حمایت از گنج نما
کلاسهای آموزش زبان فارسی
اپ اندروید گنج حضور
اپ آیفون گنج حضور
اینستاگرام
تماس با ما
صفحه اصلی
»
لیست شعرا
ابوسعید ابوالخیر
احمد شاملو
اسدی توسی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
بیدل دهلوی
جامی
حافظ
خاقانی
خلیلالله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام
رضیالدین آرتیمانی
رهی معیری
رودکی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی
سهراب سپهری
سیف فرغانی
شاطرعباس صبوحی
شاه نعمتالله ولی
شاهنامه گویا
شهریار
شیخ بهایی
شیخ محمود شبستری
صائب تبریزی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فخرالدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فردوسی
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فیض کاشانی
قاآنی
محتشم کاشانی
مسعود سعد سلمان
ملا هادی سبزواری
ملکالشعرای بهار
منوچهری
مهستی گنجوی
مولوی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
نیما یوشیج
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
وحشی
پروین اعتصامی
کسایی
قرآن کریم
جستجو برای :
تمامی شعرا
فقط در آثار حافظ
فقط در آثار خیام
فقط در آثار فردوسی
فقط در آثار مولوی
فقط در آثار نظامی
فقط در آثار سعدی
فقط در آثار پروین اعتصامی
فقط در آثار عطار
فقط در آثار سنایی
فقط در آثار وحشی
فقط در آثار رودکی
فقط در آثار ناصرخسرو
فقط در آثار منوچهری
فقط در آثار فرخی سیستانی
فقط در آثار خاقانی
فقط در آثار مسعود سعد سلمان
فقط در آثار انوری
فقط در آثار اوحدی
فقط در آثار خواجوی کرمانی
فقط در آثار عراقی
فقط در آثار صائب تبریزی
فقط در آثار شیخ محمود شبستری
فقط در آثار جامی
فقط در آثار هاتف اصفهانی
فقط در آثار ابوسعید ابوالخیر
فقط در آثار ملکالشعرای بهار
فقط در آثار باباطاهر
فقط در آثار محتشم کاشانی
فقط در آثار شیخ بهایی
فقط در آثار سیف فرغانی
فقط در آثار فروغی بسطامی
فقط در آثار عبید زاکانی
فقط در آثار امیرخسرو دهلوی
فقط در آثار شهریار
فقط در آثار عبدالواسع جبلی
فقط در آثار فخرالدین اسعد گرگانی
فقط در آثار فیض کاشانی
فقط در آثار سلمان ساوجی
فقط در آثار رهی معیری
فقط در آثار اقبال لاهوری
فقط در آثار بیدل دهلوی
فقط در آثار قاآنی
فقط در آثار کسایی
فقط در آثار عرفی
فقط در آثار رضیالدین آرتیمانی
فقط در آثار نیما یوشیج
فقط در آثار احمد شاملو
فقط در آثار سهراب سپهری
فقط در آثار فروغ فرخزاد
فقط در آثار ملا هادی سبزواری
فقط در آثار نصرالله منشی
فقط در آثار باباافضل کاشانی
فقط در آثار اسدی توسی
فقط در آثار خلیلالله خلیلی
فقط در آثار شاطرعباس صبوحی
فقط در آثار شاه نعمتالله ولی
فقط در آثار مهستی گنجوی
فقط در آثار هلالی جغتایی
فقط در آثار شاهنامه گویا
جستجو در آثار :
جستجوی عبارت
جستجو بر اساس تشبیه کلمات
نوع جستجو :
غزل شمارهٔ ۱ - فی التوحید : ای غره ماه از اثر صنع تو غرا
غزل شمارهٔ ۲ - فی نعمت الرسول صلی الله علیه و آله : صل علی محمد دره تاج الاصطفا
غزل شمارهٔ ۳ : ای صبح صادقان رخ زیبای مصطفی
غزل شمارهٔ ۴ : طوبی لک ای پیک صبا خرم رسیدی مرحبا
غزل شمارهٔ ۵ : این چه خلدست که چندین همه حورست اینجا
غزل شمارهٔ ۶ : بگذر ای خواجه و بگذار مرا مست اینجا
غزل شمارهٔ ۷ : گر راه بود بر سر کوی تو صبا را
غزل شمارهٔ ۸ : چو در نظر نبود روی دوستان ما را
غزل شمارهٔ ۹ : وقت صبوح شد بیار آن خورمه نقاب ار
غزل شمارهٔ ۱۰ : همچو بالات بگویم سخنی راست ترا
غزل شمارهٔ ۱۱ : آن نقش بین که فتنه کند نقشبند را
غزل شمارهٔ ۱۲ : رام را گر برگ گل باشد نبیند ویس را
غزل شمارهٔ ۱۳ : ای ماه قیچاقی شبست از سر بنه بغطاق را
غزل شمارهٔ ۱۴ : مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را
غزل شمارهٔ ۱۵ : دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا
غزل شمارهٔ ۱۶ : یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
غزل شمارهٔ ۱۷ : ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را
غزل شمارهٔ ۱۸ : ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را
غزل شمارهٔ ۱۹ : مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا
غزل شمارهٔ ۲۰ : میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا
غزل شمارهٔ ۲۱ : کجا خبر بود از حال ما حبیبانرا
غزل شمارهٔ ۲۲ : بگوئید ای رفیقان ساربان را
غزل شمارهٔ ۲۳ : آخر ای یار فراموش مکن یارانرا
غزل شمارهٔ ۲۴ : ای بناوک زده چشم تو یک اندازانرا
غزل شمارهٔ ۲۵ : شبی که راه هم آه آتش افشان را
غزل شمارهٔ ۲۶ : اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا
غزل شمارهٔ ۲۷ : چو در گره فکنی آن کمند پر چین را
غزل شمارهٔ ۲۸ : آنکه بر هر طرفی منتظرانند او را
غزل شمارهٔ ۲۹ : رحم بر گدایان نیست ماه نیمروزی را
غزل شمارهٔ ۳۰ : بده آن راح روان پرور ریحانی را
غزل شمارهٔ ۳۱ : خرقه رهن خانهٔ خمار دارد پیر ما
غزل شمارهٔ ۳۲ : آب آتش میبرد خورشید شبپوش شما
غزل شمارهٔ ۳۳ : آن تن ماست یا میان شما
غزل شمارهٔ ۳۴ : اگر سرم برود در سر وفای شما
غزل شمارهٔ ۳۵ : آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
غزل شمارهٔ ۳۶ : مغنی وقت آن آمد که بنوازی رباب
غزل شمارهٔ ۳۷ : ای دل نگفتمت که ز زلفش عنان بتاب
غزل شمارهٔ ۳۸ : طلع الصبح من وراء حجاب
غزل شمارهٔ ۳۹ : دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
غزل شمارهٔ ۴۰ : ای خط سبز تو همچون برگ نیلوفر در آب
غزل شمارهٔ ۴۱ : ساقی سیمبر بیار شراب
غزل شمارهٔ ۴۲ : ای جان من به یاد لبت تشنه بر شراب
غزل شمارهٔ ۴۳ : هر که در عهد ازل مست شد از جام شراب
غزل شمارهٔ ۴۴ : ای لب میگون تو هم شکر و هم شراب
غزل شمارهٔ ۴۵ : من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
غزل شمارهٔ ۴۶ : دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب
غزل شمارهٔ ۴۷ : ای کرده ماه را از تیره شب نقاب
غزل شمارهٔ ۴۸ : برقع از رخ برفکن ای لعبت مشکین نقاب
غزل شمارهٔ ۴۹ : رفت دوشم نفسی دیدهٔ گریان در خواب
غزل شمارهٔ ۵۰ : ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب
غزل شمارهٔ ۵۱ : ای چشم نیمخواب تو از من ربوده خواب
غزل شمارهٔ ۵۲ : ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب
غزل شمارهٔ ۵۳ : گوئیا عزم ندارد که شود روز امشب
غزل شمارهٔ ۵۴ : چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
غزل شمارهٔ ۵۵ : طمع مدار که دوری گزینم از رخ خوب
غزل شمارهٔ ۵۶ : طره مشکین نباشد بر رخ جانان غریب
غزل شمارهٔ ۵۷ : ای که از سرچشمهٔ نوشت برفت آب نبات
غزل شمارهٔ ۵۸ : ای که شهد شکربن تو برد آب نبات
غزل شمارهٔ ۵۹ : پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات
غزل شمارهٔ ۶۰ : تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
غزل شمارهٔ ۶۱ : ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت
غزل شمارهٔ ۶۲ : چو بر قمر ز شب عنبری نقاب انداخت
غزل شمارهٔ ۶۳ : بسکه مرغ سحری در غم گلزار بسوخت
غزل شمارهٔ ۶۴ : آه کز آهم مه و پروین بسوخت
غزل شمارهٔ ۶۵ : صبح کز چشم فلک اشک ثریا میریخت
غزل شمارهٔ ۶۶ : یاد باد آن روز کز لب بوی جان میآمدت
غزل شمارهٔ ۶۷ : از سر جان درگذر گر وصل جانان بایدت
غزل شمارهٔ ۶۸ : ساقیا ساغر شراب کجاست
غزل شمارهٔ ۶۹ : ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
غزل شمارهٔ ۷۰ : منزلگه جانست که جانان من آنجاست
غزل شمارهٔ ۷۱ : این باد کدامست که از کوی شما خاست
غزل شمارهٔ ۷۲ : ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست
غزل شمارهٔ ۷۳ : این بوی بهارست که از صحن چمن خاست
غزل شمارهٔ ۷۴ : گر نه مرغ چمن از همنفس خویش جداست
غزل شمارهٔ ۷۵ : دلبرا سنبل هندوی تو در تاب چراست
غزل شمارهٔ ۷۶ : کار ما بی قد زیبات نمی آید راست
غزل شمارهٔ ۷۷ : با منت کینه و با جمله صفاست
غزل شمارهٔ ۷۸ : با تو نقشی که در تصور ماست
غزل شمارهٔ ۷۹ : طائر طوریم و خاک آستانت طور ماست
غزل شمارهٔ ۸۰ : کفر سر زلف تو ایمان ماست
غزل شمارهٔ ۸۱ : عقل مرغی ز آشیانهٔ ماست
غزل شمارهٔ ۸۲ : کاف و نون جزوی از اوراق کتب خانه ماست
غزل شمارهٔ ۸۳ : مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
غزل شمارهٔ ۸۴ : جمشید بنده در دولتسرای ماست
