرا
غزل شمارهٔ ۲۰ : زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا
غزل شمارهٔ ۲۱ : هست آرزوی کشتن آن تندخو مرا
غزل شمارهٔ ۲۲ : ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟
غزل شمارهٔ ۲۳ : نهادی بر دلم فراق و سوختی جان را
غزل شمارهٔ ۲۴ : به روز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران را
غزل شمارهٔ ۲۵ : به چه نسبت کنم آن سرو قد دلجو را؟
غزل شمارهٔ ۲۶ : گه نمک ریزد به خم، گه بشکند پیمانه را
غزل شمارهٔ ۲۷ : ای شوخ، مکش عاشق خونینجگری را
غزل شمارهٔ ۲۸ : دیدیم ز یاران وفادار بسی را
غزل شمارهٔ ۲۹ : بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را
غزل شمارهٔ ۳۰ : به نام ایزد، میان مردمان آن تندخو با ما
غزل شمارهٔ ۳۱ : چند نادیده کنی؟ آه! چه دیدی از ما؟
غزل شمارهٔ ۳۲ : نمیتوان به جفا قطع دوستداری ما
غزل شمارهٔ ۳۳ : من وبیداری و شبها و شب تا روز یا ربها
غزل شمارهٔ ۳۴ : من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها
غزل شمارهٔ ۳۵ : ز آب چشم من گل شد به راه عشق منزلها
غزل شمارهٔ ۳۶ : دلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادیها
غزل شمارهٔ ۳۷ : گل رویت عرق کرد از می ناب
غزل شمارهٔ ۳۸ : شب هجرست و مرگ خویش خواهم از خدا امشب
غزل شمارهٔ ۳۹ : سر نمیتابم ز شمشیر حبیب
غزل شمارهٔ ۴۰ : گر دعای دردمندان مستجاب است ای حبیب
غزل شمارهٔ ۴۱ : من به کویت عاشق زار و دل غمگین و غریب
غزل شمارهٔ ۴۲ : ای شده خوی تو با من بتر از خوی رقیب
غزل شمارهٔ ۴۳ : ای سر زلف تو کمند حیات
غزل شمارهٔ ۴۴ : چیست پیراهن آن دلبر شیرینحرکات؟
غزل شمارهٔ ۴۵ : وه! چه عمرست این که در هجر تو بردم عاقبت؟
غزل شمارهٔ ۴۶ : در آفتاب رخش باده تاب انداخت
غزل شمارهٔ ۴۷ : ما عاشقیم و بی سر و سامان و میپرست
غزل شمارهٔ ۴۸ : ای که از یار نشان میطلبی، یار کجاست؟
غزل شمارهٔ ۴۹ : ای که میپرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟
غزل شمارهٔ ۵۰ : روز نوروزست سرو گلعذار من کجاست؟
غزل شمارهٔ ۵۱ : ای باد صبح منزل جانان من کجاست؟
غزل شمارهٔ ۵۲ : ز باغ عمر عجب سروقامتی برخاست
غزل شمارهٔ ۵۳ : هر آتشین گلی که بر اطراف خاک ماست
غزل شمارهٔ ۵۴ : عکس آن لبهای میگون در شراب افتاده است
غزل شمارهٔ ۵۵ : مه ز جور فلک دو تا شده است؟
غزل شمارهٔ ۵۶ : رفتست عزیز من و مکتوب نوشتست
غزل شمارهٔ ۵۷ : دارم شبی که دوزخ از آن علامتست
غزل شمارهٔ ۵۸ : ماه من عیدست و شهری را نظر بر روی توست
غزل شمارهٔ ۵۹ : دلم به سینهٔ سوزان مشوش افتادست
غزل شمارهٔ ۶۰ : راه وفا پیشگیر، کان ز جفا خوشترست
غزل شمارهٔ ۶۱ : دلهای مردمان به نشاط جهان خوشست
غزل شمارهٔ ۶۲ : مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست
غزل شمارهٔ ۶۳ : جان من الله الله این چه تنست؟
غزل شمارهٔ ۶۴ : این همه لاله که سر برزده از خاک منست
غزل شمارهٔ ۶۵ : اینچنین بیرحم و سنگیندل که جانان منست
غزل شمارهٔ ۶۶ : به هر که قصهٔ دل گفتم دلش خونست
غزل شمارهٔ ۶۷ : نخل بالای تو سر تا به قدم شیرینست
غزل شمارهٔ ۶۸ : برخیز تا نهیم سر خود به پای دوست
غزل شمارهٔ ۶۹ : گفتی بگو که در چه خیالی و حال چیست؟
غزل شمارهٔ ۷۰ : شیشهٔ می دور از آن لبهای میگون میگریست
غزل شمارهٔ ۷۱ : این تازه گل که میرسد از بوستان کیست؟
غزل شمارهٔ ۷۲ : من با تو یکدلم، سخن و قول من یکیست
غزل شمارهٔ ۷۳ : بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیست
غزل شمارهٔ ۷۴ : در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست
غزل شمارهٔ ۷۵ : کدام جلوه که در سرو سرافراز تو نیست؟
غزل شمارهٔ ۷۶ : دگرم بستهٔ آن زلف سیه نتوان داشت
غزل شمارهٔ ۷۷ : در مجلس اگر او نظری با دگری داشت
غزل شمارهٔ ۷۸ : دل چه باشد کز برای یار ازان نتوان گذشت
غزل شمارهٔ ۷۹ : روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت
غزل شمارهٔ ۸۰ : یا تمنای وصال تو مرا خواهد کشت
غزل شمارهٔ ۸۱ : آمد آن سنگیندل و صد رخنه در جان کرد و رفت
غزل شمارهٔ ۸۲ : دل به امید کرم دادم و دیدم ستمت
غزل شمارهٔ ۸۳ : در کوی تو آمد به سرم سنگ ملامت
غزل شمارهٔ ۸۴ : نا دیده میکنی چو فتد دیده بر منت
غزل شمارهٔ ۸۵ : اگر از آمدنم رنجه نگردد خویت
غزل شمارهٔ ۸۶ : چه غم گر در سرم شوریست از سودای گیسویت؟
غزل شمارهٔ ۸۷ : خدا را تند سوی من مبین چون بنگرم سویت
غزل شمارهٔ ۸۸ : مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث
غزل شمارهٔ ۸۹ : مشتاق درد را به مداوا چه احتیاج؟
غزل شمارهٔ ۹۰ : بدین هوس که دمی سر نهم به پای قدح
غزل شمارهٔ ۹۱ : ای چشم تو شوختر ز هر شوخ
غزل شمارهٔ ۹۲ : خوشا کسی که درین عالم خرابآباد
غزل شمارهٔ ۹۳ : دوش با صد عیش بودی، هرشبت جون دوش باد
غزل شمارهٔ ۹۴ : بیا بیا که دل و جان من فدای تو باد
غزل شمارهٔ ۹۵ : کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد
غزل شمارهٔ ۹۶ : سایهای کز قد و بالای تو بر ما افتد
غزل شمارهٔ ۹۷ : گر ز رخسار تو یک لمعه به دریا افتد
غزل شمارهٔ ۹۸ : تو را گهی که نظر بر من خراب افتد
غزل شمارهٔ ۹۹ : چو از داغ فراقت شعلهٔ حسرت به جان افتد
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : آب حیات حسنت گل برگ تر ندارد
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : روز عمرم چند، یارب! چون شب غم بگذرد؟
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : ماه شهر آشوب من هر گه به راهی بگذرد
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : شمع، دوش از نالهٔ من گریهٔ بسیار کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : مسکین طبیب، چارهٔ دردم خیال کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : نمیتوان به تو شرح بلای هجران کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : من عاشق و دیوانه و مستم چه توان کرد؟
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : به ناز میرود و سوی کس نمینگرد
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : باغ عیش من به جای گل همه خار آورد
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : تا کی آن شوخ نظر بر دگری اندازد؟
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : یار هر چند که رعنا و سهیقد باشد
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : می خواهم و کنجی که بجز یار نباشد
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : شب هجران رسید و محنت بسیار پیدا شد
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : افروخت رنگت از می و دلها کباب شد
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : تا از فروغ روی تو گل کامیاب شد
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : بر سر بالین طبیب از نالهٔ من زار شد
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : گر برون میآید، آن بیرحم زارم میکشد
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : زان دل به جانب سگ کوی تو میکشد
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : اگر سودای عشق اینست، من دیوانه خواهم شد
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : از حال دل و دیده مپرسید که چون شد؟
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : تا سلسلهٔ زلف تو زنجیر جنون شد
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : گل شکفت و شوق آن گلچهره از سر تازه شد
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : غم بتان مخور ای دل که زار خواهی شد
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : نیست عرق، که در رهت از حرکات میچکد
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : آه و صد آه! که آن مه ز سفر دیر آمد
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : روز هجران تو، یا رب، از کجا پیش آمد؟
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : دلم پیش لبت با جان شیرین در فغان آمد
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : نگسلد رشتهٔ جان من از آن سرو بلند
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : یارب! غم ما را که به عرض تو رساند؟
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : عارضت هست بهشتی، که عیان ساختهاند
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : جان من، بهر تو از جان بدنی ساختهاند
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : عجب!که رسم وفا هرگز آن پری داند
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : جهان و هر چه درو هست پایدار نماند
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : دلم رفت و جان و حزین هم نماند
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : بس که خلقی سخن عاشقی من کردند
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : عاشقان هرچند مشتاق جمال دلبرند
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : رند لبتشنه چرا جام شرابی نزند؟
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : چو ترک من هوس مجلس شراب کند
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : هرگز آن شوخ به ما غیر نگاهی نکند
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : گر کسی عاشق رخسار تو باشد چه کند؟
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : خوبرویان چون به شوخی قصد مرغ دل کنند
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : چو لاله سینهٔ من کاش پاره پاره کنند!
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : جای آنست که شاهان ز تو شرمنده شوند
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : دودی، که دوش بر سر کویت بلند بود