غزل شمارهٔ ۸۵ : رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
غزل شمارهٔ ۸۶ : منزل پیر مغان کوی خرابات فناست
غزل شمارهٔ ۸۷ : گر از جور جانان ننالی رواست
غزل شمارهٔ ۸۸ : شامش از صبح فروزنده درآویخته است
غزل شمارهٔ ۸۹ : شوریدهئیست زلف تو کز بند جسته است
غزل شمارهٔ ۹۰ : روی زمین و خون دلم نم گرفته است
غزل شمارهٔ ۹۱ : هیچ میدانی چرا اشکم ز چشم افتاده است
غزل شمارهٔ ۹۲ : گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است
غزل شمارهٔ ۹۳ : چو سرچشمهٔ چشم من دیده است
غزل شمارهٔ ۹۴ : مسیح روح را مریم حجابست
غزل شمارهٔ ۹۵ : دلا جان در ره جانان حجابست
غزل شمارهٔ ۹۶ : رخش با آب و آتش در نقابست
غزل شمارهٔ ۹۷ : یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
غزل شمارهٔ ۹۸ : هنوزت نرگس اندر عین خوابست
غزل شمارهٔ ۹۹ : آنزمان مهر تو میجست که پیمان میبست
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : رخسار تو شمع کایناتست
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : ما هم از شب سایبان برآفتاب انداختست
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : ایکه لبت آب شکر ریختست
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : کارم از دست دل فرو بستست
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : خطی کز تیره شب برخور نوشتست
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : جان ما بر آتش و گیسوی جانان تافتست
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : ایکه زلف سیهت برگل روی آشفتست
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : جانم از غم بلب رسیدهٔ تست
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : گر حرص زیردست و طمع زیر پای تست
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : مگذر ز ما که خاطر ما در قفای تست
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : دلبرا خورشیدتابان ذرهئی از روی تست
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : جانم از بادهٔ لعل تو خراب افتادست
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : بستهٔ بند تو از هر دو جهان آزادست
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : رمضان آمد و شد کار صراحی از دست
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : بشکست دل تنگ من خسته کزین دست
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : زلال مشربم از لفظ آبدار خودست
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : چو طلعت تو مرا منتهای مقصودست
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : هر که او دیدهٔ مردم کش مستت دیدست
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : وه که از دست سر زلف سیاهت چه کشیدست
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : چو از برگ گلش سنبل دمیدست
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : گرهٔ زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : شعاع چشمهٔ مهر از فروغ رخسارست
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : به بوستان جمالت بهار بسیارست
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : سحر بگوش صبوحی کشان بادهپرست
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : ای لبت بادهفروش و دل من بادهپرست
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : ای لبت میگون و جانم می پرست
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : گفتمش روی تو صد ره ز قمر خوبترست
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : لب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : در خنده آن عقیق شکرریز خوشترست
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : فروغ عارض او یا سپیده سحرست
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : این همه مستی ما مستی مستی دگرست
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : بوستان طلعتش را نوبهاری دیگرست
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : آن نه رویست مگر فتنهٔ دور قمرست
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : ز آتشکده و کعبه غرض سوز ونیازست
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : از لعل آبدار تو نعلم برآتشست
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : ترا که نرگس مخمور و زلف مهپوشست
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : باغ و صحرا با سهی سروان نسرین برخوشست
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : در شب زلف تو مهتابی خوشست
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : رخ دلفروز تو ماهی خوشست
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : بوقت صبح چو آن سرو سیمتن بنشست
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : بیش ازین بی همدمی در خانه نتوانم نشست
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : خطر بادیهٔ عشق تو بیش از پیشست
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : بهار روی تو بازار مشتری بشکست
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : ای بر عذار مهوشت آن زلف پرشکست
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : ترا با ما اگر صلحست جنگست
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : ابروی تو طاقست که پیوسته هلالست
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : رخت خورشید را یات جمالست
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : حسن تو نهایت جمالست
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : خطت که کتابهٔ جمالست
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : هرکه مجنون نیست از احوال لیلی غافلست
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : این چنین صورت گر از آب و گلست
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : ای من ز دو چشم نیم مستت مست
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : دوش پیری ز خرابات برون آمد مست
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : سحرگه ماه عقرب زلف من مست
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : دیشب درآمد از درم آنماه چهره مست
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : اگر چه بلبل طبعم هزار دستانست
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : نظری کن اگرت خاطر درویشانست
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : آن جوهر جانست که در گوهر کانست
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : دلم با مردم چشمت چنانست
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : مرا یاقوت او قوت روانست
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : یاقوت روان بخش تو تا قوت روانست
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : گفتم که چرا صورتت از دیده نهانست
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : روز رخسار تو ماهی روشنست
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : بوقت صبح می روشن آفتاب منست
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : سحاب سیل فشان چشم رودبار منست
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : گل بستان خرد لفظ دلارای منست
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : زلف لیلی صفتت دام دل مجنونست
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : آن ترک پریچهره مگر لعبت چینست
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : گر سردر آورد سرم آنجا که پای اوست
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : من بقول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : عنبرست آن دام دل یا زلف عنبرسای دوست
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : ای فدای قامتت هر سرو بستانی که هست
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : از روضهٔ نعیم جمالش روایتیست
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : ای پیک صبا حال پری چهرهٔ ما چیست
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : برسر کوی عشق بازاریست
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : ترا که طرهٔ مشکین و خط زنگاریست
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : نفسی همدم ما باش که عالم نفسیست
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : غرهٔ ما جز آن عارض شهرآرا نیست
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : نشان بی نشانان بی نشانیست
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : بتی که طره او مجمع پریشانیست
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : بدایت غم عشاق را نهایت نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : هیچ روئی نیست کز چرخ سیه رو زرد نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : کو دل که او بدام غمت پای بند نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : اینجا نماز زندهدلان جز نیاز نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : روضهٔ خلد برین بستانسرائی بیش نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : حذر کن ز یاری که یاریش نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : ورطهٔ پر خطر عشق ترا ساحل نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : آن نگینی که منش میطلبم با جم نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : اهل دل را از لب شیرین جانان چاره نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : کدام دل که گرفتار و پای بند تو نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : شمع ما مامول هر پروانه نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : گرچه کاری چو عشقبازی نیست
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : هیچ دل نیست که میلش بدلارائی نیست
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : بر سر کوی خرابات محبت کوئیست
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : کاروان خیمه به صحرا زد و محمل بگذشت
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : ای قمر تابی از بناگوشت
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : لعل شیرین تو وصفش بر شکر باید نوشت
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : منزل ار یار قرینست چه دوزخ چه بهشت
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : ز کفر زلفت ایمان میتوان یافت
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : هیچ داری خبر ای یار که آن یار برفت
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ترک من ترک من بی سر و پا کرد و برفت
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : ابر نیسان باغ را در لؤلؤی لالا گرفت
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : سنبلش برگ ارغوان بگرفت
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : بر مه از سنبل پر چین تو پر چین بگرفت
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : چو آن فتنه از خواب سر بر گرفت
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : سپیده دم که جهان بوی نوبهار گرفت
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : دردا که یار در غم و دردم بماند و رفت
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : نوبت زدند و مرغ سحر بانگ صبح گفت
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : ای جان جهان جان وجهان برخی جانت
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : خنک آن باد که باشد گذرش بر کویت
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : برون ز جام دمادم مجوی این دم هیچ
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : میانش موئی و شیرین دهان هیچ
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : بنوش لعل مذاب از زمردین اقداح
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : حیات بخش بود باده خاصه وقت صبوح
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : ببوی زلف تو دادم دل شکسته بباد
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : یاد باد آنکو مرا هرگز نگوید یاد باد
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : پیه سوز چشم من سرشمع ایوان تو باد
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : نسیم باد صبا جان من فدای تو باد
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : تا دلم در خم آن زلف سمنسا افتاد
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : دلبرم را پر طوطی بر شکر خواهد فتاد
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : گهی که شرح فراقت کنم بدیده سواد
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : دل من زحمت جان برنتابد
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : هندوئی را باغبان سوی گلستان میفرستد
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : چون مرا دیده بر آن آتش رخسار افتد
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : چون طره عنبر شکنش در شکن افتد
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : هر کرا یار یار میافتد
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : مه چنین دلستان نمیافتد
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : لطافت دهنش در بیان نمیگنجد
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : اگر آن ماه مهربان گردد
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : ز جام عشق تو عقلم خراب میگردد
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : چه بادست اینکه میآید که بوی یار ما دارد
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : در راه قربت ما رهبان چه کار دارد
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : با درد دردنوشان درمان چه کار دارد
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : درد محبت درمان ندارد
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : کسی کو دل بر جانان ندارد
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : آن پریچهره که جور و ستم آئین دارد
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : هر کو بصری دارد با او نظری دارد
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : دل من باز هوای سر کوئی دارد
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : کدام یار که ما را پیام یار آرد
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : چون صبا نکهت آن زلف پریشان آرد
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : خدنگ غمزهٔ جادو چو در کمان آرد
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : نقاش که او صورت ارژنگ نگارد
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : کاروان ختنی مشک ختا میآرد
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : دل من جان ز غم عشق تو آسان نبرد
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : قصه غصه فرهاد بشیرین که برد
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : پیغام بلبلان بگلستان که میبرد
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : توئی که لعل تو دست از عقیق کانی برد
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : سپیدهدم که صبا دامن سمن بدرد
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : تاجداری کند آنکس که ز سردر گذرد
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : خنک آن باد که برخاک خراسان گذرد
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : چو شام شد بشبستان باید کرد
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : به دشمنان گله از دوستان نشاید کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : ماه من دوش سر از جیب ملاحت برکرد
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : جان توجه بروی مهوش کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : باز عزم شراب خواهم کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : مه را اگر از مشک ز ره پوش توان کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : بی لاله رخان روی بصحرا نتوان کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : پشت بر یار گمان ابرو ما نتوان کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : بر سر کوی تو اندیشهٔ جان نتوان کرد
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : سپیدهدم که صبا بر چمن گذر میکرد
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : طوطی از پستهٔ تنگ تو شکر گرد آورد
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : سوز غم تو آتشم از جان بر آورد
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : گل نهالی به بوستان آورد
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : کس نیست که دست من غمخوار بگیرد
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : چون خط تو گرد رخ گلرنگ بگیرد
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : دلم دیده از دوستان برنگیرد
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : دلم که حلقهٔ گیسوی یار میگیرد
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : طوطی چو سخن گوئی پیش شکرت میرد
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : مرغ در راه او پر اندازد
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : تا برآید نفس از عشق دمی باید زد
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : وصل آن ترک ختا ملکت خاقان ارزد
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : صحبت جان جهان جان و جهان میارزد
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : حدیث آرزومندی جوابی هم نمیارزد
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : بهار دهر بباد خزان نمیارزد
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : همه گنج جهان ماری نیرزد
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : دلا سود عالم زیانی نیرزد
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : آن فتنه چو برخیزد صد فتنه برانگیزد
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : آنکو به شکر ریزی شور از شکر انگیزد
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : کسی کزان سر زلف دو تا نمیترسد
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : این ترک زنگاری کمان از خیل خاقان میرسد
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : گر سر صحبت این بی سر و پایت باشد
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : درد غم عشق را طبیب نباشد
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : شام شکستگان را هرگز سحر نباشد
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : روی نکو بی وجود ناز نباشد
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : مردان این قدم را باید که سر نباشد
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : ز حال بیخبرانت خبر نمیباشد
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : تا چین آن دو زلف سمنسا پدید شد
غزل شمارهٔ ۳۲۲ : مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد
غزل شمارهٔ ۳۲۳ : دامن گل نبرد هر که ز خار اندیشد
غزل شمارهٔ ۳۲۴ : هر که او را قدمی هست ز سر نندیشد
غزل شمارهٔ ۳۲۵ : اسیر قید محبت ز جان نیندیشد
غزل شمارهٔ ۳۲۶ : گر دلم روز وداع از پی محمل میشد
غزل شمارهٔ ۳۲۷ : ایکه از شرمت خوی از رخسارهٔ خور میچکد
غزل شمارهٔ ۳۲۸ : یارش نتوان گفت که از یار بنالد
غزل شمارهٔ ۳۲۹ : نی ز دود دل پرآتش ما مینالد
غزل شمارهٔ ۳۳۰ : لب چو بگشود ز تنگ شکرم یاد آمد
غزل شمارهٔ ۳۳۱ : ماه فرو رفت و آفتاب برآمد
غزل شمارهٔ ۳۳۲ : خسرو انجم بگه بام برآمد
غزل شمارهٔ ۳۳۳ : وقت صبوح آن زمان که ماه برآمد
غزل شمارهٔ ۳۳۴ : از صومعه پیری بخرابات درآمد
غزل شمارهٔ ۳۳۵ : شکر تنگ تو تنگ شکر آمد
غزل شمارهٔ ۳۳۶ : مراد بین که به پیش مرید باز آمد
غزل شمارهٔ ۳۳۷ : یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
غزل شمارهٔ ۳۳۸ : بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد
غزل شمارهٔ ۳۳۹ : عید آمد و آنماه دلافروز نیامد
غزل شمارهٔ ۳۴۰ : سریست مرا با تو که اغیار نداند
غزل شمارهٔ ۳۴۱ : کس حال من سوخته جز شمع نداند
غزل شمارهٔ ۳۴۲ : عجب دارم گر او حالم نداند
غزل شمارهٔ ۳۴۳ : حدیث جان بجز جانان نداند
غزل شمارهٔ ۳۴۴ : که میرود که پیامم به شهریار رساند
غزل شمارهٔ ۳۴۵ : درد من دلخسته بدرمان که رساند
غزل شمارهٔ ۳۴۶ : گویند که صبرآتش عشقت بنشاند
غزل شمارهٔ ۳۴۷ : ماجرائی که دل سوخته میپوشاند
غزل شمارهٔ ۳۴۸ : دل بدست یار و غم در دل بماند
غزل شمارهٔ ۳۴۹ : ما برکنار و با تو کمر در میان بماند
غزل شمارهٔ ۳۵۰ : حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند
غزل شمارهٔ ۳۵۱ : هر که را سکه درستست بزر باز نماند
غزل شمارهٔ ۳۵۲ : گل اندامی که گلگون میدواند
غزل شمارهٔ ۳۵۳ : اگر ز پیش برانی مرا که برخواند
غزل شمارهٔ ۳۵۴ : آن خط شب مثال که بر خور نوشتهاند
غزل شمارهٔ ۳۵۵ : رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
غزل شمارهٔ ۳۵۶ : خورشید را ز مشک زره پوش کردهاند
غزل شمارهٔ ۳۵۷ : شام خون آشام گیسو را اگر چین کردهاند
غزل شمارهٔ ۳۵۸ : زندهاند آنها که پیش چشم خوبان مردهاند
غزل شمارهٔ ۳۵۹ : خورشید را به سایهٔ شب در نشاندهاند
غزل شمارهٔ ۳۶۰ : این دلبران که پرده برخ در کشیدهاند
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : زهی زلفت گرهگیری پر از بند
غزل شمارهٔ ۳۶۲ : ای ساربان به قتل ضعیفان کمر مبند
غزل شمارهٔ ۳۶۳ : عاقل ندهد عاشق دلسوخته را پند
غزل شمارهٔ ۳۶۴ : همرهان رفتند و ما را در سفر بگذاشتند
غزل شمارهٔ ۳۶۵ : دل مجروح مرا آگهی از جان دادند
غزل شمارهٔ ۳۶۶ : دوش چون در شکن طرهٔ شب چین دادند
غزل شمارهٔ ۳۶۷ : این چه نامهست که از کشور یار آوردند
غزل شمارهٔ ۳۶۸ : خیمهٔ نوروز بر صحرا زدند
غزل شمارهٔ ۳۶۹ : ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند
غزل شمارهٔ ۳۷۰ : ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند
غزل شمارهٔ ۳۷۱ : مرغان این چمن همه بی بال و بی پرند
غزل شمارهٔ ۳۷۲ : چون ترک من سپاه حبش برختن زند
غزل شمارهٔ ۳۷۳ : هم عفی الله نی که ما را مرحبائی میزند
غزل شمارهٔ ۳۷۴ : تا درد نیابند دوا را نشناسند
غزل شمارهٔ ۳۷۵ : ساقیا می زین فزونتر کن که میخواران بسند
غزل شمارهٔ ۳۷۶ : چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند
غزل شمارهٔ ۳۷۷ : هر نسخه که در وصف خط یار نویسند
غزل شمارهٔ ۳۷۸ : میکشندم بخرابات و در آن میکوشند
غزل شمارهٔ ۳۷۹ : در آن مجلس که جام عشق نوشند
غزل شمارهٔ ۳۸۰ : کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
غزل شمارهٔ ۳۸۱ : نور رویت تاب در شمع شبستان افکند
غزل شمارهٔ ۳۸۲ : ترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکند
غزل شمارهٔ ۳۸۳ : آنکه هرگز نظری با من شیدا نکند
غزل شمارهٔ ۳۸۴ : هیچکس نیست که وصل تو تمنا نکند
غزل شمارهٔ ۳۸۵ : جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
غزل شمارهٔ ۳۸۶ : گمان مبر که دلم میل دوستان نکند
غزل شمارهٔ ۳۸۷ : سنبلش غارت ایمان نکند چون نکند
غزل شمارهٔ ۳۸۸ : چنانکه صید دل آن چشم آهوانه کند
غزل شمارهٔ ۳۸۹ : چون سایبان آفتاب از مشک تاتاری کند
غزل شمارهٔ ۳۹۰ : ماه من مشک سیه در دامن گل میکند
غزل شمارهٔ ۳۹۱ : گمان مبر که در آفاق اهل حسن کمند
غزل شمارهٔ ۳۹۲ : سوی دیرم نگذارند که غیرم دانند
غزل شمارهٔ ۳۹۳ : طرههای تو کمند افکن طرارانند
غزل شمارهٔ ۳۹۴ : مستم آنجا مبر ای یار که سرمستانند
غزل شمارهٔ ۳۹۵ : چه کسانند که در قصد دل ریش کسانند
غزل شمارهٔ ۳۹۶ : صوفی اگرش بادهٔ صافی نچشانند
غزل شمارهٔ ۳۹۷ : چو مطربان سحر چنگ در رباب زنند
غزل شمارهٔ ۳۹۸ : ساقیان چون دم از شراب زنند
غزل شمارهٔ ۳۹۹ : چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
غزل شمارهٔ ۴۰۰ : پای کوبان در سراندازی چو سربازی کنند
غزل شمارهٔ ۴۰۱ : پری رخان که برخ رشک لعبت چینند
غزل شمارهٔ ۴۰۲ : اهل دل پیش تو مردن ز خدا میخواهند
غزل شمارهٔ ۴۰۳ : عاقلان کی دل بدست زلف دلداران دهند
غزل شمارهٔ ۴۰۴ : اهل تحقیق چو در کوی خرابات آیند
غزل شمارهٔ ۴۰۵ : بنشین تا نفسی آتش ما بنشیند
غزل شمارهٔ ۴۰۶ : تنم تنها نمیخواهد که در کاشانه بنشیند
غزل شمارهٔ ۴۰۷ : به آب گل رخ آن گلعذار میشویند
غزل شمارهٔ ۴۰۸ : دیگرانرا عیش و شادی گر چه در صحرا بود
غزل شمارهٔ ۴۰۹ : آن رفت که میل دل من سوی شما بود
غزل شمارهٔ ۴۱۰ : گردون کنایتی ز سر بام ما بود
غزل شمارهٔ ۴۱۱ : یاد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود
غزل شمارهٔ ۴۱۲ : مرا ز مهر رخت کی ملال خواهد بود
غزل شمارهٔ ۴۱۳ : اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود
غزل شمارهٔ ۴۱۴ : تا ترا برگ ما نخواهد بود
غزل شمارهٔ ۴۱۵ : ترک من گوئی که بازش خاطر نخجیر بود
غزل شمارهٔ ۴۱۶ : دوشم بشمع روی چو ماهت نیاز بود
غزل شمارهٔ ۴۱۷ : یاد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود
غزل شمارهٔ ۴۱۸ : دوشم وطن بجز در دیر مغان نبود
غزل شمارهٔ ۴۱۹ : بی گلبن وصلت بگلستان نتوان بود
غزل شمارهٔ ۴۲۰ : دیشب همه منزل من کوی مغان بود
غزل شمارهٔ ۴۲۱ : بی رخ حور بجنت نفسی نتوان بود
غزل شمارهٔ ۴۲۲ : آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود
غزل شمارهٔ ۴۲۳ : آندم که نه شمع و نه لگن بود
غزل شمارهٔ ۴۲۴ : وفات به بود آنرا که در وفای تو نبود
غزل شمارهٔ ۴۲۵ : مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
غزل شمارهٔ ۴۲۶ : دوش کز طوفان اشکم آب دریا رفته بود
غزل شمارهٔ ۴۲۷ : شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بود
غزل شمارهٔ ۴۲۸ : مرا وقتی نگاری خرگهی بود
غزل شمارهٔ ۴۲۹ : راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
غزل شمارهٔ ۴۳۰ : نقش رویت بچه رو از دل پر خون برود
غزل شمارهٔ ۴۳۱ : ترک تیرانداز من کز پیش لشکر میرود
غزل شمارهٔ ۴۳۲ : تشنهٔ غنچه سیراب ترا آب چه سود
غزل شمارهٔ ۴۳۳ : باش تا روی تو خورشید جهانتاب شود
غزل شمارهٔ ۴۳۴ : ایکه هر دم عنبرت بر نسترن چنبر شود
غزل شمارهٔ ۴۳۵ : هر کو نظر کند بتو صاحبنظر شود
غزل شمارهٔ ۴۳۶ : بیا که بی سر زلفت مرا بسر نشود
غزل شمارهٔ ۴۳۷ : گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود
غزل شمارهٔ ۴۳۸ : گرمی خسرو و شیرین بشکر کم نشود
غزل شمارهٔ ۴۳۹ : عجب از قافله دارم که بدر مینشود
غزل شمارهٔ ۴۴۰ : زهی لعل تو در درج منضود
غزل شمارهٔ ۴۴۱ : مهرهٔ مهر چو از حقه مینا بنمود
غزل شمارهٔ ۴۴۲ : چشمت دل پر ز تاب خواهد
غزل شمارهٔ ۴۴۳ : دلم بی وصل جانان جان نخواهد
غزل شمارهٔ ۴۴۴ : جان بر افشان اگرت صحبت جانان باید
غزل شمارهٔ ۴۴۵ : هرکه با نرگس سرمست تو در کار آید
غزل شمارهٔ ۴۴۶ : سحر چو بوی گل از طرف مرغزار برآید
غزل شمارهٔ ۴۴۷ : پیداست که از دود دم ما چه برآید
غزل شمارهٔ ۴۴۸ : بسالی کی چنان ماهی برآید
غزل شمارهٔ ۴۴۹ : گوئی بت من چون ز شبستان بدر آید
غزل شمارهٔ ۴۵۰ : به خشم رفتهٔ ما گر به صلح باز آید
غزل شمارهٔ ۴۵۱ : بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
غزل شمارهٔ ۴۵۲ : عشقست که چون پرده ز رخ باز گشاید
غزل شمارهٔ ۴۵۳ : چون برقع شبرنگ ز عارض بگشاید
غزل شمارهٔ ۴۵۴ : نسیم باد صبا چون ز بوستان آید
غزل شمارهٔ ۴۵۵ : یا رب این هدهد میمون ز کجا میآید
غزل شمارهٔ ۴۵۶ : گلی به رنگ تو از غنچه بر نمیآید
غزل شمارهٔ ۴۵۷ : این چه بادست که از سوی چمن میآید
غزل شمارهٔ ۴۵۸ : کدام دل که ز دوری به جان نمیآید
غزل شمارهٔ ۴۵۹ : مرا دلیست که تا جان برون نمیآید
غزل شمارهٔ ۴۶۰ : نالهئی کان ز دل چنگ برون میآید
غزل شمارهٔ ۴۶۱ : کسی را از تو کامی برنیاید
غزل شمارهٔ ۴۶۲ : مهی چون او به ماهی برنیاید
غزل شمارهٔ ۴۶۳ : در پای تو هرکس که سر انداز نیاید
غزل شمارهٔ ۴۶۴ : جز ناله کسی مونس و دمساز نیاید
غزل شمارهٔ ۴۶۵ : به مهر روی تو در آفتاب نتوان دید
غزل شمارهٔ ۴۶۶ : وهم بسی رفت و مکانش ندید
غزل شمارهٔ ۴۶۷ : صبح چون گلشن جمال تو دید
غزل شمارهٔ ۴۶۸ : جادوئی چون نرگس مستت به بیماری که دید
غزل شمارهٔ ۴۶۹ : مستم ز در خانهٔ خمار برآرید
غزل شمارهٔ ۴۷۰ : سبزه پیرامن سرچشمهٔ نوشش نگرید
غزل شمارهٔ ۴۷۱ : آخر از سوز دل شبهای من یاد آورید
غزل شمارهٔ ۴۷۲ : دوش چون موکب سلطان خیالش برسید
غزل شمارهٔ ۴۷۳ : حدیث شمع از پروانه پرسید
غزل شمارهٔ ۴۷۴ : سخن یار ز اغیار بباید پوشید
غزل شمارهٔ ۴۷۵ : همچو شمعم بشبستان حرم یاد کنید
غزل شمارهٔ ۴۷۶ : آن شکر لب که نباتش ز شکر میروید
غزل شمارهٔ ۴۷۷ : کیست که با من حدیث یار بگوید
غزل شمارهٔ ۴۷۸ : ز شهریار که آید که حال یار بگوید
غزل شمارهٔ ۴۷۹ : مرغ جم باز حدیثی ز سبا میگوید
غزل شمارهٔ ۴۸۰ : دست گیرید و بدستم می گلفام دهید
غزل شمارهٔ ۴۸۱ : ای پرده سرایان که درین پرده سرائید
غزل شمارهٔ ۴۸۲ : خدا را از سر زاری بگوئید
غزل شمارهٔ ۴۸۳ : ای پیر مغان شربتم از درد مغان آر
غزل شمارهٔ ۴۸۴ : زهی تاری ز زلفت مشگ تاتار
غزل شمارهٔ ۴۸۵ : مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدار
غزل شمارهٔ ۴۸۶ : ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار
غزل شمارهٔ ۴۸۷ : برو ای خواجه و شه را بگدا باز گذار
غزل شمارهٔ ۴۸۸ : طره بفشان و مرا بیش پریشان مگذار
غزل شمارهٔ ۴۸۹ : بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار
غزل شمارهٔ ۴۹۰ : چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار
غزل شمارهٔ ۴۹۱ : ماه یا جنتست یا رخسار
غزل شمارهٔ ۴۹۲ : ای نغمهٔ خوشت دم داود را شعار
غزل شمارهٔ ۴۹۳ : سبحان من یسبحه الرمل فی القفار
غزل شمارهٔ ۴۹۴ : قلم گرفتم و میخواستم که بر طومار
غزل شمارهٔ ۴۹۵ : منم ز مهر رخت روی کرده در دیوار
غزل شمارهٔ ۴۹۶ : ای خوشا وصل یار و فصل بهار
غزل شمارهٔ ۴۹۷ : حبذا پای گل و صبحدم و فصل بهار
غزل شمارهٔ ۴۹۸ : مائیم و عشق و کنج خرابات و روی یار
غزل شمارهٔ ۴۹۹ : آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر
غزل شمارهٔ ۵۰۰ : ما را ز پردهٔ تو دل از پرده شد بدر
غزل شمارهٔ ۵۰۱ : ای دل ار سودای جانان داری از جان درگذر
غزل شمارهٔ ۵۰۲ : شمسهٔ چین را طلوع ازطرف بغتاقش نگر
غزل شمارهٔ ۵۰۳ : ای تتق بسته از تیره شب برقمر
غزل شمارهٔ ۵۰۴ : بوستان جنتست و سروم حور
غزل شمارهٔ ۵۰۵ : زهی طناب سراپردهٔ تو گیسوی حور
غزل شمارهٔ ۵۰۶ : گر یار یار باشدت ای یار غم مخور
غزل شمارهٔ ۵۰۷ : دوری از ما مکن ای چشم بد از روی تو دور
غزل شمارهٔ ۵۰۸ : برافکن سایبان ظلمت از نور
غزل شمارهٔ ۵۰۹ : بیار باده که شب ظلمتست و شاهد نور
غزل شمارهٔ ۵۱۰ : پندم به چه عقل میدهد پیر
غزل شمارهٔ ۵۱۱ : معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
غزل شمارهٔ ۵۱۲ : فتادهام من دیوانه در غم تو اسیر
غزل شمارهٔ ۵۱۳ : برگیر دل ز ملک جهان و جهان بگیر
غزل شمارهٔ ۵۱۴ : با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر
غزل شمارهٔ ۵۱۵ : بیدلی گردل ز دلبر برنگیرد گومگیر
غزل شمارهٔ ۵۱۶ : ترک عالم گیر و عالم را مسخر کرده گیر
غزل شمارهٔ ۵۱۷ : دامن خرگه برافکن ای بت کشمیر
غزل شمارهٔ ۵۱۸ : کار من شکسته بسامان رسید باز
غزل شمارهٔ ۵۱۹ : ای دل ار صحبت جانان طلبی جان درباز
غزل شمارهٔ ۵۲۰ : بستیم دل در آن سر زلف دراز باز
غزل شمارهٔ ۵۲۱ : چون کوتهست دستم از آن گیسوی دراز
غزل شمارهٔ ۵۲۲ : خادمهٔ عود سوز مطربهٔ عود ساز
غزل شمارهٔ ۵۲۳ : ای شده بر مه ز شبه مهره ساز
غزل شمارهٔ ۵۲۴ : پیش عاقل نیاز چیست نماز
غزل شمارهٔ ۵۲۵ : کجا بود من مدهوش را حضور نماز
غزل شمارهٔ ۵۲۶ : بنده محمودست و سلطان در ره معنی ایاز
غزل شمارهٔ ۵۲۷ : روز عیش و طرب و عید صیامست امروز
غزل شمارهٔ ۵۲۸ : این غزل یک دو نوبت از سرسوز
غزل شمارهٔ ۵۲۹ : در جهان قصه حسن تو نشد فاش هنوز
غزل شمارهٔ ۵۳۰ : برگ نسرین ترا بی خار مییابم هنوز
غزل شمارهٔ ۵۳۱ : نشست شمع سحر ای چراغ مجلسیان خیز
غزل شمارهٔ ۵۳۲ : بگشا بشکر خنده لب لعل شکرریز
غزل شمارهٔ ۵۳۳ : ای دلم را شکر جانپرورت چون جان عزیز
غزل شمارهٔ ۵۳۴ : ز لعل عیسویان قصه مسیحا پرس
غزل شمارهٔ ۵۳۵ : معنی این صورت از صورتگران چین بپرس
غزل شمارهٔ ۵۳۶ : ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهئی نفس
غزل شمارهٔ ۵۳۷ : نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس
غزل شمارهٔ ۵۳۸ : به فلک میرسد خروش خروس
غزل شمارهٔ ۵۳۹ : الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش
غزل شمارهٔ ۵۴۰ : کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گومباش
غزل شمارهٔ ۵۴۱ : یار ما را گر غمی از یار نبود گو مباش
غزل شمارهٔ ۵۴۲ : زهی مستی من ز بادام مستش
غزل شمارهٔ ۵۴۳ : مستم ز دو چشم نیمه مستش
غزل شمارهٔ ۵۴۴ : مبرید نام عنبر بر زلف چون کمندش
غزل شمارهٔ ۵۴۵ : رخت شمع شبستان مینهندش
غزل شمارهٔ ۵۴۶ : سرو را پای به گل میرود از رفتارش
غزل شمارهٔ ۵۴۷ : رقیب اگر بجفا باز داردم ز درش
غزل شمارهٔ ۵۴۸ : گلزار جنتست رخ حور پیکرش
غزل شمارهٔ ۵۴۹ : آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش
غزل شمارهٔ ۵۵۰ : هر دل غمزده کان غمزه بود غمازش
غزل شمارهٔ ۵۵۱ : رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش
غزل شمارهٔ ۵۵۲ : گر چه تنگست دلم چون دهن خندانش
غزل شمارهٔ ۵۵۳ : آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
غزل شمارهٔ ۵۵۴ : اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش
غزل شمارهٔ ۵۵۵ : دگر وجود ندارد لطیفهئی ز دهانش
غزل شمارهٔ ۵۵۶ : بیرون ز کمر هیچ ندیدم ز میانش
غزل شمارهٔ ۵۵۷ : آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش
غزل شمارهٔ ۵۵۸ : حسد از هیچ ندارم مگر از پیرهنش
غزل شمارهٔ ۵۵۹ : ترک خنجرکش لشکرشکن ترلک پوش
غزل شمارهٔ ۵۶۰ : ای شب زلفت غالیه سا وی مه رویت غالیه پوش
غزل شمارهٔ ۵۶۱ : ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش
غزل شمارهٔ ۵۶۲ : ای دو چشم خوش پر خواب تو درخوابی خوش
غزل شمارهٔ ۵۶۳ : ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش
غزل شمارهٔ ۵۶۴ : سخنی گفتم و صد قول خطا کردم گوش
غزل شمارهٔ ۵۶۵ : چو جام لعل تو نوشم کجا بماند هوش
غزل شمارهٔ ۵۶۶ : ای دل مکن انکار و از این کار میندیش
غزل شمارهٔ ۵۶۷ : پرده از رخ بفکن ای خود پردهٔ رخسار خویش
غزل شمارهٔ ۵۶۸ : آورده ایم روی بسوی دیار خویش
غزل شمارهٔ ۵۶۹ : به شهریار بگوئید حال این درویش
غزل شمارهٔ ۵۷۰ : به بزمگاه صبوحی کنون بمجلس خاص
غزل شمارهٔ ۵۷۱ : بده آن راح روان بخش که در مجلس خاص
غزل شمارهٔ ۵۷۲ : بسوز سینه رسند اهل دل بذوق سماع
غزل شمارهٔ ۵۷۳ : بیار باده که وقت گلست و موسم باغ
غزل شمارهٔ ۵۷۴ : چون آتش خور شعله زد از شیشه شفاف
غزل شمارهٔ ۵۷۵ : شمیم باغ بهشتست با نسیم عراق
غزل شمارهٔ ۵۷۶ : ای برده عارضت به لطافت ز مه سبق
غزل شمارهٔ ۵۷۷ : چو حرفی بخوانی ز طومار عشق
غزل شمارهٔ ۵۷۸ : طفل بود در نظر پیر عشق
غزل شمارهٔ ۵۷۹ : باز برافراختیم رایت سلطان عشق
غزل شمارهٔ ۵۸۰ : سری بالعیس اصحابی ولی فی العیس معشوق
غزل شمارهٔ ۵۸۱ : ای سرو خرامندهٔ بستان حقایق
غزل شمارهٔ ۵۸۲ : نکهت روضهٔ خلدست که میبیزد مشک
غزل شمارهٔ ۵۸۳ : وه چه شیرینست لعلش اندرو پنهان نمک
غزل شمارهٔ ۵۸۴ : دیدم از دور بتی کاکلکش مشکینک
غزل شمارهٔ ۵۸۵ : ای روان از شکر تنگ تو شکر تنگ تنگ
غزل شمارهٔ ۵۸۶ : نیستی آنکه زنی شیشهٔ هستی برسنگ
غزل شمارهٔ ۵۸۷ : چو هیچگونه ندارم بحضرت تو مجال
غزل شمارهٔ ۵۸۸ : یکدم ز قال بگذر اگر واقفی ز حال
غزل شمارهٔ ۵۸۹ : گشت معلوم کنون قیمت ایام وصال
غزل شمارهٔ ۵۹۰ : سبحان من تقدس بالعز و الجلال
غزل شمارهٔ ۵۹۱ : زهی ز بادهٔ لعلت در آتش آب زلال
غزل شمارهٔ ۵۹۲ : ای سواد خط توشرح مصابیح جمال
غزل شمارهٔ ۵۹۳ : زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال
غزل شمارهٔ ۵۹۴ : زهی زلفت شکسته نرخ سنبل
غزل شمارهٔ ۵۹۵ : شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
غزل شمارهٔ ۵۹۶ : ای دل من بسته در آن زنجیر سمنسا دل
غزل شمارهٔ ۵۹۷ : دلم مرید مرادست و دیده رهبر دل
غزل شمارهٔ ۵۹۸ : ای ماه تو مهر انور دل
غزل شمارهٔ ۵۹۹ : دلم ربودی و رفتی ولی نمیروی از دل
غزل شمارهٔ ۶۰۰ : ای غم عشق تو آتش زده در خرمن دل
غزل شمارهٔ ۶۰۱ : رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل
غزل شمارهٔ ۶۰۲ : مرا که راه نماید کنون به خانهٔ دل
غزل شمارهٔ ۶۰۳ : گر گنج طلب داری از مار مترس ای دل
غزل شمارهٔ ۶۰۴ : مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل
غزل شمارهٔ ۶۰۵ : ای کرده تیره شب را بر آفتاب منزل
غزل شمارهٔ ۶۰۶ : هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
غزل شمارهٔ ۶۰۷ : باغبان گو برو باد مپیما کز گل
غزل شمارهٔ ۶۰۸ : خوشا با دوستان در بوستان گل
غزل شمارهٔ ۶۰۹ : مرا که نیست بخاک درت امید وصول
غزل شمارهٔ ۶۱۰ : یا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول
غزل شمارهٔ ۶۱۱ : سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل
غزل شمارهٔ ۶۱۲ : نوبتی صبح برآمد ببام
غزل شمارهٔ ۶۱۳ : برآمد بانگ مرغ و نوبت بام
غزل شمارهٔ ۶۱۴ : آفتابست یا ستارهٔ بام
غزل شمارهٔ ۶۱۵ : تبت یا ذا الجلال و الا کرام
غزل شمارهٔ ۶۱۶ : خوشا به مجلس شوریدگان درد آشام
غزل شمارهٔ ۶۱۷ : مگر که صبح من امشب اسیر گشت بشام
غزل شمارهٔ ۶۱۸ : عارض ترکان نگر در چین جعد مشک فام
غزل شمارهٔ ۶۱۹ : حن فی روض الهوی قلبی کماناح الحمام
غزل شمارهٔ ۶۲۰ : گر چه من آب رخ از خاک درت یافتهام
غزل شمارهٔ ۶۲۱ : من ز دست دیده و دل در بلا افتادهام
غزل شمارهٔ ۶۲۲ : سلامی به جانان فرستادهام
غزل شمارهٔ ۶۲۳ : گر نگویم دوستی از دوستانت بودهام
غزل شمارهٔ ۶۲۴ : هیچ میدانی که دیشب در غمش چون بودهام
غزل شمارهٔ ۶۲۵ : چو نام تو در نامهئی دیدهام
غزل شمارهٔ ۶۲۶ : هردم آرد باد صبح از روضهٔ رضوان پیام
غزل شمارهٔ ۶۲۷ : چشم پرخواب گشودی و ببستی خوابم
غزل شمارهٔ ۶۲۸ : دل گل زنده گردد از دم خم
غزل شمارهٔ ۶۲۹ : ای تنم کرده ز غم موئی و در مو زده خم
غزل شمارهٔ ۶۳۰ : چو چشم مست تو می پرستم
غزل شمارهٔ ۶۳۱ : ز لعلم ساغری در ده که چون چشم تو سرمستم
غزل شمارهٔ ۶۳۲ : من از آن لحظه که در چشم تو دیدم مستم
غزل شمارهٔ ۶۳۳ : امروز که من عاشق و دیوانه و مستم
غزل شمارهٔ ۶۳۴ : تخفیف کن از دور من این باده که مستم
غزل شمارهٔ ۶۳۵ : رند و دردی کش و مستم چه توان کرد چو هستم
غزل شمارهٔ ۶۳۶ : روزگاری روی در روی نگاری داشتم
غزل شمارهٔ ۶۳۷ : صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم
غزل شمارهٔ ۶۳۸ : بدانکه بوی تو آورد صبحدم بادم
غزل شمارهٔ ۶۳۹ : در چمن دوش ببوی تو گذر میکردم
غزل شمارهٔ ۶۴۰ : میگذشتی و من از دور نظر میکردم
غزل شمارهٔ ۶۴۱ : عشق آن بت ساکن میخانه میگرداندم
غزل شمارهٔ ۶۴۲ : گر میکشندم ور میکشندم
غزل شمارهٔ ۶۴۳ : وقتست کز ورای سراپردهٔ عدم
غزل شمارهٔ ۶۴۴ : با روی چون گلنارش از برگ سمن باز آمدم
غزل شمارهٔ ۶۴۵ : رخشندهتر از مهر رخش ماه ندیدم
غزل شمارهٔ ۶۴۶ : نکنم حدیث شکر چو لبت گزیدم
غزل شمارهٔ ۶۴۷ : روزی به سر کوی خرابات رسیدم
غزل شمارهٔ ۶۴۸ : نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم
غزل شمارهٔ ۶۴۹ : بلبلان که رساند نسیم باغ ارم
غزل شمارهٔ ۶۵۰ : ایدل ار خواهی به دولتخانهٔ جانت برم
غزل شمارهٔ ۶۵۱ : دوش میآید نگار بربرم
غزل شمارهٔ ۶۵۲ : چو برکشی علم قربت از حریم حرم
غزل شمارهٔ ۶۵۳ : بزن بنوک خدنگم که پیش دست تو میرم
غزل شمارهٔ ۶۵۴ : اشکست که میگردد در کوی تو همرازم
غزل شمارهٔ ۶۵۵ : بیا که هندوی گیسوی دلستان تو باشم
غزل شمارهٔ ۶۵۶ : ای روی تو چشمهٔ خور چشم
غزل شمارهٔ ۶۵۷ : ای لاله برگ خویش نظرت گلستان چشم
غزل شمارهٔ ۶۵۸ : تا چند به شادی می غمهای تو نوشم
غزل شمارهٔ ۶۵۹ : میدرم جامه و از مدعیان میپوشم
غزل شمارهٔ ۶۶۰ : ترا که گنج گشودی ز زخم مار چه غم
غزل شمارهٔ ۶۶۱ : من بار هجر میکشم و ناقه محملم
غزل شمارهٔ ۶۶۲ : آید ز نی حدیثی هر دم بگوش جانم
غزل شمارهٔ ۶۶۳ : من آن مرغ همایونم که باز چتر سلطانم
غزل شمارهٔ ۶۶۴ : من همان به که بسوزم ز غم و دم نزنم
غزل شمارهٔ ۶۶۵ : گر من خمار خود ز لب یار بشکنم
غزل شمارهٔ ۶۶۶ : ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم
غزل شمارهٔ ۶۶۷ : نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم
غزل شمارهٔ ۶۶۸ : مدام آن نرگس سرمست را در خواب میبینم
غزل شمارهٔ ۶۶۹ : گلی به رنگ تو در بوستان نمیبینم
غزل شمارهٔ ۶۷۰ : آن ماه پری رخ را در خانه نمیبینم
غزل شمارهٔ ۶۷۱ : خرم آنروز که از خطهٔ کرمان بروم
غزل شمارهٔ ۶۷۲ : من بیدل نگر از صحبت جانان محروم
غزل شمارهٔ ۶۷۳ : این چه بادست کزو بوی شما میشنوم
غزل شمارهٔ ۶۷۴ : این چه بویست که از باد صبا میشنوم
غزل شمارهٔ ۶۷۵ : حکایت رخت از آفتاب میشنوم
غزل شمارهٔ ۶۷۶ : نسیم زلف تو از نوبهار میشنوم
غزل شمارهٔ ۶۷۷ : مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم
غزل شمارهٔ ۶۷۸ : با لعل او ز جوهر جان در گذشتهایم
غزل شمارهٔ ۶۷۹ : ما حاصل از جهان غم دلبر گرفتهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۰ : ما قدح کشتی و دل را همچو دریا کردهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۱ : چون ما بکفر زلف تو اقرار کردهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۲ : به گدائی به سر کوی شما آمدهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۳ : باز هشیار برون رفته و مست آمدهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۴ : ما بدرگاه تو از کوی نیاز آمدهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۵ : ما به نظارهٔ رویت بجهان آمدهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۶ : کشتی ما کو که ما زورق درآب افکندهایم
غزل شمارهٔ ۶۸۷ : اشارت کرده بودی تا بیایم
غزل شمارهٔ ۶۸۸ : ما ز رخ کار خویش پرده بر انداختیم
غزل شمارهٔ ۶۸۹ : ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم
غزل شمارهٔ ۶۹۰ : مردیم در خمار و شرابی نیافتیم
غزل شمارهٔ ۶۹۱ : آنکه لعلش عین آب زندگانی یافتیم
غزل شمارهٔ ۶۹۲ : ما نوای خویش را در بینوائی یافتیم
غزل شمارهٔ ۶۹۳ : دو جان وقف حریم حرم او کردیم
غزل شمارهٔ ۶۹۴ : اهل دل را خبر از عالم جان آوردیم
غزل شمارهٔ ۶۹۵ : دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم
غزل شمارهٔ ۶۹۶ : گر شدیم از کویت ای ترک ختا باز آمدیم
غزل شمارهٔ ۶۹۷ : باز چون بلبل بصد دستان ببستان آمدیم
غزل شمارهٔ ۶۹۸ : شمع بنشست ز باد سحری خیز ندیم
غزل شمارهٔ ۶۹۹ : نسیم باد بهاری وزید خیز ندیم
غزل شمارهٔ ۷۰۰ : ما سر بنهادیم و به سامان نرسیدیم
غزل شمارهٔ ۷۰۱ : از عمر چو این یک دو نفس بیش نداریم
غزل شمارهٔ ۷۰۲ : داریم دلی پر غم و غمخوار نداریم
غزل شمارهٔ ۷۰۳ : ما مست می لعل روان پرور یاریم
غزل شمارهٔ ۷۰۴ : اکنون که از بهشت نشان میدهد نسیم
غزل شمارهٔ ۷۰۵ : کی آمدی ز تتار ای صبای مشک نسیم
غزل شمارهٔ ۷۰۶ : ما جرعه چشانیم ولی خضر وشانیم
غزل شمارهٔ ۷۰۷ : خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم
غزل شمارهٔ ۷۰۸ : خیز تا برگ صبوحی بچمن ساز کنیم
غزل شمارهٔ ۷۰۹ : خیز تا باده در پیاله کنیم
غزل شمارهٔ ۷۱۰ : نشان دل بی نشان از که جویم
غزل شمارهٔ ۷۱۱ : دلدادهایم وز پی دلدار میرویم
غزل شمارهٔ ۷۱۲ : درد دل خویش با که گویم
غزل شمارهٔ ۷۱۳ : ز باد نکهت دو تات میجوئیم
غزل شمارهٔ ۷۱۴ : ای بت یاقوت لب وی مه نامهربان
غزل شمارهٔ ۷۱۵ : ای رخت شمع بت پرستان شمع بیرون بر از شبستان
غزل شمارهٔ ۷۱۶ : ای رخ تو قبلهٔ خورشید پرستان
غزل شمارهٔ ۷۱۷ : چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان
غزل شمارهٔ ۷۱۸ : ای چشم تو چشمبند مستان
غزل شمارهٔ ۷۱۹ : ببوستان می گل بوی لاله گون مستان
غزل شمارهٔ ۷۲۰ : نرگس مستت فتنهٔ مستان
غزل شمارهٔ ۷۲۱ : ای بوستان عارض تو گلستان جان
غزل شمارهٔ ۷۲۲ : ای لب و گفتار تو کام دل و قوت جان
غزل شمارهٔ ۷۲۳ : ای چشم می پرستت آشوب چشم بندان
غزل شمارهٔ ۷۲۴ : ای می لعل تو کام رندان
غزل شمارهٔ ۷۲۵ : به من رسید نوید وصال دلداران
غزل شمارهٔ ۷۲۶ : چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران
غزل شمارهٔ ۷۲۷ : ای غمزهٔ جادویت افسونگر بیماران
غزل شمارهٔ ۷۲۸ : تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
غزل شمارهٔ ۷۲۹ : چه خوش باشد میان لاله زاران
غزل شمارهٔ ۷۳۰ : ای نسیم سحری بوی بهارم برسان
غزل شمارهٔ ۷۳۱ : ای صبا غلغل بلبل بگلستان برسان
غزل شمارهٔ ۷۳۲ : یا رب ز باغ وصل نسیمی بمن رسان
غزل شمارهٔ ۷۳۳ : در تابم از دو هندوی آتش پرستشان
غزل شمارهٔ ۷۳۴ : خوشا چشمی که بیند روی ترکان
غزل شمارهٔ ۷۳۵ : خوشا صبح و صبوحی با همالان
غزل شمارهٔ ۷۳۶ : ای کفر سر زلف تو غارتگر ایمان
غزل شمارهٔ ۷۳۷ : دلا از جان زبان درکش که جانان
غزل شمارهٔ ۷۳۸ : زهی روی تو صبح شب نشینان
غزل شمارهٔ ۷۳۹ : ای زلف تو زنجیر دل حلقه ربایان
غزل شمارهٔ ۷۴۰ : سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن
غزل شمارهٔ ۷۴۱ : نه درد عشق مییارم نهفتن
غزل شمارهٔ ۷۴۲ : نی نگر با اهل دل هر دم بمعنی در سخن
غزل شمارهٔ ۷۴۳ : دوش چون از لعل میگون تو میگفتم سخن
غزل شمارهٔ ۷۴۴ : هندوی آن کاکل ترکانه میباید شدن
غزل شمارهٔ ۷۴۵ : بسی خون جگر دارد سر زلف تو در گردن
غزل شمارهٔ ۷۴۶ : بر اشکم کهربا آبیست روشن
غزل شمارهٔ ۷۴۷ : ترا که گفت که قصد دل شکستهٔ ما کن
غزل شمارهٔ ۷۴۸ : ای خواجه مرا با می و میخانه رها کن
غزل شمارهٔ ۷۴۹ : وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن
غزل شمارهٔ ۷۵۰ : ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن
غزل شمارهٔ ۷۵۱ : خویش را در کوی بیخویشی فکن
غزل شمارهٔ ۷۵۲ : امشب ای یار قصد خواب مکن
غزل شمارهٔ ۷۵۳ : جان بده یا دگر اندیشهٔ جانانه مکن
غزل شمارهٔ ۷۵۴ : ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن
غزل شمارهٔ ۷۵۵ : بلبل خوش سرای شد مطرب مجلس چمن
غزل شمارهٔ ۷۵۶ : بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن
غزل شمارهٔ ۷۵۷ : هر کس که برگرفت دل از جان چنانکه من
غزل شمارهٔ ۷۵۸ : گهیکه جان رود از چشم ناتوان بیرون
غزل شمارهٔ ۷۵۹ : ای سر زلف تو لیلی و جهانی مجنون
غزل شمارهٔ ۷۶۰ : به عقل کی متصور شود فنون جنون
غزل شمارهٔ ۷۶۱ : زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن
غزل شمارهٔ ۷۶۲ : سنبل سیه بر سمن مزن
غزل شمارهٔ ۷۶۳ : خط زنگاری نگر از سبزه بر گرد سمن
غزل شمارهٔ ۷۶۴ : ای ز سنبل بسته شادروان مشکین بر سمن
غزل شمارهٔ ۷۶۵ : خیز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بین
غزل شمارهٔ ۷۶۶ : هر زمان آهنگ بیزاریش بین
غزل شمارهٔ ۷۶۷ : زهی خطی به خطا برده سوی خطهٔ چین
غزل شمارهٔ ۷۶۸ : ای شام زلفت بتخانهٔ چین
غزل شمارهٔ ۷۶۹ : تحیتی چو هوای ریاض خلد برین
غزل شمارهٔ ۷۷۰ : آن لب شیرین همچون جان شیرین
غزل شمارهٔ ۷۷۱ : کیست که گوید ببارگاه سلاطین
غزل شمارهٔ ۷۷۲ : هرکه شد با ساکنان عالم علوی قرین
غزل شمارهٔ ۷۷۳ : نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
غزل شمارهٔ ۷۷۴ : سرو را گل یار نبود گر بود نبود چنین
غزل شمارهٔ ۷۷۵ : صید شیران میکند آهوی روبه باز او
غزل شمارهٔ ۷۷۶ : ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او
غزل شمارهٔ ۷۷۷ : آب آتش میرود زان لعل آتش فام او
غزل شمارهٔ ۷۷۸ : خوشا کشته برطرف میدان او
غزل شمارهٔ ۷۷۹ : به آفتاب جهانتاب سایه پرور تو
غزل شمارهٔ ۷۸۰ : ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو
غزل شمارهٔ ۷۸۱ : ای هیچ در میان نه ز موی میان تو
غزل شمارهٔ ۷۸۲ : برو ای باد بدانسوی که من دانم و تو
غزل شمارهٔ ۷۸۳ : ای شب قدر بیدلان طرهٔ دلربای تو
غزل شمارهٔ ۷۸۴ : ای چراغ دیدهٔ جان روی تو
غزل شمارهٔ ۷۸۵ : ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو
غزل شمارهٔ ۷۸۶ : صبحست ساقیا می چون آفتاب کو
غزل شمارهٔ ۷۸۷ : دوش میکردم سوال از جان که آن جانانه کو
غزل شمارهٔ ۷۸۸ : مرا ز هجر تو امید زندگانی کو
غزل شمارهٔ ۷۸۹ : که بر ز سرو روان تو خورد راست بگو
غزل شمارهٔ ۷۹۰ : ای صبا حال جگر گوشهٔ ما چیست بگو
غزل شمارهٔ ۷۹۱ : نفحهٔ گلشن عشق از نفس ما بشنو
غزل شمارهٔ ۷۹۲ : آن عید نیکوان بدر آمد بعیدگاه
غزل شمارهٔ ۷۹۳ : ای سنبلهٔ زلف تو خرمن زده بر ماه
غزل شمارهٔ ۷۹۴ : ای روانم بلب لعل تو آورده پناه
غزل شمارهٔ ۷۹۵ : مه بی مهر من ز شعر سیاه
غزل شمارهٔ ۷۹۶ : روی این چرخ سیه روی ستمکاره سیاه
غزل شمارهٔ ۷۹۷ : ای دلم جان و جهان در راه جانان باخته
غزل شمارهٔ ۷۹۸ : ای حبش بر چین و چین در زنگبار انداخته
غزل شمارهٔ ۷۹۹ : قدحی ده ای برآتش تتقی ز آب بسته
غزل شمارهٔ ۸۰۰ : ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته
غزل شمارهٔ ۸۰۱ : ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته
غزل شمارهٔ ۸۰۲ : ای سنبل تازه دسته بسته
غزل شمارهٔ ۸۰۳ : خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته
غزل شمارهٔ ۸۰۴ : ای سر زلف تو درحلقه و تاب افتاده
غزل شمارهٔ ۸۰۵ : ای ملک دلم خراب کرده
غزل شمارهٔ ۸۰۶ : تخت خیری بین دگر بر تختهٔ خارا زده
غزل شمارهٔ ۸۰۷ : ای لبت خنده بر شراب زده
غزل شمارهٔ ۸۰۸ : ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
غزل شمارهٔ ۸۰۹ : آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده
غزل شمارهٔ ۸۱۰ : چون سنبلت که دید سیاهی سر آمده
غزل شمارهٔ ۸۱۱ : ای پسر دامن اهل قدم از دست مده
غزل شمارهٔ ۸۱۲ : ای بی تو مرا پر آب دیده
غزل شمارهٔ ۸۱۳ : زهی روی دل افروزت چراغ و چشم هر دیده
غزل شمارهٔ ۸۱۴ : زهی ربوده خیال تو خوابم از دیده
غزل شمارهٔ ۸۱۵ : زهی جمال تو خورشید مشرق دیده
غزل شمارهٔ ۸۱۶ : بساز چارهٔ این دردمند بیچاره
غزل شمارهٔ ۸۱۷ : برآمد ماهم از میدان سواره
غزل شمارهٔ ۸۱۸ : ترک من هر لحظه گیرد با من از سر خرخشه
غزل شمارهٔ ۸۱۹ : پری رخا منه از دست یکزمان شیشه
غزل شمارهٔ ۸۲۰ : ای از گل رخسار تو خون در دل لاله
غزل شمارهٔ ۸۲۱ : ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله
غزل شمارهٔ ۸۲۲ : دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه
غزل شمارهٔ ۸۲۳ : پرواز کن ای مرغ و بگلزار فرود آی
غزل شمارهٔ ۸۲۴ : باز هر چند که در دست شهان دارد جای
غزل شمارهٔ ۸۲۵ : از برای دلم ای مطربهٔ پردهسرای
غزل شمارهٔ ۸۲۶ : مهست یا رخ آن آفتاب مهر افزای
غزل شمارهٔ ۸۲۷ : پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای
غزل شمارهٔ ۸۲۸ : ای روضهٔ رضوان ز سر کوی تو بابی
غزل شمارهٔ ۸۲۹ : ز زلف و روی تو خواهم شبی و مهتابی
غزل شمارهٔ ۸۳۰ : بیار ای لعبت ساقی شرابی
غزل شمارهٔ ۸۳۱ : زهی اشکم ز شوق لعل میگون تو عنابی
غزل شمارهٔ ۸۳۲ : دلا تا طلعت سلمی نیابی
غزل شمارهٔ ۸۳۳ : خود پرستی مکن ار زانکه خدا میطلبی
غزل شمارهٔ ۸۳۴ : ترک صورت کن اگر عالم معنی طلبی
غزل شمارهٔ ۸۳۵ : در باغ چون بالای تو سروی ندیدم راستی
غزل شمارهٔ ۸۳۶ : یا من قریرة مقلتی لقیاک غایة منیتی
غزل شمارهٔ ۸۳۷ : چو دستان برکشد مرغ صراحی
غزل شمارهٔ ۸۳۸ : ز رارض دار سعدی یا بارق الغوادی
غزل شمارهٔ ۸۳۹ : چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی
غزل شمارهٔ ۸۴۰ : گفتمش از چه دلم بردی و خونم خوردی
غزل شمارهٔ ۸۴۱ : چه کردهام که به یک بارم از نظر بفکندی
غزل شمارهٔ ۸۴۲ : کجا باز آید آن مرغی که با من همقفس بودی
غزل شمارهٔ ۸۴۳ : یاد باد آنکه دلم را مدد جان بودی
غزل شمارهٔ ۸۴۴ : گر آن مه در نظر بودی چه بودی
غزل شمارهٔ ۸۴۵ : ای شمع چگل دوش در ایوان که بودی
غزل شمارهٔ ۸۴۶ : هیچ شکر چو آن دهان دیدی
غزل شمارهٔ ۸۴۷ : چه خوش باشد دمی با دوستداری
غزل شمارهٔ ۸۴۸ : تو آن ماه زهره جبینی و آن سرو لاله عذاری
غزل شمارهٔ ۸۴۹ : یا باری البرایا یا زاری الذراری
غزل شمارهٔ ۸۵۰ : آب رخ ما بری و باد شماری
غزل شمارهٔ ۸۵۱ : ای دلم بسته ز زلف سیهت زناری
غزل شمارهٔ ۸۵۲ : ای نفس مشک بیز باد بهاری
غزل شمارهٔ ۸۵۳ : بخوبی چو یار من نباشد یاری
غزل شمارهٔ ۸۵۴ : ای مهر ماه روی ترا زهره مشتری
غزل شمارهٔ ۸۵۵ : ای که بر دیدهٔ صاحبنظران میگذری
غزل شمارهٔ ۸۵۶ : گل سوری دگر بجلوه گری
غزل شمارهٔ ۸۵۷ : چو چشم مست تو با خواب میکند بازی
غزل شمارهٔ ۸۵۸ : میا در قلب عشق ایدل که بازی نیست جانبازی
غزل شمارهٔ ۸۵۹ : گرفتمت که بگیرم عنان مرکب تازی
غزل شمارهٔ ۸۶۰ : سحر چون باد عیسی دم کند با روح دمسازی
غزل شمارهٔ ۸۶۱ : اگر تو عشق نبازی بعمر خویش چه نازی
غزل شمارهٔ ۸۶۲ : صبح وصل از افق مهر بر آید روزی
غزل شمارهٔ ۸۶۳ : ای آفتاب رویت در اوج دلفروزی
غزل شمارهٔ ۸۶۴ : در دلم بود کزین پس ندهم دل بکسی
غزل شمارهٔ ۸۶۵ : تو چون قربان نمیگردی کجا همکیش ما باشی
غزل شمارهٔ ۸۶۶ : گر بفریب میکشی ور بعتاب میکشی
غزل شمارهٔ ۸۶۷ : یا حادیالنیاق قد ذبت فیالفراق
غزل شمارهٔ ۸۶۸ : شبست و خلوت و مهتاب و ساغر ای بت ساقی
غزل شمارهٔ ۸۶۹ : تشنهام تا بکی آخر بده آبی ساقی
غزل شمارهٔ ۸۷۰ : تبسمت الزهر والمزن باک
غزل شمارهٔ ۸۷۱ : دلکم برد بغارت ز برم دلبرکی
غزل شمارهٔ ۸۷۲ : چون نیست ما را با او وصالی
غزل شمارهٔ ۸۷۳ : دوش بر طرف چمن گلبانگ میزد بلبلی
غزل شمارهٔ ۸۷۴ : خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی
غزل شمارهٔ ۸۷۵ : راه بی پایان عشقت را نیابم منزلی
غزل شمارهٔ ۸۷۶ : یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی
غزل شمارهٔ ۸۷۷ : یا ملولا عن سلامی انت فیالدنیا مرامی
غزل شمارهٔ ۸۷۸ : گر آفتاب نباشد تو ماه چهره تمامی
غزل شمارهٔ ۸۷۹ : کس به نیکی نبرد نام من از بدنامی
غزل شمارهٔ ۸۸۰ : ای رفته پیش چشمهٔ نوش تو آب می
غزل شمارهٔ ۸۸۱ : ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی
غزل شمارهٔ ۸۸۲ : روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی
غزل شمارهٔ ۸۸۳ : حریفان مست و مدهوشند و شادروان خراب از می
غزل شمارهٔ ۸۸۴ : بادهٔ گلگون مرا و طلعت سلمی
غزل شمارهٔ ۸۸۵ : ای از حیای لعل لبت آب گشته می
غزل شمارهٔ ۸۸۶ : ز تو با تو راز گویم به زبان بیزبانی
غزل شمارهٔ ۸۸۷ : خرامنده سروی به رخ گلستانی
غزل شمارهٔ ۸۸۸ : چون نداری جان معنی معنی جانرا چه دانی
غزل شمارهٔ ۸۸۹ : ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی
غزل شمارهٔ ۸۹۰ : برو ای باد بهاری بدیاری که تو دانی
غزل شمارهٔ ۸۹۱ : کامت اینست که هر لحظه ز پیشم رانی
غزل شمارهٔ ۸۹۲ : به سر ماه فکنده طیلسانی
غزل شمارهٔ ۸۹۳ : دلا بر عالم جان زن علم زین دیر جسمانی
غزل شمارهٔ ۸۹۴ : دی سیر برآمد دلم از روز جوانی
غزل شمارهٔ ۸۹۵ : گهم رانی و گه دشنام خوانی
غزل شمارهٔ ۸۹۶ : چگونه سرو روان گویمت که عین روانی
غزل شمارهٔ ۸۹۷ : سقی الله ایام وصل الغوانی
غزل شمارهٔ ۸۹۸ : اروض الخلدام مغنی الغوانی
غزل شمارهٔ ۸۹۹ : بدینسان که از ما جهانی جهانی
غزل شمارهٔ ۹۰۰ : نه آخر تو آنی که ما را زیانی
غزل شمارهٔ ۹۰۱ : مگر بدیده مجنون نظر کنی ورنی
غزل شمارهٔ ۹۰۲ : در باز جان گر آرزوی جان طلب کنی
غزل شمارهٔ ۹۰۳ : ای دل اگر دیو نئی ملک سلیمان چکنی
غزل شمارهٔ ۹۰۴ : شاید آنزلف شکن بر شکن ار میشکنی
غزل شمارهٔ ۹۰۵ : نه عهد کردهئی آخر که قصد ما نکنی
غزل شمارهٔ ۹۰۶ : مهر سلمی ورزی و دعوی سلمانی کنی
غزل شمارهٔ ۹۰۷ : ای لاله زار آتش روی تو آب روی
غزل شمارهٔ ۹۰۸ : مستی ز چشم دلکش میگون یار جوی
غزل شمارهٔ ۹۰۹ : ای صبا با بلبل خوشگوی گوی
غزل شمارهٔ ۹۱۰ : جان پرورم گهی که تو جانان من شوی
غزل شمارهٔ ۹۱۱ : ایکه گوئی کز چه رو سر گشته میکردی چو گوی
غزل شمارهٔ ۹۱۲ : چون نی سر گشتهٔ چوگان چو گوی
غزل شمارهٔ ۹۱۳ : ای سبزه دمانیده بگرد قمر از موی
غزل شمارهٔ ۹۱۴ : ای میان تو چو یک موی و دهان یکسر موی
غزل شمارهٔ ۹۱۵ : ای پیک عاشقان اگر از حالم آگهی
غزل شمارهٔ ۹۱۶ : ای آینه قدرت بیچون الهی
غزل شمارهٔ ۹۱۷ : گر تو شیرین شکر لب بشکر خنده در آئی
غزل شمارهٔ ۹۱۸ : چون پیکر مطبوعت در معنی زیبائی
غزل شمارهٔ ۹۱۹ : خوشا وقتی که از بستانسرائی
غزل شمارهٔ ۹۲۰ : ای سر زلف ترا پیشه سمن فرسائی
غزل شمارهٔ ۹۲۱ : گفتا تو از کجائی کاشفته مینمائی
غزل شمارهٔ ۹۲۲ : ایکه عنبر ز سر زلف تو دارد بوئی
غزل شمارهٔ ۹۲۳ : برخیز که بنشیند فریاد ز هر سوئی
غزل شمارهٔ ۹۲۴ : ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی
غزل شمارهٔ ۹۲۵ : من کیم زاری نزار افتادهئی
غزل شمارهٔ ۹۲۶ : از مشک سوده دام بر آتش نهادهئی
غزل شمارهٔ ۹۲۷ : گرد ماه از مشک چنبر کردهئی
غزل شمارهٔ ۹۲۸ : از لب شیرین چون شکر نبات آوردهئی
غزل شمارهٔ ۹۲۹ : این چه بویست ای صبا از مرغزار آوردهئی
غزل شمارهٔ ۹۳۰ : دیشب ای باد صبا گوئی که جائی بودهئی
غزل شمارهٔ ۹۳۱ : آتش اندر آب هرگز دیدهئی
غزل شمارهٔ ۹۳۲ : دوش پیری یافتم در گوشهٔ میخانهئی