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : شیرین دهنا! این همه شیرین نتوان بود
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : دی به راهم دیدن و آنگاه نادیدن چه بود؟
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : با من اول آن همه رسم وفاداری چه بود؟
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : کاکل ز چه بگذاشتهای تا کمر خود؟
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : یار اگر مرحم داغ دل محزون نشود
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : لعل جانبخشت که یاد از آب حیوان میدهد
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : هر گه آن قصاب خنجر بر گلوی من نهد
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : ماه من، زلفت شب قدرست و رویت روز عید
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : جز بندگیم کاری از دست نمیآید
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : زان پیشتر که جانان ناگه ز در درآید
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : اگر نه از گل نورسته بوی یار آید
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : اگر چون تو سروی ز جایی برآید
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : دلا گر عاشقی بنشین که جانانت برون آید
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : غمی کز درد عشقت بر دل ناشاد میآید
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : دم آخر که مررا عمر به سر میآید
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : مه من با رقیبان جفااندیش میآید
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : مرا چون دیگران، یاد گل و گلشن نمیآید
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : هر دم از چشم تو دل را نظری میباید
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : آخر از غیب دری بر رخ ما بگشاید
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : ای کسانی که به خاک قدمش جا دارید
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : آن کمر بستن و خنجر زدنش را نگرید
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : دل به درد آمد و این درد به درمان نرسید
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : بهر درد دل ما از تو دوایی نرسید
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : گر دلم زین گونه آه دم به دم خواهد کشید
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : وه که سودای تو آهر سر به شیدایی کشید
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : من نمیخواهم که در کویش مرا بسمل کنید
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : دوستان امشب دوای درد محزونم کنید
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : مینویسم سخنم از آتش دل بر کاغذ
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : غم نیست که ز داغ تو میسوزدم جگر
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : وه! چه شورانگیزی ای شیرین پسر؟
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : جان خواهم از خدا، نه یکی بلکه صد هزار
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : ای به خوبی از همه خوبان عالم خوبتر
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : ای قامتت ز سرو سهی سرفرازتر
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : تا ز خط عنبرین، حسن تو شد بیشتر
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : جامهٔ گلگون، روی آتشناک از گل پاکتر
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : هر روز در کویش روم، پیدا کنم یار دگر
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : حاش لله! کز رخت چشم افکنم سوی دگر
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : با رخ زرد آمدم سوی رخت ای سرو ناز
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : برو ای نرگس رعنا، تو به این چشم مناز
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : یار من، وه! که مرا بار نداد هرگز
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : از آن چه سود که نوروز شد جهان افروز؟
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : برخیز طبیبا که دلآزردهام امروز
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : عید شد، هر گوشه، خلقی ماه نو دارد هوس
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : کار من از جملهٔ عالم همین عشقست و بس
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : کام از آن لب مشکل و ما را غم کامست و بس
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : یار من با دگران یار شد افسوس افسوس!
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : زاهد به کنج صومعه می نوش و مست باش
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : دردمندم گر مرا درمان نباشد گو مباش
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : آه از آن شوخ که تا سر نشود خاک درش
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : آه از آن ماه مسافر که نیامد خبرش
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : آن که از آب حیات آزرده میگردد تنش
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : زبان او، که ندیدم ز تنگی دهنش
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : گر گذر افتد چو باغ صبح، بر خاک منش
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : روزی که بر لب آید جانم در آرزویش
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : کار من فریاد و افغانست دور از یار خویش
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : ای شاه حسن جور مکن بر گدای خویش
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : ای کجی آموخته پیوسته از ابروی خویش
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : مردم و خود را ز غمهای جهان کردم خلاص
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : عاشقان را نه گل و باغ و بهارست غرض
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : گر من ز شوق خویش نویسم به یار خط
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : ترک یاری کردی، از وصل تو یاران را چه حظ؟
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : ما که از سوز تو در گریهٔ زاریم چو شمع
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : مهوشان در نظر کجنظرانند، دریغ!
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : خوبان اگر چه هر طرفی میکشند صف
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : وه! که رفت آن شوخ و بر ما کرد بیداد از فراق
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : نیست غم گر شد گریبان من از غم چاک چاک
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جمال
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : نه رفیقی که بود در پی غمخواری دل
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : ای در دلم آتش عشق تو صد الم
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : نیست حد آن که گویم بندهٔ روی توام
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : عجب شکسته دل و زار و ناتوان شدهام!
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : روزی که در فراق جمال تو بودهام
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده خرابم
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : به یار بیوفا عمری وفا کردم ندانستم
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : هر شب به سر کوی تو از پای درافتم
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : به راهت بینم و از بیخودی بر رهگذر غلتم
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : اگر چون خاک پامالم کنی، خاک درت گردم
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : به صد امید هر دم گرد آن دیوار و در گردم
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : عیدست، برون آی که حیران تو گردم
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : ز پیر میکده عمری در التماس شدم
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : کاشکی! خاک حریم حرمت میبودم
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : دو روز شد که ز درد فراق بیمارم
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : من نه آنم که دل خویش مشوش دارم
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : یار آمد و من طاقت دیدار ندارم
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : عمر رفته است و کنون آفت جانی دارم
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : هر زمان بر صف خوبان به تماشا گذرم
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : خواهم که به زیر قدمت زار بمیرم
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : به خاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : پس از عمری که خود را بر سر کوی تو اندازم
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : مگو افسانهٔ مجنون چو من در انجمن باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : اگر خوانی درونم بندهٔ این خاندان باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : چو بخت نیست که شایستهٔ وصال تو باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : تا عمر بود در هوس روی تو باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : مرا چه زهره که گویم غلام روی تو باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : یار گفت از ما بکن قطع نظر گفتم به چشم
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : من که باشم که می لعل به آن ماه کشم
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : چون قامت آن سرو سهی کرد هلاکم
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم