حمایت از گنج نما
کلاسهای آموزش زبان فارسی
اپ اندروید گنج حضور
اپ آیفون گنج حضور
اینستاگرام
تماس با ما
صفحه اصلی
»
لیست شعرا
ابوسعید ابوالخیر
احمد شاملو
اسدی توسی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
بیدل دهلوی
جامی
حافظ
خاقانی
خلیلالله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام
رضیالدین آرتیمانی
رهی معیری
رودکی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی
سهراب سپهری
سیف فرغانی
شاطرعباس صبوحی
شاه نعمتالله ولی
شاهنامه گویا
شهریار
شیخ بهایی
شیخ محمود شبستری
صائب تبریزی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فخرالدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فردوسی
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فیض کاشانی
قاآنی
محتشم کاشانی
مسعود سعد سلمان
ملا هادی سبزواری
ملکالشعرای بهار
منوچهری
مهستی گنجوی
مولوی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
نیما یوشیج
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
وحشی
پروین اعتصامی
کسایی
قرآن کریم
جستجو برای :
تمامی شعرا
فقط در آثار حافظ
فقط در آثار خیام
فقط در آثار فردوسی
فقط در آثار مولوی
فقط در آثار نظامی
فقط در آثار سعدی
فقط در آثار پروین اعتصامی
فقط در آثار عطار
فقط در آثار سنایی
فقط در آثار وحشی
فقط در آثار رودکی
فقط در آثار ناصرخسرو
فقط در آثار منوچهری
فقط در آثار فرخی سیستانی
فقط در آثار خاقانی
فقط در آثار مسعود سعد سلمان
فقط در آثار انوری
فقط در آثار اوحدی
فقط در آثار خواجوی کرمانی
فقط در آثار عراقی
فقط در آثار صائب تبریزی
فقط در آثار شیخ محمود شبستری
فقط در آثار جامی
فقط در آثار هاتف اصفهانی
فقط در آثار ابوسعید ابوالخیر
فقط در آثار ملکالشعرای بهار
فقط در آثار باباطاهر
فقط در آثار محتشم کاشانی
فقط در آثار شیخ بهایی
فقط در آثار سیف فرغانی
فقط در آثار فروغی بسطامی
فقط در آثار عبید زاکانی
فقط در آثار امیرخسرو دهلوی
فقط در آثار شهریار
فقط در آثار عبدالواسع جبلی
فقط در آثار فخرالدین اسعد گرگانی
فقط در آثار فیض کاشانی
فقط در آثار سلمان ساوجی
فقط در آثار رهی معیری
فقط در آثار اقبال لاهوری
فقط در آثار بیدل دهلوی
فقط در آثار قاآنی
فقط در آثار کسایی
فقط در آثار عرفی
فقط در آثار رضیالدین آرتیمانی
فقط در آثار نیما یوشیج
فقط در آثار احمد شاملو
فقط در آثار سهراب سپهری
فقط در آثار فروغ فرخزاد
فقط در آثار ملا هادی سبزواری
فقط در آثار نصرالله منشی
فقط در آثار باباافضل کاشانی
فقط در آثار اسدی توسی
فقط در آثار خلیلالله خلیلی
فقط در آثار شاطرعباس صبوحی
فقط در آثار شاه نعمتالله ولی
فقط در آثار مهستی گنجوی
فقط در آثار هلالی جغتایی
فقط در آثار شاهنامه گویا
جستجو در آثار :
جستجوی عبارت
جستجو بر اساس تشبیه کلمات
نوع جستجو :
رباعی شمارهٔ ۱ : آن دل که شد او قابل انوار خدا
رباعی شمارهٔ ۲ : آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا
رباعی شمارهٔ ۳ : آن کس که ترا نقش کند او تنها
رباعی شمارهٔ ۴ : آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
رباعی شمارهٔ ۵ : آن وقت که بحر کل شود ذات مرا
رباعی شمارهٔ ۶ : آواز ترا طبع دل ما بادا
رباعی شمارهٔ ۷ : از آتش عشق در جهان گرمیها
رباعی شمارهٔ ۸ : از بادهٔ لعل ناب شد گوهر ما
رباعی شمارهٔ ۹ : از حال ندیده تیره ایامان را
رباعی شمارهٔ ۱۰ : از ذکر بسی نور فزاید مه را
رباعی شمارهٔ ۱۱ : افسوس که بیگاه شد و ما تنها
رباعی شمارهٔ ۱۲ : انجیرفروش را چه بهتر جانا
رباعی شمارهٔ ۱۳ : اول به هزار لطف بنواخت مرا
رباعی شمارهٔ ۱۴ : ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
رباعی شمارهٔ ۱۵ : ای آنکه نیافت ماه شب گرد ترا
رباعی شمارهٔ ۱۶ : ای اشک روان بگو دلافزای مرا
رباعی شمارهٔ ۱۷ : ای باد سحر خبر بده مر ما را
رباعی شمارهٔ ۱۸ : ای چرخ فلک به مکر و بدسازیها
رباعی شمارهٔ ۱۹ : ای خواجه به خواب درنبینی ما را
رباعی شمارهٔ ۲۰ : ای داده بنان گوهر ایمانی را
رباعی شمارهٔ ۲۱ : ای در سر زلف تو پریشانیها
رباعی شمارهٔ ۲۲ : ای دریا دل تو گوهر و مرجان را
رباعی شمارهٔ ۲۳ : ای دل بچه زهره خواستی یاری را
رباعی شمارهٔ ۲۴ : ای دوست به دوستی قرینیم ترا
رباعی شمارهٔ ۲۵ : ای سبزی هر درخت و هر باغ و گیا
رباعی شمارهٔ ۲۶ : ای شب شادی همیشه بادی شادا
رباعی شمارهٔ ۲۷ : این آتش عشق میپزاند ما را
رباعی شمارهٔ ۲۸ : این روزه چو غربال به بیزد جان را
رباعی شمارهٔ ۲۹ : ای آنکه گرفت شربت از مشرب ما
رباعی شمارهٔ ۳۰ : با عشق روان شد از عدم مرکب ما
رباعی شمارهٔ ۳۱ : بر رهگذر بلا نهادم دل را
رباعی شمارهٔ ۳۲ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
رباعی شمارهٔ ۳۳ : بیگاه شده است لیک مر سیران را
رباعی شمارهٔ ۳۴ : تا از تو جدا شده است آغوش مرا
رباعی شمارهٔ ۳۵ : تا با تو بوم نخسبم از یاریها
رباعی شمارهٔ ۳۶ : تا چند از این غرور بسیار ترا
رباعی شمارهٔ ۳۷ : تا عشق ترا است این شکرخائیها
رباعی شمارهٔ ۳۸ : تا کی باشی ز دور نظارهٔ ما
رباعی شمارهٔ ۳۹ : تا نقش خیال دوست با ماست دلا
رباعی شمارهٔ ۴۰ : جانا به هلاک بنده مستیز و بیا
رباعی شمارهٔ ۴۱ : جز عشق نبود هیچ دمساز مرا
رباعی شمارهٔ ۴۲ : چو نزود نبشته بود حق فرقت ما
رباعی شمارهٔ ۴۳ : خود را به خیل درافکنم مست آنجا
رباعی شمارهٔ ۴۴ : در جای تو جا نیست بجز آن جان را
رباعی شمارهٔ ۴۵ : در چشم ببین دو چشم آن مفتون را
رباعی شمارهٔ ۴۶ : در سر دارم ز می پریشانیها
رباعی شمارهٔ ۴۷ : دستان کسی دست زنان کرد مرا
رباعی شمارهٔ ۴۸ : دل گفت به جان کای خلف هر دو سرا
رباعی شمارهٔ ۴۹ : دود دل ما نشان سوداست دلا
رباعی شمارهٔ ۵۰ : دیدم در خواب ساقی زیبا را
رباعی شمارهٔ ۵۱ : زنهار دلا به خود مده ره غم را
رباعی شمارهٔ ۵۲ : طنبور چو تن تن برآرد به نوا
رباعی شمارهٔ ۵۳ : عاشق شب خلوت از پی پی گم را
رباعی شمارهٔ ۵۴ : عاشق همه سال مست و رسوا بادا
رباعی شمارهٔ ۵۵ : عشق تو بکشت ترکی و تازی را
رباعی شمارهٔ ۵۶ : عشقست طریق و راه پیغمبر ما
رباعی شمارهٔ ۵۷ : عمریست ندیدهایم گلزار ترا
رباعی شمارهٔ ۵۸ : غم خود که بود که یاد آریم او را
رباعی شمارهٔ ۵۹ : گر بوی نمیبری در این کوی میا
رباعی شمارهٔ ۶۰ : گر جان داری بیا و جان باز آنجا
رباعی شمارهٔ ۶۱ : گر در طلب خودی ز خود بیرونآ
رباعی شمارهٔ ۶۲ : گر عمر بشد عمر دگر داد خدا
رباعی شمارهٔ ۶۳ : گر من میرم مرا بیارید شما
رباعی شمارهٔ ۶۴ : کوتاه کند زمانه این دمدمه را
رباعی شمارهٔ ۶۵ : گویم که کیست روحافزا مرا
رباعی شمارهٔ ۶۶ : گه میگفتم که من امیرم خود را
رباعی شمارهٔ ۶۷ : لاحول ولا دور کند آن غم را
رباعی شمارهٔ ۶۸ : ما اطیب ما الذما احلانا
رباعی شمارهٔ ۶۹ : من تجربه کردم صنم خوشخو را
رباعی شمارهٔ ۷۰ : من ذره و خورشید لقائی تو مرا
رباعی شمارهٔ ۷۱ : منصور بدآن خواجه که در راه خدا
رباعی شمارهٔ ۷۲ : مولای اناالتائب مما سلفا
رباعی شمارهٔ ۷۳ : میآمد یار مست و تنها تنها
رباعی شمارهٔ ۷۴ : نور فلکست این تن خاکی ما
رباعی شمارهٔ ۷۵ : هان ای سفری عزم کجایست کجا
رباعی شمارهٔ ۷۶ : یک چند به تقلید گزیدم خود را
رباعی شمارهٔ ۷۷ : یک طرفه عصاست موسی این رمه را
رباعی شمارهٔ ۷۸ : آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب
رباعی شمارهٔ ۷۹ : آنی که فلک با تو درآید به طرب
رباعی شمارهٔ ۸۰ : از بانگ سرافیل دمیده است رباب
رباعی شمارهٔ ۸۱ : امروز چو هر روز خرابیم خراب
رباعی شمارهٔ ۸۲ : امشب ز برای دل اصحاب مخسب
رباعی شمارهٔ ۸۳ : اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب
رباعی شمارهٔ ۸۴ : اندیشه و غم را نبود هستی و تاب
رباعی شمارهٔ ۸۵ : ای آنکه تو دیر آمدهای در کتاب
رباعی شمارهٔ ۸۶ : ای آنکه تو یوسف منی من یعقوب
رباعی شمارهٔ ۸۷ : ای دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب
رباعی شمارهٔ ۸۸ : ای روی ترا غلام گلنار مخسپ
رباعی شمارهٔ ۸۹ : ای ماه چنین شبی تو مهوار مخسب
رباعی شمارهٔ ۹۰ : این باد سحر محرم رازست مخسب
رباعی شمارهٔ ۹۱ : ای یار که نیست همچو تو یار مخسب
رباعی شمارهٔ ۹۲ : بردار حجابها به یکبار امشب
رباعی شمارهٔ ۹۳ : بیجام در این دور شرابست شراب
رباعی شمارهٔ ۹۴ : بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب
رباعی شمارهٔ ۹۵ : بیکار مشین درآ درآمیز شتاب
رباعی شمارهٔ ۹۶ : حاجت نبود مستی ما را به شراب
رباعی شمارهٔ ۹۷ : خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب
رباعی شمارهٔ ۹۸ : دانیکه چه میگوید این بانگ رباب
رباعی شمارهٔ ۹۹ : در چشم آمد خیال آن در خوشاب
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : دل در هوس تو چون ربابست رباب
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : ساقی در ده برای دیدار صواب
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : سبحانالله من و تو ای در خوشاب
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : شب گشت درین سینه چه سوز است عجب
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : علمی که ترا گره گشاید به طلب
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : گر آب حیات خوشگواری ای خواب
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : گرم آمد عاشقانه و چست شتاب
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : گر میخواهی بقا و پیروز مخسب
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : مستند مجردان اسرار امشب
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : هستم به وصال دوست دلشاد امشب
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : یارب یارب به حق تسبیح رباب
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : یاری کن و یار باش ای یار مخسب
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : آب حیوان در آب و گل پیدا نیست
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ : آری صنما بهانه خود کم بودت
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ : آسوده کسی که در کم و بیشی نیست
رباعی شمارهٔ ۱۱۶ : آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
رباعی شمارهٔ ۱۱۷ : آن آتش ساده که ترا خورد و بکاست
رباعی شمارهٔ ۱۱۸ : آن بت که جمال و زینت مجلس ماست
رباعی شمارهٔ ۱۱۹ : آن پیش روی که جان او پیش صف است
رباعی شمارهٔ ۱۲۰ : آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است
رباعی شمارهٔ ۱۲۱ : آنجا که توئی همه غم و جنگ و جفاست
رباعی شمارهٔ ۱۲۲ : آن جان که از او دلبر ما شادانست
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ : آن جاه و جمالی که جهانافروز است
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ : آن چشم فراز از پی تاب شده است
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ : آن چشم که خون گشت غم او را جفت است
رباعی شمارهٔ ۱۲۶ : آن چیست کز او سماعها را شرف است
رباعی شمارهٔ ۱۲۷ : آن چیست که لذتست از او در صورت
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ : آن خواجه که بار او همه قند تر است
رباعی شمارهٔ ۱۲۹ : آن دم که مرا بگرد تو دورانست
رباعی شمارهٔ ۱۳۰ : آن را که بود کار نه زین یارانست
رباعی شمارهٔ ۱۳۱ : آن را که خدای چون تو یاری داده است
رباعی شمارهٔ ۱۳۲ : آن را که غمی باشد و بتواند گفت
رباعی شمارهٔ ۱۳۳ : آن روح که بسته بود در نقش صفات
رباعی شمارهٔ ۱۳۴ : آن روی ترش نیست چنینش فعل است
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ : آن سایهٔ تو جایگه و خانهٔ ما است
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ : آن شاه که خاک پای او تاج سر است
رباعی شمارهٔ ۱۳۷ : آن شب که ترا به خواب بینم پیداست
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ : آن شه که ز چاکران بدخو نگریخت
رباعی شمارهٔ ۱۳۹ : آن عشق مجرد سوی صحرا میتاخت
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ : آن قاضی ما چو دیگران قاضی نیست
رباعی شمارهٔ ۱۴۱ : آنکس که امید یاری غم داده است
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ : آنکس که بروی خواب او رشک پریست
رباعی شمارهٔ ۱۴۳ : آنکس که ترا به چشم ظاهر دیده است
رباعی شمارهٔ ۱۴۴ : آنکس که درون سینه را دل پنداشت
رباعی شمارهٔ ۱۴۵ : آنکس که ز سر عاشقی باخبر است
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ : آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست
رباعی شمارهٔ ۱۴۷ : آنکو ز نهال هوست شبخیزانست
رباعی شمارهٔ ۱۴۸ : آن نور مبین که در جبین ما هست
رباعی شمارهٔ ۱۴۹ : آواز تو ارمغان نفخ صور است
رباعی شمارهٔ ۱۵۰ : از بسکه دل تو دام حیلت افراخت
رباعی شمارهٔ ۱۵۱ : از بییاری ظریفتر یاری نیست
رباعی شمارهٔ ۱۵۲ : از جمله طمع بریدنم آسانست
رباعی شمارهٔ ۱۵۳ : از حلقهٔ گوش از دلم باخبر است
رباعی شمارهٔ ۱۵۴ : از دوستی دوست نگنجم در پوست
رباعی شمارهٔ ۱۵۵ : از دیدن اغیار چو ما را مدد است
رباعی شمارهٔ ۱۵۶ : از عهد مگو که او نه بر پای منست
رباعی شمارهٔ ۱۵۷ : از کفر و ز اسلام برون صحرائیست
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ : از نوح سفینه ایست میراث نجات
رباعی شمارهٔ ۱۵۹ : العین لفقدکم کثیرالعبرات
رباعی شمارهٔ ۱۶۰ : افغان کردم بر آن فغانم میسوخت
رباعی شمارهٔ ۱۶۱ : افکند مرا دلم به غوغا و گریخت
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ : امروز چه روز است که خورشید دوتاست
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ : امروز در این خانه کسی رقصانست
رباعی شمارهٔ ۱۶۴ : امروز من و جام صبوحی در دست
رباعی شمارهٔ ۱۶۵ : امروز مهم دست زنان آمده است
رباعی شمارهٔ ۱۶۶ : امشب آمد خیال آن دلبر چست
رباعی شمارهٔ ۱۶۷ : امشب شب آن دولت بیپایانست
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ : امشب شب آنست که جان شبهاست
رباعی شمارهٔ ۱۶۹ : امشب شب من بسی ضعیف و زار است
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ : امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ : امشب هردل که همچو مه در طلب است
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ : اندر دل من درون و بیرون همه او است
رباعی شمارهٔ ۱۷۳ : اندر سر ما همت کاری دگر است
رباعی شمارهٔ ۱۷۴ : انصاف بده که عشق نیکوکار است
رباعی شمارهٔ ۱۷۵ : او پاک شده است و خام ار در حرم است
رباعی شمارهٔ ۱۷۶ : ای آب حیات قطره از آب رخت
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ : ای آمده بامداد شوریده و مست
رباعی شمارهٔ ۱۷۸ : ای آنکه درینجهان چو تو پاکی نیست
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ : ای بنده بدانکه خواجهٔ شرق اینست
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ : ای بیخبر از مغز شده غره بپوست
رباعی شمارهٔ ۱۸۱ : ای تن تو نمیری که چنان جان با تست
رباعی شمارهٔ ۱۸۲ : ای جان جهان جان و جهان باقی نیست
رباعی شمارهٔ ۱۸۳ : ای جان خبرت هست که جانان تو کیست
رباعی شمارهٔ ۱۸۴ : ای جان ز دل تو بر دل من راهست
رباعی شمارهٔ ۱۸۵ : ای حسرت خوبان جهان روی خوشت
رباعی شمارهٔ ۱۸۶ : ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷ : ای خواجه ترا غم جمال و جاهست
رباعی شمارهٔ ۱۸۸ : ای در دل من نشسته شد وقت نشست
رباعی شمارهٔ ۱۸۹ : ای دل تا ریش و خسته میدارندت
رباعی شمارهٔ ۱۹۰ : ای دل تو و درد او که درمان اینست
رباعی شمارهٔ ۱۹۱ : ای دوست مکن که روزها را فرداست
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ : ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست
رباعی شمارهٔ ۱۹۳ : ای ساقی اگر سعادتی هست تراست
رباعی شمارهٔ ۱۹۴ : ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است
رباعی شمارهٔ ۱۹۵ : ای شب چه شبی که روزها چاکر تست
رباعی شمارهٔ ۱۹۶ : ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست
رباعی شمارهٔ ۱۹۷ : ای طالب اگر ترا سر این راهست
رباعی شمارهٔ ۱۹۸ : ای عقل برو که عاقل اینجا نیست
رباعی شمارهٔ ۱۹۹ : ای فکر تو بر بسته نه پایت باز است
رباعی شمارهٔ ۲۰۰ : ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست
رباعی شمارهٔ ۲۰۱ : ای لعل و عقیق و در و دریا و درست
رباعی شمارهٔ ۲۰۲ : این بانگ خوش از جانب کیوان منست
رباعی شمارهٔ ۲۰۳ : این چرخ غلام طبع خود رایهٔ ماست
رباعی شمارهٔ ۲۰۴ : این چرخ و فلکها که حد بینش ماست
رباعی شمارهٔ ۲۰۵ : این جمله شرابهای بیجام کراست
رباعی شمارهٔ ۲۰۶ : این جو که تراست هر کسی جویان نیست
رباعی شمارهٔ ۲۰۷ : این سینهٔ پرمشغله از مکتب اوست
رباعی شمارهٔ ۲۰۸ : این شکل سفالین تنم جام دلست
رباعی شمارهٔ ۲۰۹ : این عشق شهست و رایتش پیدا نیست
رباعی شمارهٔ ۲۱۰ : این غمزه که میرنی ز نوری دگر است
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ : این فتنه که اندر دل تنگ است ز چیست
رباعی شمارهٔ ۲۱۲ : این فصل بهار نیست فصلی دگر است
رباعی شمارهٔ ۲۱۳ : این گرمابه که خانهٔ دیوانست
رباعی شمارهٔ ۲۱۴ : این مستی من ز بادهٔ حمرا نیست
رباعی شمارهٔ ۲۱۵ : این من نه منم آنکه منم گوئی کیست
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ : این نعره عاشقان ز شمع طرب است
رباعی شمارهٔ ۲۱۷ : این همدم اندرون که دم میدهدت
رباعی شمارهٔ ۲۱۸ : ای هر بیدار با خبرهای تو خفت
رباعی شمارهٔ ۲۱۹ : ای هرچه صدف بستهٔ دریای لبت
رباعی شمارهٔ ۲۲۰ : ای همچو خر و گاو که و جو طلبت
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ : با تو سخنان بیزبان خواهم گفت
رباعی شمارهٔ ۲۲۲ : با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت
رباعی شمارهٔ ۲۲۳ : باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت
رباعی شمارهٔ ۲۲۴ : با دشمن تو چو یار بسیار نشست
رباعی شمارهٔ ۲۲۵ : با دل گفتم که دل از او جیحونست
رباعی شمارهٔ ۲۲۶ : باران به سر گرم دلی بر میریخت
رباعی شمارهٔ ۲۲۷ : با روز بجنگیم که چون روز گذشت
رباعی شمارهٔ ۲۲۸ : بازآی که یار بر سر پیمانست
رباعی شمارهٔ ۲۲۹ : با شاه هر آنکسی که در خرگاهست
رباعی شمارهٔ ۲۳۰ : با شب گفتم گر بمهت ایمانست
رباعی شمارهٔ ۲۳۱ : تا شب میگو که روز ما را شب نیست
رباعی شمارهٔ ۲۳۲ : با عشق کلاه بر کمر دوز خوش است
رباعی شمارهٔ ۲۳۳ : با عشق نشین که گوهر کان تو است
رباعی شمارهٔ ۲۳۴ : با ما ز ازل رفته قراری دگر است
رباعی شمارهٔ ۲۳۵ : با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست
رباعی شمارهٔ ۲۳۶ : با هرکه نشستی و نشد جمع دلت
رباعی شمارهٔ ۲۳۷ : با هستی و نیستیم بیگانگی است
رباعی شمارهٔ ۲۳۸ : پای تو گرفتهام ندارم ز تو دست
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ : پائی که همی رفت به شبستان سر مست
رباعی شمارهٔ ۲۴۰ : برجه که سماع روح برپای شده است
رباعی شمارهٔ ۲۴۱ : برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات
رباعی شمارهٔ ۲۴۲ : برکان شکر چند مگس را غوغاست
رباعی شمارهٔ ۲۴۳ : بر ما رقم خطا پرستی همه هست
رباعی شمارهٔ ۲۴۴ : بر من در وصل بسته میدارد دوست
رباعی شمارهٔ ۲۴۵ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
رباعی شمارهٔ ۲۴۶ : بر هر جائیکه سرنهم مسجود او است
رباعی شمارهٔ ۲۴۷ : بر جزوم نشان معشوق منست
رباعی شمارهٔ ۲۴۸ : بستم سر خم باده و بوی برفت
رباعی شمارهٔ ۲۴۹ : بگذشت سوار غیب و گردی برخاست
رباعی شمارهٔ ۲۵۰ : بگرفت دلت زانکه ترا دل نگرفت
رباعی شمارهٔ ۲۵۱ : پس بر به جهانی که چو خون در رگ ماست
رباعی شمارهٔ ۲۵۲ : بیچارهتر از عاشق بیصبر کجاست
رباعی شمارهٔ ۲۵۳ : بیدیده اگر راه روی عین خطاست
رباعی شمارهٔ ۲۵۴ : بیرون ز تن و جان و روان درویش است
رباعی شمارهٔ ۲۵۵ : بیرون ز جهان کفر و ایمان جائیست
رباعی شمارهٔ ۲۵۶ : بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست
رباعی شمارهٔ ۲۵۷ : بییار نماند هرکه با یار بساخت
رباعی شمارهٔ ۲۵۸ : تا این فلک آینهگون بر کار است
رباعی شمارهٔ ۲۵۹ : تا با تو ز هستی تو هستی باقیست
رباعی شمارهٔ ۲۶۰ : تا چهرهٔ آفتاب جان رخشانست
رباعی شمارهٔ ۲۶۱ : تا حاصل دردم سبب درمان گشت
رباعی شمارهٔ ۲۶۲ : تا در دل من صورت آن رشک پریست
رباعی شمارهٔ ۲۶۳ : تا تن نبری دور زمانم کشته است
رباعی شمارهٔ ۲۶۴ : تا ظن نبری که این زمین بیهوشست
رباعی شمارهٔ ۲۶۵ : تا عرش ز سودای رخش ولولههاست
رباعی شمارهٔ ۲۶۶ : تا من بزیم پیشه و کارم اینست
رباعی شمارهٔ ۲۶۷ : تا مهر نگار باوفایم بگرفت
رباعی شمارهٔ ۲۶۸ : تنها نه همین خنده و سیماش خوشست
رباعی شمارهٔ ۲۶۹ : توبه چکنم که توبهام سایهٔ تست
رباعی شمارهٔ ۲۷۰ : توبه کردم که تا جانم برجاست
رباعی شمارهٔ ۲۷۱ : توبه که دل خویش چو آهن کرده است
رباعی شمارهٔ ۲۷۲ : تو سیر شدی من نشدم درمان چیست
رباعی شمارهٔ ۲۷۳ : تو کان جهانی و جهان نیم جو است
رباعی شمارهٔ ۲۷۴ : تهدید عدو چه بشنود عاشق راست
رباعی شمارهٔ ۲۷۵ : جانا غم تو ز هرچه گویی بتر است
رباعی شمارهٔ ۲۷۶ : جانم بر آن جان جهان رو کرده است
رباعی شمارهٔ ۲۷۷ : جان و سر آن یار که او پردهدر است
رباعی شمارهٔ ۲۷۸ : جانی که به راه عشق تو در خطر است
رباعی شمارهٔ ۲۷۹ : جانی که حریف بود بیگانه شده است
رباعی شمارهٔ ۲۸۰ : جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است
رباعی شمارهٔ ۲۸۱ : جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
رباعی شمارهٔ ۲۸۲ : حسنت که همه جهان فسونش بگرفت
رباعی شمارهٔ ۲۸۳ : چشم تو ز روزگار خونریزتر است
رباعی شمارهٔ ۲۸۴ : چشمی دارم همه پر از صورت دوست
رباعی شمارهٔ ۲۸۵ : چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست
رباعی شمارهٔ ۲۸۶ : چون دانستم که عشق پیوست منست
رباعی شمارهٔ ۲۸۷ : خون دلبر من میان دلداران نیست
رباعی شمارهٔ ۲۸۸ : چون دید مرا مست بهم برزد دست
رباعی شمارهٔ ۲۸۹ : چونی که ترش مگر شکربارت نیست
رباعی شمارهٔ ۲۹۰ : چیزیست که در تو بیتو جویان ویست
رباعی شمارهٔ ۲۹۱ : حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریست
رباعی شمارهٔ ۲۹۲ : حاشا که دلم ز شبنشینی سیر است
رباعی شمارهٔ ۲۹۳ : خاک قدمت سعادت جان من است
رباعی شمارهٔ ۲۹۴ : خواهی که ترا کشف شود هستی دوست
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ : خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست
رباعی شمارهٔ ۲۹۶ : خورشید رخت ز آسمان بیرونست
رباعی شمارهٔ ۲۹۷ : خورشید و ستارگان و بدرما اوست
رباعی شمارهٔ ۲۹۸ : خیزید که آن یار سعادت برخاست
رباعی شمارهٔ ۲۹۹ : دایم ز ولایت علی برخواهم گفت
رباعی شمارهٔ ۳۰۰ : در باغ من ار سرو و اگر گلزار است
رباعی شمارهٔ ۳۰۱ : در بتکده تا خیال معشوهٔ ما است
رباعی شمارهٔ ۳۰۲ : در خواب مهی دوش روانم دیده است
رباعی شمارهٔ ۳۰۳ : در دایرهٔ وجود موجود علیست
رباعی شمارهٔ ۳۰۴ : در دیدهٔ صورت ار ترا دامی هست
رباعی شمارهٔ ۳۰۵ : در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست
رباعی شمارهٔ ۳۰۶ : در صورت تست آنچه معنا همه اوست
رباعی شمارهٔ ۳۰۷ : در ظاهر و باطن آنچه خیر است و شر است
رباعی شمارهٔ ۳۰۸ : در عشق اگرچه که قدم بر قدم است
رباعی شمارهٔ ۳۰۹ : در عشق تو هر حیله که کردم هیچست
رباعی شمارهٔ ۳۱۰ : در عشق که جز می بقا خوردن نیست
رباعی شمارهٔ ۳۱۱ : در عهد و وفا چنانکه دلدار منست
رباعی شمارهٔ ۳۱۲ : در کوی غم تو صبر بیفرمانست
رباعی شمارهٔ ۳۱۳ : در مجلس عشاق قراری دگر است
رباعی شمارهٔ ۳۱۴ : در مرگ حیات اهل داد و دین است
رباعی شمارهٔ ۳۱۵ : در من غم شبکور چرا پیچیده است
رباعی شمارهٔ ۳۱۶ : درنه قدم ار چه راه بیپایانست
رباعی شمارهٔ ۳۱۷ : درنه قدمی که چشمه حیوانست
رباعی شمارهٔ ۳۱۸ : در وصل جمالش گل خندان منست
رباعی شمارهٔ ۳۱۹ : درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ : دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست
رباعی شمارهٔ ۳۲۱ : دلتنگم و دیدار تو درمان منست
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ : دلدار اگر مرا بدراند پوست
رباعی شمارهٔ ۳۲۳ : دلدار ز پردهای کز آن سوسو نیست
رباعی شمارهٔ ۳۲۴ : دلدار ظریف است و گناهنش اینست
رباعی شمارهٔ ۳۲۵ : دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست
رباعی شمارهٔ ۳۲۶ : دل در بر من زنده برای غم تست
رباعی شمارهٔ ۳۲۷ : دل در بر هر که هست از دلبر ماست
رباعی شمارهٔ ۳۲۸ : دل رفت بر کسیکه بیماش خوش است
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ : دل رفت و سر راه دل استان بگرفت
رباعی شمارهٔ ۳۳۰ : دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست
رباعی شمارهٔ ۳۳۱ : دل یاد تو کرد چون طرب می انگیخت
رباعی شمارهٔ ۳۳۲ : دور است ز تو نظر بهانه اینست
رباعی شمارهٔ ۳۳۳ : دوش از سر لطف یار در من نگریست
رباعی شمارهٔ ۳۳۴ : دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست
رباعی شمارهٔ ۳۳۵ : دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است
رباعی شمارهٔ ۳۳۶ : راهی ز زبان ما بدل پیوسته است
رباعی شمارهٔ ۳۳۷ : روزی ترش است و دیدهٔ ابرتر است
رباعی شمارهٔ ۳۳۸ : روزی که ترا ببینم آدینهٔ ماست
رباعی شمارهٔ ۳۳۹ : روزیکه مرا به نزد تو دورانست
رباعی شمارهٔ ۳۴۰ : زانروز که چشم من برویت نگریست
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ : زان روی که دل بستهٔ آنزنجیر است
رباعی شمارهٔ ۳۴۲ : زان رونق هر سماع آواز دف است
رباعی شمارهٔ ۳۴۳ : زان می خوردم که روح پیمانه اوست
رباعی شمارهٔ ۳۴۴ : زان می مستم که نقش جامش عشق است
رباعی شمارهٔ ۳۴۵ : سرسبز بود خاک که آتش یار است
رباعی شمارهٔ ۳۴۶ : سر سخن دوست نمیرم گفت
رباعی شمارهٔ ۳۴۷ : سرگشته چو آسیای گردان کنمت
رباعی شمارهٔ ۳۴۸ : سرگشته دلا به دوست از جان راهست
رباعی شمارهٔ ۳۴۹ : سرمایهٔ عقل سر دیوانگیست
رباعی شمارهٔ ۳۵۰ : سلطان ملاحت مه موزون منست
رباعی شمارهٔ ۳۵۱ : سنبل چو سر عقاب زلف تو نداشت
رباعی شمارهٔ ۳۵۲ : شاگرد توست دل که عشق آموز است
رباعی شمارهٔ ۳۵۳ : شاهی که شفیع هر گنه بود برفت
رباعی شمارهٔ ۳۵۴ : شب رو که شبت راهبر اسرار است
رباعی شمارهٔ ۳۵۵ : شمشیر ازل بدست مردان خداست
رباعی شمارهٔ ۳۵۶ : شمعی که در اینخانه بدی خانه کجاست
رباعی شمارهٔ ۳۵۷ : صدربار بگفتمت چه هشیار و چه مست
رباعی شمارهٔ ۳۵۸ : عاشق نبود آنکه سبک چون جان نیست
رباعی شمارهٔ ۳۵۹ : عشق آمد و توبه را چو شیشه بشکست
رباعی شمارهٔ ۳۶۰ : عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
رباعی شمارهٔ ۳۶۱ : عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
رباعی شمارهٔ ۳۶۲ : عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
رباعی شمارهٔ ۳۶۳ : عشق تو در اطراف گیائی میتاخت
رباعی شمارهٔ ۳۶۴ : عشقی که از او وجود بیجان میزیست
رباعی شمارهٔ ۳۶۵ : عشقی نه به اندازهٔ ما در سر ماست
رباعی شمارهٔ ۳۶۶ : عقل آمد و پند عاشقان پیش گرفت
رباعی شمارهٔ ۳۶۷ : عمریست که جان بنده بیخویشتن است
رباعی شمارهٔ ۳۶۸ : قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست
رباعی شمارهٔ ۳۶۹ : گر آتش دل نیست پس این دود چراست
رباعی شمارهٔ ۳۷۰ : گر آه کنم آه بدین قانع نیست
رباعی شمارهٔ ۳۷۱ : گر باد بر آن زلف پریشان زندت
رباعی شمارهٔ ۳۷۲ : گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت
رباعی شمارهٔ ۳۷۳ : گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت
رباعی شمارهٔ ۳۷۴ : گر دامن وصل تو کشم جنگی نیست
رباعی شمارهٔ ۳۷۵ : گر در وصلی بهشت یا باغ اینست
رباعی شمارهٔ ۳۷۶ : گر دف نبود نیشکر او دف ماست
رباعی شمارهٔ ۳۷۷ : گر شرم همی از آن و این باید داشت
رباعی شمارهٔ ۳۷۸ : گرمای تموز از دل پردرد شماست
رباعی شمارهٔ ۳۷۹ : گر حلقهٔ آن زلف چو شستت نگرفت
رباعی شمارهٔ ۳۸۰ : کس دل ندهد بدو که خونخوار منست
رباعی شمارهٔ ۳۸۱ : کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست
رباعی شمارهٔ ۳۸۲ : گفتار تو زر و فعلت ارزیزین است
رباعی شمارهٔ ۳۸۳ : گفتا که بیا سماع در کار شدهاست
رباعی شمارهٔ ۳۸۴ : گفتا که شکست توبه بازآمد مست
رباعی شمارهٔ ۳۸۵ : گفتا بجهم همچو کبوتر ز کفت
رباعی شمارهٔ ۳۸۶ : گفتم چشمم که هست خاک کویت
رباعی شمارهٔ ۳۸۷ : گفتم دلم از تو بوسهای خواهانست
رباعی شمارهٔ ۳۸۸ : گفتم عشقت قرابت و خویش منست
رباعی شمارهٔ ۳۸۹ : گفتم که بیا بچشم من درنگریست
رباعی شمارهٔ ۳۹۰ : گفتند که دل دگر هوائی میپخت
رباعی شمارهٔ ۳۹۱ : گفتم که دلم آلت و انگاز مست
رباعی شمارهٔ ۳۹۲ : گفتند که شش جهت همه نور خداست
رباعی شمارهٔ ۳۹۳ : گفتی چونی بنده چنانست که هست
رباعی شمارهٔ ۳۹۴ : گفتی گشتم ملول و سودام گرفت
رباعی شمارهٔ ۳۹۵ : گم باد سریکه سروران را پا نیست
رباعی شمارهٔ ۳۹۶ : کوچک بودن بزرگ را کوچک نیست
رباعی شمارهٔ ۳۹۷ : گویند بیا به باغ کانجا لاغ است
رباعی شمارهٔ ۳۹۸ : گویند که صاحب فنون عقل کل است
رباعی شمارهٔ ۳۹۹ : گویند که عشق عاقبت تسکین است
رباعی شمارهٔ ۴۰۰ : گویند مرا که این همه درد چراست
رباعی شمارهٔ ۴۰۱ : لطف تو جهانی و قرانی افراشت
رباعی شمارهٔ ۴۰۲ : ما را بجز این زبان زبانی دگر است
رباعی شمارهٔ ۴۰۳ : ما را بدم پیر نگه نتوان داشت
رباعی شمارهٔ ۴۰۴ : ما عاشق عشقیم که عشق است نجات
رباعی شمارهٔ ۴۰۵ : ما عاشق عشقیم و مسلمان دگر است
رباعی شمارهٔ ۴۰۶ : ماه عید است و خلق زیر و زبر است
رباعی شمارهٔ ۴۰۷ : ماهی تو که فتنهای نداری ز تو دست
رباعی شمارهٔ ۴۰۸ : ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست
رباعی شمارهٔ ۴۰۹ : مرغ جان را میل سوی بالا نیست
رباعی شمارهٔ ۴۱۰ : مرغ دل من چو ترک این دانه گرفت
رباعی شمارهٔ ۴۱۱ : مر وصل ترا هزار صاحب هوس است
رباعی شمارهٔ ۴۱۲ : مست است دو چشم از دو چشم مستت
رباعی شمارهٔ ۴۱۳ : مستم ز خمار عبهر جادویت
رباعی شمارهٔ ۴۱۴ : مستی ز ره آمد و بما در پیوست
رباعی شمارهٔ ۴۱۵ : معشوق شرابخوار و بیسامانست
رباعی شمارهٔ ۴۱۶ : من آن توام کام منت باید جست
رباعی شمارهٔ ۴۱۷ : من بندهٔ آن کسم که بیماش خوش است
رباعی شمارهٔ ۴۱۸ : من زان جانم که جانها را جانست
رباعی شمارهٔ ۴۱۹ : منصور حلاجی که اناالحق میگفت
رباعی شمارهٔ ۴۲۰ : من کوهم و قال من صدای یار است
رباعی شمارهٔ ۴۲۱ : من محو خدایم و خدا آن منست
رباعی شمارهٔ ۴۲۲ : میدان که در درون تو مثال غاریست
رباعی شمارهٔ ۴۲۳ : میگرییم زار و یار گوید زرقست
رباعی شمارهٔ ۴۲۴ : میگفت یکی پری که او ناپیداست
رباعی شمارهٔ ۴۲۵ : مینال که آن ناله شنو همسایه است
رباعی شمارهٔ ۴۲۶ : ناگاه بروئید یکی شاخ نبات
رباعی شمارهٔ ۴۲۷ : ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست
رباعی شمارهٔ ۴۲۸ : نه چرخ غلام طبع خود رایهٔ ماست
رباعی شمارهٔ ۴۲۹ : نی با تو دمی نشستنم سامانست
رباعی شمارهٔ ۴۳۰ : نی بیزر و زور شه سپه بتوان داشت
رباعی شمارهٔ ۴۳۱ : هان ای دل خسته روز مردانگیست
رباعی شمارهٔ ۴۳۲ : هجران خواهی طریق عشاقانست
رباعی شمارهٔ ۴۳۳ : هر جان عزیز کو شناسای رهست
رباعی شمارهٔ ۴۳۴ : هر جان که از او دلبر ما شادانست
رباعی شمارهٔ ۴۳۵ : هر چند به حلم یار ما جورکش است
رباعی شمارهٔ ۴۳۶ : هرچند شکر لذت جان و جگر است
رباعی شمارهٔ ۴۳۷ : هرچند فراق پشت امید شکست
رباعی شمارهٔ ۴۳۸ : هرچند که بار آن شترها شکر است
رباعی شمارهٔ ۴۳۹ : هر درویشی که در شکست خویش است
رباعی شمارهٔ ۴۴۰ : هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست
رباعی شمارهٔ ۴۴۱ : هر ذره که در هوا و در کیوانست
رباعی شمارهٔ ۴۴۲ : هر ذره که در هوا و در هامونست
رباعی شمارهٔ ۴۴۳ : هر ذره و هر خیال چون بیداریست
رباعی شمارهٔ ۴۴۴ : هر روز به نو برآید آن دلبر مست
رباعی شمارهٔ ۴۴۵ : هر روز حجاب بیقراران بیش است
رباعی شمارهٔ ۴۴۶ : هر روز دلم در غم تو زارتر است
رباعی شمارهٔ ۴۴۷ : هر روز دل مرا سماع و طربیست
رباعی شمارهٔ ۴۴۸ : هر صورت کاید به از او امکان هست
رباعی شمارهٔ ۴۴۹ : هر کز ز دماغ بنده بوی تو نرفت
رباعی شمارهٔ ۴۵۰ : هشیار اگر زر و گر زرین است
رباعی شمارهٔ ۴۵۱ : هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
رباعی شمارهٔ ۴۵۲ : یاری که به حسن از صفت افزونست
رباعی شمارهٔ ۴۵۳ : یاری که به نزد او گل و خار یکیست
رباعی شمارهٔ ۴۵۴ : یاری که غمش دوای هر بیمار است
رباعی شمارهٔ ۴۵۵ : یکبار به مردم و مرا کس نگریست
رباعی شمارهٔ ۴۵۶ : یک چشم من از روز جدائی بگریست
رباعی شمارهٔ ۴۵۷ : ای آنکه کنی کون و مکانرا محدث
رباعی شمارهٔ ۴۵۸ : ما را چو ز عشق میشود راست مزاج
رباعی شمارهٔ ۴۵۹ : اندر سر من نبود جز رای صلاح
رباعی شمارهٔ ۴۶۰ : آبی که از این دیده چو خون میریزد
رباعی شمارهٔ ۴۶۱ : آنان که محققان این درگاهند
رباعی شمارهٔ ۴۶۲ : آن تازه تنی که در بلای تو بود
رباعی شمارهٔ ۴۶۳ : آنجا بنشین که همنشین مردانند
رباعی شمارهٔ ۴۶۴ : آنجا که بهر سخن دل ما گردد
رباعی شمارهٔ ۴۶۵ : آن خوبانی که فتنهٔ بتکدهاند
رباعی شمارهٔ ۴۶۶ : آن دشمن دوست روی دیدی که چه کرد
رباعی شمارهٔ ۴۶۷ : آن دل که به شاهد نهان درنگرد
رباعی شمارهٔ ۴۶۸ : آندم که ز افلاک گهر ریز کند
رباعی شمارهٔ ۴۶۹ : آن ذره که جز همدم خورشید نشد
رباعی شمارهٔ ۴۷۰ : آن راحت جان گرد دلم میگردد
رباعی شمارهٔ ۴۷۱ : آنرا که به ضاعت قناعت باشد
رباعی شمارهٔ ۴۷۲ : آن را که به علم و عقل افراشتهاند
رباعی شمارهٔ ۴۷۳ : آن را که خدای ناف بر عشق برید
رباعی شمارهٔ ۴۷۴ : آنرا که ز عشق دوست بیداد رسد
رباعی شمارهٔ ۴۷۵ : آن را منگر که ذوفنون آید مرد
رباعی شمارهٔ ۴۷۶ : آن رفت که بودمی من از عشق تو شاد
رباعی شمارهٔ ۴۷۷ : آن روز که جان خرقهٔ قالب پوشید
رباعی شمارهٔ ۴۷۸ : آن روز که جانم ره کیوان گیرد
رباعی شمارهٔ ۴۷۹ : آن روز که چشم تو ز من برگردد
رباعی شمارهٔ ۴۸۰ : آن روز که روز ابر و باران باشد
رباعی شمارهٔ ۴۸۱ : آن روز که عشق با دلم بستیزد
رباعی شمارهٔ ۴۸۲ : آن روز که کار وصل را ساز آید
رباعی شمارهٔ ۴۸۳ : آن روز که مهرگان گردون زدهاند
رباعی شمارهٔ ۴۸۴ : آن سر که بود بیخبر از وی خسبد
رباعی شمارهٔ ۴۸۵ : آن طرفه جماعتی که جانشان بکشد
رباعی شمارهٔ ۴۸۶ : آن عشق که برق و بوش تا فرق رسید
رباعی شمارهٔ ۴۸۷ : آن کان نبات و تنگ شکر نامد
رباعی شمارهٔ ۴۸۸ : آن کز تو خدای این گدا میخواهد
رباعی شمارهٔ ۴۸۹ : آن کس که بر آتش جهانم بنهاد
رباعی شمارهٔ ۴۹۰ : آن کس که ترا بیند و خندان نشود
رباعی شمارهٔ ۴۹۱ : آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
رباعی شمارهٔ ۴۹۲ : آن کس که از آب و گل نگاری دارد
رباعی شمارهٔ ۴۹۳ : آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد
رباعی شمارهٔ ۴۹۴ : آن کس که ز دل دم اناالحق میزد
رباعی شمارهٔ ۴۹۵ : آن کس که مرا به صدق اقرار کند
رباعی شمارهٔ ۴۹۶ : آن کیست که بیرون درون مینگرد
رباعی شمارهٔ ۴۹۷ : آن لحظه که آن سرو روانم برسید
رباعی شمارهٔ ۴۹۸ : آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد
رباعی شمارهٔ ۴۹۹ : آن نزدیکی که دلستان را باشد
رباعی شمارهٔ ۵۰۰ : آن وسوسهای که شرمها را ببرد
رباعی شمارهٔ ۵۰۱ : آنها که بتش خزان سوختهاند
رباعی شمارهٔ ۵۰۲ : آنها که به کوی عارفان افتادند
رباعی شمارهٔ ۵۰۳ : آنها که چو آب صافی و ساده روند
رباعی شمارهٔ ۵۰۴ : آنها که دل از الست مست آوردند
رباعی شمارهٔ ۵۰۵ : آنها که شب و روز ترا بر اثرند
رباعی شمارهٔ ۵۰۶ : آن یار که از طبیب دل برباید
رباعی شمارهٔ ۵۰۷ : آن یار که عقلها شکارش میشد
رباعی شمارهٔ ۵۰۸ : آهو بدود چو در پیش سگ بیند
رباعی شمارهٔ ۵۰۹ : اجری ده ارواحی و سلطان ابد
رباعی شمارهٔ ۵۱۰ : از آب حیات دوست بیمار نماند
رباعی شمارهٔ ۵۱۱ : از آتش سودای توام تابی بود
رباعی شمارهٔ ۵۱۲ : از آتش عشق تو جوانی خیزد
رباعی شمارهٔ ۵۱۳ : از آتش عشق دوست تفها بزنید
رباعی شمارهٔ ۵۱۴ : از آتش عشق سردها گرم شود
رباعی شمارهٔ ۵۱۵ : از آدمیی دمی بجائی ارزد
رباعی شمارهٔ ۵۱۶ : از تاب تو نی یار و عدو میماند
رباعی شمارهٔ ۵۱۷ : از خاک کف پات سران حیرانند
رباعی شمارهٔ ۵۱۸ : از درد چو جان تو به فریاد آید
رباعی شمارهٔ ۵۱۹ : از دیدن روئیکه ترا دیده بود
رباعی شمارهٔ ۵۲۰ : از شبنم عشق خاک آدم گل شد
رباعی شمارهٔ ۵۲۱ : از شربت سودای تو هر جان که مزید
رباعی شمارهٔ ۵۲۲ : از عشق تو دریا همه شور انگیزد
رباعی شمارهٔ ۵۲۳ : از عشق خدا نه بر زیان خواهی شد
رباعی شمارهٔ ۵۲۴ : از لشکر صبرم علمی بیش نماند
رباعی شمارهٔ ۵۲۵ : از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
رباعی شمارهٔ ۵۲۶ : از ما بت عیار گریزان باشد
رباعی شمارهٔ ۵۲۷ : از نیکی تو طبع بداندیش نماند
رباعی شمارهٔ ۵۲۸ : از یاد خدای مرد مطلق خیزد
رباعی شمارهٔ ۵۲۹ : افسوس که طبع دلفروزیت نبود
رباعی شمارهٔ ۵۳۰ : اکنون که رخت جان جهانی بربود
رباعی شمارهٔ ۵۳۱ : امروز خوش است هر که او جان دارد
رباعی شمارهٔ ۵۳۲ : امروز ما یار جنون میخواهد
رباعی شمارهٔ ۵۳۳ : امشب چه لطیف و با نوا میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۳۴ : امشب ساقی به مشک می گردان کرد
رباعی شمارهٔ ۵۳۵ : امشب شب آن نیست که از خانه روند
رباعی شمارهٔ ۵۳۶ : اندر دل بیوفا غم و ماتم باد
رباعی شمارهٔ ۵۳۷ : اندر رمضان خاک تو زر میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۳۸ : اندر ره فقر دیده نادیده کنند
رباعی شمارهٔ ۵۳۹ : اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند
رباعی شمارهٔ ۵۴۰ : اندیشهٔ هشیار تو هشیار کشد
رباعی شمارهٔ ۵۴۱ : انوار صلاح دین برانگیخته باد
رباعی شمارهٔ ۵۴۲ : اول که رخم زرد و دلم پرخون بود
رباعی شمارهٔ ۵۴۳ : ای آنکه ز تو مشکلم آسان گردد
رباعی شمارهٔ ۵۴۴ : ای آنکه نخست بر سحر چشم تو زد
رباعی شمارهٔ ۵۴۵ : ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد
رباعی شمارهٔ ۵۴۶ : ای اطلس دعوی ترا معنی برد
رباعی شمارهٔ ۵۴۷ : ایام وصال یار گوئی که نبود
رباعی شمارهٔ ۵۴۸ : ای اهل صفا که در جهان گردانید
رباعی شمارهٔ ۵۴۹ : ای اهل مناجات که در محرابید
رباعی شمارهٔ ۵۵۰ : ای دل اثر صبح گه شام که دید
رباعی شمارهٔ ۵۵۱ : ای دل اگرت رضای دلبر باید
رباعی شمارهٔ ۵۵۲ : ای دل این ره به قیل و قالت ندهند
رباعی شمارهٔ ۵۵۳ : ای دل سر آرزو به پای اندر بند
رباعی شمارهٔ ۵۵۴ : ای دوست مگو تو بندهای یا آزاد
رباعی شمارهٔ ۵۵۵ : ای روز برآ که ذرهها رقص کنند
رباعی شمارهٔ ۵۵۶ : ای سر روان باد خزانت مرساد
رباعی شمارهٔ ۵۵۷ : ای عشق ترا پری و انسان دانند
رباعی شمارهٔ ۵۵۸ : ای عشق توم ان عذابی لشدید
رباعی شمارهٔ ۵۵۹ : ای عشق که جانها اثر جان تواند
رباعی شمارهٔ ۵۶۰ : ای قوم که برتر از مه و مهتابید
رباعی شمارهٔ ۵۶۱ : ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید
رباعی شمارهٔ ۵۶۲ : ای مرغ عجب که صید تو شیرانند
رباعی شمارهٔ ۵۶۳ : این پردهٔ دل دگر مکن تا نرود
رباعی شمارهٔ ۵۶۴ : این تنهائی هزار جان بیش ارزد
رباعی شمارهٔ ۵۶۵ : ای نرم دلانیکه وفا میکارید
رباعی شمارهٔ ۵۶۶ : این سر که در این سینهٔ ما میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۶۷ : این صورت آدمی که درهم بستند
رباعی شمارهٔ ۵۶۸ : این طرفه که یار در دامن گنجد
رباعی شمارهٔ ۵۶۹ : این عشق به جانب دلیران گردد
رباعی شمارهٔ ۵۷۰ : این مست به بادهای دگر میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۷۱ : این واقعه را سخت بگیری شاید
رباعی شمارهٔ ۵۷۲ : بار دگر این خسته جگر باز آمد
رباعی شمارهٔ ۵۷۳ : با روی تو هیچکس ز باغ اندیشد
رباعی شمارهٔ ۵۷۴ : با سود وصال تو زیانت نرسد
رباعی شمارهٔ ۵۷۵ : با هرکه دمی عشق تو آمیخته شد
رباعی شمارهٔ ۵۷۶ : بخشای بر آن بنده که خوابش نبود
رباعی شمارهٔ ۵۷۷ : بر بنده بخند تا ثوابت باشد
رباعی شمارهٔ ۵۷۸ : بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد
رباعی شمارهٔ ۵۷۹ : پرسیدم از آن کسی که برهان داند
رباعی شمارهٔ ۵۸۰ : پرسید مهم که چشم تو مه را دید
رباعی شمارهٔ ۵۸۱ : برقی که ز میغ آن جهان روی نمود
رباعی شمارهٔ ۵۸۲ : بر گور من آن کو گذرد مست شود
رباعی شمارهٔ ۵۸۳ : بر یار نظر کنم خجل میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۸۴ : بس درمانها کان مدد درد شود
رباعی شمارهٔ ۵۸۵ : بسیار ترا خسته روان باید شد
رباعی شمارهٔ ۵۸۶ : بشنو اگرت تاب شنیدن باشد
رباعی شمارهٔ ۵۸۷ : بعضی به صفات حیدر کرارند
رباعی شمارهٔ ۵۸۸ : بویت آمد گریز را روی نماند
رباعی شمارهٔ ۵۸۹ : بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد
رباعی شمارهٔ ۵۹۰ : بیبحر صفا گوهر ما سنگ آمد
رباعی شمارهٔ ۵۹۱ : بیتو جانا قرار نتوانم کرد
رباعی شمارهٔ ۵۹۲ : بیت و غزل و شعر مرا آب ببرد
رباعی شمارهٔ ۵۹۳ : بیدار شو ای دل که جهان میگذرد
رباعی شمارهٔ ۵۹۴ : پیران خرابات غمت بسیارند
رباعی شمارهٔ ۵۹۵ : بیزارم از آن آب که آتش نشود
رباعی شمارهٔ ۵۹۶ : بیزارم از آن لعل که پیروزه بود
رباعی شمارهٔ ۵۹۷ : بیعشق نشاط و طرب افزون نشود
رباعی شمارهٔ ۵۹۸ : بیمارم و غم در امتحانم دارد
رباعی شمارهٔ ۵۹۹ : بیمن به زبان من سخن میآید
رباعی شمارهٔ ۶۰۰ : پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
رباعی شمارهٔ ۶۰۱ : بییاری تو دل بسوی یار نشد
رباعی شمارهٔ ۶۰۲ : تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
رباعی شمارهٔ ۶۰۳ : تا بنده ز خود فانی مطلق نشود
رباعی شمارهٔ ۶۰۴ : تا تو بخودی ترا به خود ره ندهد
رباعی شمارهٔ ۶۰۵ : تا در دل من عشق تو اندوخته شد
رباعی شمارهٔ ۶۰۶ : تا در طلب مات همی کام بود
رباعی شمارهٔ ۶۰۷ : تا رهبر تو طبع بدآموز بود
رباعی شمارهٔ ۶۰۸ : تا سر نشود یقین که سرکش نشود
رباعی شمارهٔ ۶۰۹ : تا گوهر جان در این طبایع افتاد
رباعی شمارهٔ ۶۱۰ : تا مدرسه و مناره ویران نشود
رباعی شمارهٔ ۶۱۱ : نایی ببرید از نیستان استاد
رباعی شمارهٔ ۶۱۲ : بانگ مستی ز آسمان میآید
رباعی شمارهٔ ۶۱۳ : تنها بمرو که رهزنان بسیارند
رباعی شمارهٔ ۶۱۴ : تو جانی و هر زنده غم جان بکشد
رباعی شمارهٔ ۶۱۵ : تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
رباعی شمارهٔ ۶۱۶ : تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید
رباعی شمارهٔ ۶۱۷ : جامی که بگیرم میش انوار بود
رباعی شمارهٔ ۶۱۸ : جانا تبش عشق به غایت برسید
رباعی شمارهٔ ۶۱۹ : جان باز که وصل او به دستان ندهند
رباعی شمارهٔ ۶۲۰ : جان چو سمندرم نگاری دارد
رباعی شمارهٔ ۶۲۱ : جان را جستم ببحر مرجان آمد
رباعی شمارهٔ ۶۲۲ : جان روی به عالم همایون آورد
رباعی شمارهٔ ۶۲۳ : جان کیست که او بدیده کار تو کند
رباعی شمارهٔ ۶۲۴ : جان محرم درگاه همی باید برد
رباعی شمارهٔ ۶۲۵ : جانم ز هواهای تو یادی دارد
رباعی شمارهٔ ۶۲۶ : جانیکه در او از تو خیالی باشد
رباعی شمارهٔ ۶۲۷ : جائیکه در او چون نگاری باشد
رباعی شمارهٔ ۶۲۸ : جز دمدمهٔ عشق تو در گوش نماند
رباعی شمارهٔ ۶۲۹ : جز صحبت عاشقان و مستان مپسند
رباعی شمارهٔ ۶۳۰ : چشمت صنما هزار دلدار کشد
رباعی شمارهٔ ۶۳۱ : چشم تو هزار سحر مطلق دارد
رباعی شمارهٔ ۶۳۲ : چشمی که نظر بدان گل و لاله کند
رباعی شمارهٔ ۶۳۳ : جودت همه آن کند که دریا نکند
رباعی شمارهٔ ۶۳۴ : جوزی که درونش مغز شیرین باشد
رباعی شمارهٔ ۶۳۵ : چون بدنامی بروزگاری افتد
رباعی شمارهٔ ۶۳۶ : چون خمر تو در ساغر ما در ریزند
رباعی شمارهٔ ۶۳۷ : چون دیده بر آن عارض چون سیم افتاد
رباعی شمارهٔ ۶۳۸ : چون دیده برفت توتیای تو چه سود
رباعی شمارهٔ ۶۳۹ : چون روز وصال یار ما نیست پدید
رباعی شمارهٔ ۶۴۰ : چون زیر افکند در عراق آمیزد
رباعی شمارهٔ ۶۴۱ : چون شاهد پوشیده خرامان گردد
رباعی شمارهٔ ۶۴۲ : چون صبح ولای حق دمیدن گیرد
رباعی شمارهٔ ۶۴۳ : چون صورت تو در دل ما بازآید
رباعی شمارهٔ ۶۴۴ : چون نیستی تو محض اقرار بود
رباعی شمارهٔ ۶۴۵ : حاشا که دل از عشق جهانرا نگرد
رباعی شمارهٔ ۶۴۶ : خاک توام و خدای حق میداند
رباعی شمارهٔ ۶۴۷ : خاموش مراز گفت و گفتار تو کرد
رباعی شمارهٔ ۶۴۸ : خوابم ز خیال روی تو پشت بداد
رباعی شمارهٔ ۶۴۹ : خواهم گردی که از هوای تو رسد
رباعی شمارهٔ ۶۵۰ : خواهم که دلم با غم همخو باشد
رباعی شمارهٔ ۶۵۱ : خورشید که باشد که بروی تو رسد
رباعی شمارهٔ ۶۵۲ : خورشید که در خانه بقا می نکند
رباعی شمارهٔ ۶۵۳ : خورشید مگر بسته به پیشت میرد
رباعی شمارهٔ ۶۵۴ : خوش عادت خوش خو که محمد دارد
رباعی شمارهٔ ۶۵۵ : خون دل عاشقان چو جیحون گردد
رباعی شمارهٔ ۶۵۶ : دامان جلال تو ز دستم نشود
رباعی شمارهٔ ۶۵۷ : دانی صوفی بهر چه بسیار خورد
رباعی شمارهٔ ۶۵۸ : در باغ آیید و سبز پوشان نگرید
رباعی شمارهٔ ۶۵۹ : در باغ هزار شاهد مهرو بود
رباعی شمارهٔ ۶۶۰ : در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
رباعی شمارهٔ ۶۶۱ : در حضرت حق ستوده درویشانند
رباعی شمارهٔ ۶۶۲ : در خدمتت ای جان چو بدن میافتد
رباعی شمارهٔ ۶۶۳ : درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید
رباعی شمارهٔ ۶۶۴ : در راه طلب رسیدهای میباید
رباعی شمارهٔ ۶۶۵ : در سلسلهات هر آنکه پا بست شود
رباعی شمارهٔ ۶۶۶ : در سینهٔ هر که ذرهای دل باشد
رباعی شمارهٔ ۶۶۷ : در صحبت حق خموش میباید بود
رباعی شمارهٔ ۶۶۸ : در عشق اگرچه خرده بینم کردند
رباعی شمارهٔ ۶۶۹ : در عشق توام نصیحت و پند چه سود
رباعی شمارهٔ ۶۷۰ : در عشق توام وفا قرین میباید
رباعی شمارهٔ ۶۷۱ : در عشق تو عقل ذوفنون میخسبد
رباعی شمارهٔ ۶۷۲ : در عشق اگر دمی قرارت باشد
رباعی شمارهٔ ۶۷۳ : در عشق نه پستی نه بلندی باشد
رباعی شمارهٔ ۶۷۴ : در عشق هزار جان و دل بس نکند
رباعی شمارهٔ ۶۷۵ : در کام دل آنچه بود نفسم همه راند
رباعی شمارهٔ ۶۷۶ : در گریهٔ خون مرا شکر خند تو کرد
رباعی شمارهٔ ۶۷۷ : در کوی خرابات تکبر نخرند
رباعی شمارهٔ ۶۷۸ : در لشکر عشق چونکه خونریز کنند
رباعی شمارهٔ ۶۷۹ : در مدرسهٔ عشق اگر قال بود
رباعی شمارهٔ ۶۸۰ : در میطلبی ز چشمه در بر ناید
رباعی شمارهٔ ۶۸۱ : در معنی هست و در عیان نیست که دید
رباعی شمارهٔ ۶۸۲ : در مغز فلک چو عشق تو جا گیرد
رباعی شمارهٔ ۶۸۳ : ای دل، اثر صبح، گه شام که دید
رباعی شمارهٔ ۶۸۴ : در نفی تو عقل را امان نتوان دید
رباعی شمارهٔ ۶۸۵ : درویش که اسرار جهان میبخشد
رباعی شمارهٔ ۶۸۶ : در عشق توم وفا قرین میباید
رباعی شمارهٔ ۶۸۷ : دریا نکند سیر مرا جو چه کند
رباعی شمارهٔ ۶۸۸ : دردی داری که بحر را پر دارد
رباعی شمارهٔ ۶۸۹ : دست تو به جود طعنه بر میغ زند
رباعی شمارهٔ ۶۹۰ : دشنام که از لب تو مهوش باشد
رباعی شمارهٔ ۶۹۱ : دل با هوس تو زاد و بودی دارد
رباعی شمارهٔ ۶۹۲ : دلتنگ مشو که دلگشائی آمد
رباعی شمارهٔ ۶۹۳ : دل جمله حکایت از بهار تو کند
رباعی شمارهٔ ۶۹۴ : دل داد مرا که دلستان را بزدم
رباعی شمارهٔ ۶۹۵ : دلدار ابد گرد دلم میگردد
رباعی شمارهٔ ۶۹۶ : دل در پی دلدار بسی تاخت و نشد
رباعی شمارهٔ ۶۹۷ : دل دوش در این عشق حریف ما بود
رباعی شمارهٔ ۶۹۸ : دل را بدهم پند که عمدا نرود
رباعی شمارهٔ ۶۹۹ : دلها به سماع بیقرار افتادند
رباعی شمارهٔ ۷۰۰ : دل هرچه در آشکار و پنهان گوید
رباعی شمارهٔ ۷۰۱ : دوش آن بت من همچو مه گردون بود
رباعی شمارهٔ ۷۰۲ : دوش از قمر تو آسمان مینوشید
رباعی شمارهٔ ۷۰۳ : دو کون خیال خانهای بیش نبود
رباعی شمارهٔ ۷۰۴ : دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد
رباعی شمارهٔ ۷۰۵ : دی بنده بر آن قمر جانی شد
رباعی شمارهٔ ۷۰۶ : دی چشم تو رای سحر مطلق میزد
رباعی شمارهٔ ۷۰۷ : دیدم رخت از غم سر موئیم نماند
رباعی شمارهٔ ۷۰۸ : دی میرفتی بر تو تو نظر میکردند
رباعی شمارهٔ ۷۰۹ : دیوانه میان خلق پیدا باشد
رباعی شمارهٔ ۷۱۰ : رفتم بدر خانهٔ آنخوش پیوند
رباعی شمارهٔ ۷۱۱ : رو دیده بدوز تا دلت دیده شود
رباعی شمارهٔ ۷۱۲ : روز آمد و غوغای تو در بردارد
رباعی شمارهٔ ۷۱۳ : روز شادیست غم چرا باید خورد
رباعی شمارهٔ ۷۱۴ : روز محک محتشم و دون آمد
رباعی شمارهٔ ۷۱۵ : روزیکه بود دلت ز جان پر از درد
رباعی شمارهٔ ۷۱۶ : روزی که جمال آن صنم دیده شود
رباعی شمارهٔ ۷۱۷ : روزی که خیال دلستان رقص کند
رباعی شمارهٔ ۷۱۸ : روزی که ز کار کمترک میآید
رباعی شمارهٔ ۷۱۹ : روزیکه مرا عشق تو دیوانه کند
رباعی شمارهٔ ۷۲۰ : روزیکه وجودها تولد گیرد
رباعی شمارهٔ ۷۲۱ : رو نیکی کن که دهر نیکی داند
رباعی شمارهٔ ۷۲۲ : زان آب که چرخ از آن بسر میگردد
رباعی شمارهٔ ۷۲۳ : زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید
رباعی شمارهٔ ۷۲۴ : ز اول که مرا عشق نگارم بربود
رباعی شمارهٔ ۷۲۵ : زلفت چو بر آن لعل شکرخای زند
رباعی شمارهٔ ۷۲۶ : زلف تو به حسن ذوفنونها برزد
رباعی شمارهٔ ۷۲۷ : زندان تو از نجات خوشتر باشد
رباعی شمارهٔ ۷۲۸ : زنهار مگو که رهروان نیز نیند
رباعی شمارهٔ ۷۲۹ : سر دل عاشقان ز مطرب شنوید
رباعی شمارهٔ ۷۳۰ : سر مستان را ز محتسب ترسانند
رباعی شمارهٔ ۷۳۱ : سرویکه ز باغ پاکبازان باشد
رباعی شمارهٔ ۷۳۲ : سرهای درختان گل تر میچینند
رباعی شمارهٔ ۷۳۳ : سرهای درختان گل رعنا چیدند
رباعی شمارهٔ ۷۳۴ : سودای ترا بهانهای بس باشد
رباعی شمارهٔ ۷۳۵ : سوز دل عاشقان شررها دارد
رباعی شمارهٔ ۷۳۶ : شاد آنکه جمال ماهتابش ببرد
رباعی شمارهٔ ۷۳۷ : شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید
رباعی شمارهٔ ۷۳۸ : شادی همه طالبان که مطلوب رسید
رباعی شمارهٔ ۷۳۹ : شادم که غم تو در دل من گنجد
رباعی شمارهٔ ۷۴۰ : شادی زمانه با غمم برنامد
رباعی شمارهٔ ۷۴۱ : شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
رباعی شمارهٔ ۷۴۲ : شب چون دل عاشقان پر از سودا شد
رباعی شمارهٔ ۷۴۳ : شب رفت کجا رفت همانجای که بود
رباعی شمارهٔ ۷۴۴ : شب گشت که خلقان همه در خواب روند
رباعی شمارهٔ ۷۴۵ : شور آوردم که گاو گردون نکشد
رباعی شمارهٔ ۷۴۶ : شور عجبی در سر ما میگردد
رباعی شمارهٔ ۷۴۷ : شیرین سخنی در دل ما میخندد
رباعی شمارهٔ ۷۴۸ : صافی صفت و پاک نظر باید بود
رباعی شمارهٔ ۷۴۹ : صبح آمد و وقت روشنائی آمد
رباعی شمارهٔ ۷۵۰ : صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
رباعی شمارهٔ ۷۵۱ : صد بار ز سر برفت عقلم و آمد
رباعی شمارهٔ ۷۵۲ : صد سال بقای آن بت مهوش باد
رباعی شمارهٔ ۷۵۳ : صد مرحله زانسوی خرد خواهم شد
رباعی شمارهٔ ۷۵۴ : طاوس نهای که بر جمالت نگرند
رباعی شمارهٔ ۷۵۵ : عارف چو گل و جز گل خندان نبود
رباعی شمارهٔ ۷۵۶ : هر دل که درو مهر تو پنهان نبود
رباعی شمارهٔ ۷۵۷ : عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود
رباعی شمارهٔ ۷۵۸ : عاشق که بناز و ناز کی فرد بود
رباعی شمارهٔ ۷۵۹ : عاشق که تواضع ننماید چکند
رباعی شمارهٔ ۷۶۰ : عشاق به یک دم دو جهان در بازند
رباعی شمارهٔ ۷۶۱ : عشق آن باشد که خلق را دارد شاد
رباعی شمارهٔ ۷۶۲ : عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد
رباعی شمارهٔ ۷۶۳ : عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۷۶۴ : عشق تو بهر صومعه مستی دارد
رباعی شمارهٔ ۷۶۵ : عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند
رباعی شمارهٔ ۷۶۶ : عشق تو سلامت ز جهان میببرد
رباعی شمارهٔ ۷۶۷ : عشقی آمد که عشقها سودا شد
رباعی شمارهٔ ۷۶۸ : عقل و دل من چه عیشها میداند
رباعی شمارهٔ ۷۶۹ : علم فقها ز شرع و سنت باشد
رباعی شمارهٔ ۷۷۰ : عید آمده کز تو عید عیدانه برد
رباعی شمارهٔ ۷۷۱ : غم را بر او گزیده میباید کرد
رباعی شمارهٔ ۷۷۲ : غم کیست که گرد دل مردان گردد
رباعی شمارهٔ ۷۷۳ : فردا که به محشر اندر آید زن و مرد
رباعی شمارهٔ ۷۷۴ : قاصد پی اینکه بنده خندان نشود
رباعی شمارهٔ ۷۷۵ : قد الفم ز مشق چون جیم افتاد
رباعی شمارهٔ ۷۷۶ : قومی به خرابات تو اندر بندند
رباعی شمارهٔ ۷۷۷ : کاری ز درون جان میباید
رباعی شمارهٔ ۷۷۸ : کامل صفتی راه فنا میپیمود
رباعی شمارهٔ ۷۷۹ : گر با دل و دنده هیچ کارم افتد
رباعی شمارهٔ ۷۸۰ : گر چرخ ترا خدمت پیوست کند
رباعی شمارهٔ ۷۸۱ : گر خواب ترا خواجه گرفتار کند
رباعی شمارهٔ ۷۸۲ : گر در طلبی ز چشمه در بر ناید
رباعی شمارهٔ ۷۸۳ : گر دریا را همه نهنگان گیرند
رباعی شمارهٔ ۷۸۴ : گر صبر کنم جامعهٔ جان میسوزد
رباعی شمارهٔ ۷۸۵ : گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید
رباعی شمارهٔ ۷۸۶ : اگر عاشق را فنا و مردن باشد
رباعی شمارهٔ ۷۸۷ : گر ما نه همه تنور سوزان باشد
رباعی شمارهٔ ۷۸۸ : گر مرده شود تن بر خود جاش کنند
رباعی شمارهٔ ۷۸۹ : گر نگریزی ز ما بنازی چه شود
رباعی شمارهٔ ۷۹۰ : گر هر دو جهان ز خار غم پر باشد
رباعی شمارهٔ ۷۹۱ : کس از خم چوگان تو گوئی نبرد
رباعی شمارهٔ ۷۹۲ : کس واقف آن حضرت شاهانه نشد
رباعی شمارهٔ ۷۹۳ : کشتی چو به دریای روان میگذرد
رباعی شمارهٔ ۷۹۴ : گفتم بیتی نگار از من رنجید
رباعی شمارهٔ ۷۹۵ : گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد
رباعی شمارهٔ ۷۹۶ : گفتم که به من رسید دردت بمزید
رباعی شمارهٔ ۷۹۷ : گفتم که ز خردی دل من نیست پدید
رباعی شمارهٔ ۷۹۸ : گفتی که بگو زبان چه محرم باشد
رباعی شمارهٔ ۷۹۹ : کو پای که او باغ و چمن را شاید
رباعی شمارهٔ ۸۰۰ : گوید چونی خوشی و در خنده شود
رباعی شمارهٔ ۸۰۱ : گویند که فردوس برین خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۸۰۲ : کی باشد کین نبش بنوش تو رسد
رباعی شمارهٔ ۸۰۳ : کی غم خورد آنکه با تو خرم باشد
رباعی شمارهٔ ۸۰۴ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد
رباعی شمارهٔ ۸۰۵ : کی گفت که آن زندهٔ جاوید بمرد
رباعی شمارهٔ ۸۰۶ : لبهای تو آنگه که با ستیز بود
رباعی شمارهٔ ۸۰۷ : لعلیست که او شکر فروشی داند
رباعی شمارهٔ ۸۰۸ : ما بسته بدیم بند دیگر آمد
رباعی شمارهٔ ۸۰۹ : هر لحظه میی به جان سرمست دهد
رباعی شمارهٔ ۸۱۰ : ما میخواهیم و دیگران میخواهند
رباعی شمارهٔ ۸۱۱ : ماهی که کمر گرد قمر میبندد
رباعی شمارهٔ ۸۱۲ : مائیم ز عشق یافته مرهم خود
رباعی شمارهٔ ۸۱۳ : مردان رهت که سر معنی دانند
رباعی شمارهٔ ۸۱۴ : مردان رهش زنده به جان دگرند
رباعی شمارهٔ ۸۱۵ : مردیکه بهست و نیست قانع گردد
رباعی شمارهٔ ۸۱۶ : مرغ دل من ز بسکه پرواز آورد
رباعی شمارهٔ ۸۱۷ : مرغی که ز باغ پاکبازان باشد
رباعی شمارهٔ ۸۱۸ : مرغی ملکی زانسوی گردون بپرد
رباعی شمارهٔ ۸۱۹ : مستان غمت بار دگر شوریدند
رباعی شمارهٔ ۸۲۰ : مشکین رسنت چو پردهٔ ماه شود
رباعی شمارهٔ ۸۲۱ : مطرب خواهم که عاشق مست بود
رباعی شمارهٔ ۸۲۲ : معشوقه چو آفتاب تابان گردد
رباعی شمارهٔ ۸۲۳ : معشوقه خانگی بکاری ناید
رباعی شمارهٔ ۸۲۴ : مگذار که غصه در میانت گیرد
رباعی شمارهٔ ۸۲۵ : مگذار که وسوسه زبونت گیرد
رباعی شمارهٔ ۸۲۶ : من بندهٔ آن قوم که خود را دانند
رباعی شمارهٔ ۸۲۷ : من بندهٔ یاری که ملالش نبود
رباعی شمارهٔ ۸۲۸ : من بیخبرم خدای خود میداند
رباعی شمارهٔ ۸۲۹ : من چوب گرفتم به کفم عود آمد
رباعی شمارهٔ ۸۳۰ : مه را طرفی بماه رو میماند
رباعی شمارهٔ ۸۳۱ : مهرویان را یکان یکان برشمرید
رباعی شمارهٔ ۸۳۲ : میآ ید یار و چون شکر میخندد
رباعی شمارهٔ ۸۳۳ : میجوشد دل که تا به جوش تو رسد
رباعی شمارهٔ ۸۳۴ : میگوید عشق هرکه جان پیش کشد
رباعی شمارهٔ ۸۳۵ : نی آب روان ز ماهیان سیر شود
رباعی شمارهٔ ۸۳۶ : گر راه روی راه برت بگشایند
رباعی شمارهٔ ۸۳۷ : و هو معکم از او خبر میآید
رباعی شمارهٔ ۸۳۸ : هان ای دل خسته وقت مرهم آمد
رباعی شمارهٔ ۸۳۹ : هر جا به جهان تخم وفا برکارند
رباعی شمارهٔ ۸۴۰ : هر چند دلم رضا او میجوید
رباعی شمارهٔ ۸۴۱ : هرچیز که بسیار شود خوار شود
رباعی شمارهٔ ۸۴۲ : هر دل که بسوی دلربائی نرود
رباعی شمارهٔ ۸۴۳ : هر روز دلم نو شکری نوش کند
رباعی شمارهٔ ۸۴۴ : هر شب که دل سپهر گلشن گردد
رباعی شمارهٔ ۸۴۵ : هر شب که ز سودای تو نوبت بزنند
رباعی شمارهٔ ۸۴۶ : هر عمر که بیدیدن اصحاب بود
رباعی شمارهٔ ۸۴۷ : هر عمر که بیدیدن اصحاب بود
رباعی شمارهٔ ۸۴۸ : هر قبض اثر علت اولی باشد
رباعی شمارهٔ ۸۴۹ : هرگز حق صحبت قدیمت نبود
رباعی شمارهٔ ۸۵۰ : هر کو بگشاده گرهی میبندد
رباعی شمارهٔ ۸۵۱ : هر لحظه همی خوانمش از راه بعید
رباعی شمارهٔ ۸۵۲ : هر لقمهٔ خوش که بر دهان میگردد
رباعی شمارهٔ ۸۵۳ : هر موی زلف او یکی جان دارد
رباعی شمارهٔ ۸۵۴ : هستی اثری ز نرگس مست تو بود
رباعی شمارهٔ ۸۵۵ : هشدار که فضل حق بناگاه آید
رباعی شمارهٔ ۸۵۶ : هل تا برود سرش به دیوار آید
رباعی شمارهٔ ۸۵۷ : هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد
رباعی شمارهٔ ۸۵۸ : همواره خوشی و دلکشی نامیزد
رباعی شمارهٔ ۸۵۹ : یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد
رباعی شمارهٔ ۸۶۰ : یاران یاران ز هم جدائی مکنید
رباعی شمارهٔ ۸۶۱ : یار خواهم که فتنهانگیز بود
رباعی شمارهٔ ۸۶۲ : یاریکه مرا در غم خود میبندد
رباعی شمارهٔ ۸۶۳ : یک سو مشکوة امر پیغام نهاد
رباعی شمارهٔ ۸۶۴ : یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود
رباعی شمارهٔ ۸۶۵ : آن جمع کن جان پراکنده بیار
رباعی شمارهٔ ۸۶۶ : آن زلف سیاه و قد رعناش نگر
رباعی شمارهٔ ۸۶۷ : آن ساقی روح دردهد جام آخر
رباعی شمارهٔ ۸۶۸ : آن کس که ترا دیده بود ای دلبر
رباعی شمارهٔ ۸۶۹ : از عاشق بدنام بیا ننگ مدار
رباعی شمارهٔ ۸۷۰ : امروز من از تشنه دهانی و خمار
رباعی شمارهٔ ۸۷۱ : اندیشهٔ دهرت ز چه بگداخت جگر
رباعی شمارهٔ ۸۷۲ : ای آمده ز آسمان درین عالم دیر
رباعی شمارهٔ ۸۷۳ : ای آنکه دلت باید در وی منگر
رباعی شمارهٔ ۸۷۴ : ای بوده سماع آسمانرا ره و در
رباعی شمارهٔ ۸۷۵ : ای خاک درت ز آب کوثر خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۷۶ : ای دلبر عیار دل نیکوفر
رباعی شمارهٔ ۸۷۷ : ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار
رباعی شمارهٔ ۸۷۸ : ای زادهٔ ساقی هله از غم بگذر
رباعی شمارهٔ ۸۷۹ : ای ظل تو از سایهٔ طوبی خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۸۰ : ای عشق خوشی چه خوش که از خوش خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۸۱ : ای مرد سماع معده را خالی دار
رباعی شمارهٔ ۸۸۲ : این صورت باغست و در او نیست ثمر
رباعی شمارهٔ ۸۸۳ : بالا بنگر دو چشم را بالا دار
رباعی شمارهٔ ۸۸۴ : بالا منشین که هست پستی خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۸۵ : با همت باز باش و یا هیبت شیر
رباعی شمارهٔ ۸۸۶ : بسیار بخواندهام دستان و سمر
رباعی شمارهٔ ۸۸۷ : تا بتوانی مدام میباش به ذکر
رباعی شمارهٔ ۸۸۸ : تا چند کشی سخرهٔ نفس بیکار
رباعی شمارهٔ ۸۸۹ : چون از رخ یار دور گشتم به بهار
رباعی شمارهٔ ۸۹۰ : چون بت رخ تست بتپرستی خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۹۱ : چون دید رخ زرد من آن شهره نگار
رباعی شمارهٔ ۸۹۲ : خواهی بستان حلقهٔ مستان بنگر
رباعی شمارهٔ ۸۹۳ : خورشید همی زرد شود بر دیوار
رباعی شمارهٔ ۸۹۴ : در باغ در نیامدم گرد آور
رباعی شمارهٔ ۸۹۵ : در خاک در وفای آن سیمین بر
رباعی شمارهٔ ۸۹۶ : در مصطبهها گر دو خرابات نگر
رباعی شمارهٔ ۸۹۷ : در نوبت عشق چشم باشد در بار
رباعی شمارهٔ ۸۹۸ : دست و دل ما هرچه تهیتر خوشتر
رباعی شمارهٔ ۸۹۹ : دوری ز برادر منافق بهتر
رباعی شمارهٔ ۹۰۰ : رفتم به سر گور کریم دلدار
رباعی شمارهٔ ۹۰۱ : روی چو مهت پیش چراغ اولیتر
رباعی شمارهٔ ۹۰۲ : زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر
رباعی شمارهٔ ۹۰۳ : ساقی گفتم ترا می ساده بیار
رباعی شمارهٔ ۹۰۴ : سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر
رباعی شمارهٔ ۹۰۵ : طبعم چو حیات یافت از جلوهٔ فکر
رباعی شمارهٔ ۹۰۶ : فرمود خدا به وحی کای پیغمبر
رباعی شمارهٔ ۹۰۷ : گر جان داری بیار جان باز آخر
رباعی شمارهٔ ۹۰۸ : گر در سر و چشم عقل داری و صبر
رباعی شمارهٔ ۹۰۹ : گر گل کارم بیتو نروید جز خار
رباعی شمارهٔ ۹۱۰ : گفتم بنما که چون کنم بمیر
رباعی شمارهٔ ۹۱۱ : گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر
رباعی شمارهٔ ۹۱۲ : گر رنگ خزان دارم و گر رنگ بهار
رباعی شمارهٔ ۹۱۳ : گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار
رباعی شمارهٔ ۹۱۴ : گوش ما را بیدم اسرار مدار
رباعی شمارهٔ ۹۱۵ : ای بسته حجاب، پردها را بردار
رباعی شمارهٔ ۹۱۶ : مائیم چو حال عاشقان زیر و زبر
رباعی شمارهٔ ۹۱۷ : مجموع تن و قالب خود را بنگر
رباعی شمارهٔ ۹۱۸ : مجنون و پریشان توام دستم گیر
رباعی شمارهٔ ۹۱۹ : من دم نزنم از این جهان دمگیر
رباعی شمارهٔ ۹۲۰ : من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار
رباعی شمارهٔ ۹۲۱ : من مسخرهٔ تو نیسستم ای فاجر
رباعی شمارهٔ ۹۲۲ : میآید گرگ نزد ما وقت سحر
رباعی شمارهٔ ۹۲۳ : هر دم دل جمع را برنجاند یار
رباعی شمارهٔ ۹۲۴ : هر دم دل خستهام برنجاند یار
رباعی شمارهٔ ۹۲۵ : هین وقت صبوحست می ناب بیار
رباعی شمارهٔ ۹۲۶ : آمد آمد آنکه نرفت او هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۲۷ : آمد بر من دوش نگاری سر تیز
رباعی شمارهٔ ۹۲۸ : آمد دی دیوانه و شبهای دراز
رباعی شمارهٔ ۹۲۹ : آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز
رباعی شمارهٔ ۹۳۰ : آن یار نهان کشید باز دستم امروز
رباعی شمارهٔ ۹۳۱ : ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز
رباعی شمارهٔ ۹۳۲ : ای جان سماع و روزه و حج و نماز
رباعی شمارهٔ ۹۳۳ : ای جان لطیف بیغم عشق مساز
رباعی شمارهٔ ۹۳۴ : ای دل ز جفای دلستانان مگریز
رباعی شمارهٔ ۹۳۵ : ای دل همه رخت را در این کوی انداز
رباعی شمارهٔ ۹۳۶ : ای ذره ز خورشید توانی بگریز
رباعی شمارهٔ ۹۳۷ : ای صلح تو با بنده همه جنگ آمیز
رباعی شمارهٔ ۹۳۸ : ای عشق تو داده باز جان را پرواز
رباعی شمارهٔ ۹۳۹ : ای عشق نخسبی و نخفتی هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۴۰ : ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز
رباعی شمارهٔ ۹۴۱ : ای لاله بیا و از رخم رنگ آموز
رباعی شمارهٔ ۹۴۲ : امروز خوشم به جان تو فردا نیز
رباعی شمارهٔ ۹۴۳ : امروز مرو از برم ای یار بساز
رباعی شمارهٔ ۹۴۴ : امشب که گشاده است صنم با ما راز
رباعی شمارهٔ ۹۴۵ : بازآمدم اینک که زنم آتش نیز
رباعی شمارهٔ ۹۴۶ : بازی بودم پریده از عالم راز
رباعی شمارهٔ ۹۴۷ : بنمای بمن رخ ای شمع طراز
رباعی شمارهٔ ۹۴۸ : جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز
رباعی شمارهٔ ۹۴۹ : زنها مشو غره به بیباکی باز
رباعی شمارهٔ ۹۵۰ : درد تو علاج کس پذیرد هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۵۱ : در سر هوس عشق تو دارم همه روز
رباعی شمارهٔ ۹۵۲ : دل آمد و گفت هست سوداش دراز
رباعی شمارهٔ ۹۵۳ : دل بر سر تو بدل نجوید هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۵۴ : زین سنگدلان نشد دلی نرم هنوز
رباعی شمارهٔ ۹۵۵ : شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز
رباعی شمارهٔ ۹۵۶ : صد بار بگفتمت ز مستان مگریز
رباعی شمارهٔ ۹۵۷ : صد بار بگفت یار هرجا مگریز
رباعی شمارهٔ ۹۵۸ : گر بکشندم نگردم از عشق توباز
رباعی شمارهٔ ۹۵۹ : گر در ره عشق او نباشی سرباز
رباعی شمارهٔ ۹۶۰ : گر گوهر طاعتی نسفتم هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۶۱ : مائیم و توئی و خانه خالی برخیز
رباعی شمارهٔ ۹۶۲ : مائیم و دمی کوته و سودای دراز
رباعی شمارهٔ ۹۶۳ : مائیم و هوای یار مه رو شب و روز
رباعی شمارهٔ ۹۶۴ : مردانه بیا که نیست کار تو مجاز
رباعی شمارهٔ ۹۶۵ : معشوقهٔ ما کران نگیرد هرگز
رباعی شمارهٔ ۹۶۶ : من بودم و دوش آن بت بنده نواز
رباعی شمارهٔ ۹۶۷ : من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز
رباعی شمارهٔ ۹۶۸ : من همتیم کجا بود چون من باز
رباعی شمارهٔ ۹۶۹ : میگوید مرمرا نگار دلسوز
رباعی شمارهٔ ۹۷۰ : نی چارهٔ آنکه با تو باشم همراز
رباعی شمارهٔ ۹۷۱ : هین وقت صبوحست میان شب و روز
رباعی شمارهٔ ۹۷۲ : یاری خواهی ز یار با یار بساز
رباعی شمارهٔ ۹۷۳ : یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز
رباعی شمارهٔ ۹۷۴ : آمد آمد ترش ترش یعنی بس
رباعی شمارهٔ ۹۷۵ : احوال دلم هر سحر از باد بپرس
رباعی شمارهٔ ۹۷۶ : از حادثهٔ جهان زاینده مترس
رباعی شمارهٔ ۹۷۷ : از روز قیامت جهانسوز بترس
رباعی شمارهٔ ۹۷۸ : ای یوسف جان ز حال یعقوب بپرس
رباعی شمارهٔ ۹۷۹ : جانا صفت قدم ز ابروت بپرس
رباعی شمارهٔ ۹۸۰ : چون روبه من شدی تو از شیر مترس
رباعی شمارهٔ ۹۸۱ : دارد به قدح می حرامی که مپرس
رباعی شمارهٔ ۹۸۲ : دلدار چنان مشوش آمد که مپرس
رباعی شمارهٔ ۹۸۳ : رو در صف بندگان ما باش و مترس
رباعی شمارهٔ ۹۸۴ : رو مرکب عشق را قوی ران و مترس
رباعی شمارهٔ ۹۸۵ : رویم چو زر زمانه میبین و مپرس
رباعی شمارهٔ ۹۸۶ : زین عشق پر از فعل جهانسوز بترس
رباعی شمارهٔ ۹۸۷ : عاشق چو نمیشوی برو پشم بریس
رباعی شمارهٔ ۹۸۸ : مر تشنهٔ عشق را شرابیست مترس
رباعی شمارهٔ ۹۸۹ : هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
رباعی شمارهٔ ۹۹۰ : آتش در زن بگیر پا در کویش
رباعی شمارهٔ ۹۹۱ : آن دل که من آن خویش پنداشتمش
رباعی شمارهٔ ۹۹۲ : آن دم که حق بندهگزاری همه خوش
رباعی شمارهٔ ۹۹۳ : آندیده که هست عاشق گلزارش
رباعی شمارهٔ ۹۹۴ : آنرا که رسول دوست پنداشتمش
رباعی شمارهٔ ۹۹۵ : آن رند و قلندر نهان آمد فاش
رباعی شمارهٔ ۹۹۶ : آنکس که نظر کند به چشم مستش
رباعی شمارهٔ ۹۹۷ : از آتش تو فتاده جانم در جوش
رباعی شمارهٔ ۹۹۸ : امروز حریف عشق بانگی زد فاش
رباعی شمارهٔ ۹۹۹ : اندر بر خویشم بفشاری همه خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۰ : ای باد صبا به کوی آن دلبر کش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۱ : ای جان جهان و روشنائی همه خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۲ : ای چشم بیا دامن خود در خون کش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۳ : گفتی چونی بیا که چون روزم خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۴ : گه باده لقب نهادم و گه جامش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۵ : مرغان رفتند بر سلیمان بخروش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۶ : من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۷ : ناگه بزدم دست بسوی جیبش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۸ : نیمی دف من به موش دادی همه خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۹ : هان ای دل تشنه جوی را جویان باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۰ : هرچند ملولی نفسی با ما باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۱ : ای دل برو از عاقبت اندیشان باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۲ : ای روز نشاط روشنی وقت تو خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۳ : ای روی چو آفتاب تو شادی کش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۴ : ای زلف پر از مشک تتاری همه خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۵ : ای سودائی برو پی سودا باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۶ : ای عشق بیا به تلخ خویان خو بخش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۷ : ای کرده به پنج شمع روشن هر شش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۸ : ای گنج بیا زود به ویرانهٔ خویش
رباعی شمارهٔ ۱۰۱۹ : ای یار مرا موافقی وقتت خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۰ : با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۱ : با پیر خرد نهفته میگویم دوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۲ : با ما چه نهای مشو رفیق اوباش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۳ : بر جان و دل و دیده سواری همه خوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۴ : بر دل چو شکفته گشت اسرار غمش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۵ : بر من بگریست نرگس خمارش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۶ : بیچاره دل سوختهٔ محنت کش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۷ : پیوسته مرید حق شو و باقی باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۸ : تا بتوانی تو جامهٔ عشق مپوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹ : تا در نزنی بهر چه داری آتش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۰ : جان جانی بیا میان جان باش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۱ : چون رنگ بدزدید گل از رخسارش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۲ : خائیدن آن لب که چشیدی شکرش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۳ : دانم که برای ما نخفتی همه دوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۴ : در انجمنی نشسته دیدم دوشش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۵ : در حلقهٔ مستان تو ای دلبر دوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۶ : در مجلس سلطان بشکستم جامش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۷ : دلدار مرا وعده دهد نشنومش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۸ : دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۳۹ : رفت آنکه نبود کس به خوبی یارش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۰ : سودای توام در جنون میزد دوش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۱ : سوگند بدان دل که شده است او پستش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۲ : شب چیست برای ما زمان نالش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳ : کاری کردم نگاه نکردم پس و پیش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۴ : گر میکشدم غم تو هر دم مکش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۵ : گر ناله کنم گوید یعقوب مباش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۶ : گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۷ : الجوهر فقر و سوی الفقر عرض
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۸ : امروز سماعست و سماعست و سماع
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۹ : عشقست زهر چه آن نشاید مانع
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۰ : عاشق گردد بگرد اطلال و ربوع
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۱ : مهمان توایم ما و مهمان سماع
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۲ : هر روز بیاید آن سپهدار سماع
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۳ : ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۴ : بلبل آمد به باغ و رستیم ز زاغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۵ : گر با دیگری مجلس میسازم و لاغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۶ : گفتی مگری چو ابر در فرقت باغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۷ : گویند که عشق بانگ و نامست دروغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۸ : گویند که یار را وفا نیست دروغ
رباعی شمارهٔ ۱۰۵۹ : از دل سوی دلدار شکافست شکاف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۰ : امروز طوافست طوافست طواف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۱ : با زنگی امشب چو شدستی به مصاف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۲ : در فقر فقیر باش و در صفوت صاف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۳ : گویند مرا چند بخندی ز گزاف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۴ : مهمان تو نیست دو سه روز و گزاف
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۵ : آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۶ : آنکس که ترا بدید ای خوب اخلاق
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۷ : ای داروی فربهی و جان عاشق
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۸ : تمکین و قرار من که دارد در عشق
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۹ : لو کان اقل هذه الاشواق
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۰ : هر دل که طواف کرد گرد در عشق
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۱ : هر روز بنو برآید آن دلبر عشق
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۲ : چون گشت طلسم جسم آدم چالاک
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۳ : حاشا که شود سینهٔ عاشق غمناک
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۴ : خندید فرح تا بزنی انگشتک
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۵ : در بحر صفا گداختم همچو نمک
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۶ : آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۷ : با همت بازباش و با کبر پلنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۸ : برزن به سبوی صحبت نادان سنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۹ : چون چنگ خودت بگیرم اندر بر تنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۰ : میگردد این روی جهان رنگ به رنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۱ : یک چند میان خلق کردیم درنگ
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۲ : آنکس که ترا دید و نخندید چو گل
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۳ : آن می که گشود مرغ جان را پر و بال
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۴ : آواز گرفته است خروشان مینال
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۵ : از عقل دلیل آید و از عشق خلیل
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۶ : از من زر و دل خواستی ای مهر گسل
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۷ : اسرار حقیقت نشود حل به سال
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۸ : این عشق کمالست و کمالست و کمال
رباعی شمارهٔ ۱۰۸۹ : این نکته شنو ز بنده ای نقش چگل
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۰ : پر از عیسی است این جهان مالامال
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۱ : جانی دارم لجوج و سرمست و فضول
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۲ : چون آمدهای در این بیابان حاصل
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۳ : چون دم زدی از مهر رخ یار ای دل
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۴ : حاشا که کند دل به دگر جا منزل
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۵ : الخمر و منالزق ینادیک تعال
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۶ : در خاموشی چرا شوی کند و ملول
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۷ : در عشق نوا جزو زند آنگه کل
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۸ : عشقی به کمال و دلربائی به جمال
رباعی شمارهٔ ۱۰۹۹ : عشقی دارم پاکتر از آب زلال
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۰ : عمری به هوس در تک و تاز آمد دل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۱ : عندی جمل و من اشتیاق و فضول
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۲ : مردا منشین جز که به پهلوی رجال
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۳ : ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۴ : نومید مشو امید میدار ای دل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۵ : هم شاهد دیدهای و هم شاهد دل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۶ : کاچی سازی که روز برفست و وحل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۷ : یا من هوب سیدی و اعلی و اجل
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۸ : آمد بت خوش عربدهٔ میکشیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۰۹ : آمد شد خود به کوی تو میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۰ : آن باده که بر جسم حرامست حرام
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۱ : آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۲ : آنکس که به آب دیدهاش میجویم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۳ : آن کس که ببست خواب ما را بستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۴ : آنم که چو غمخوار شوم من شادم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۵ : آن وقت آمد که ما به تو پردازیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۶ : آنها که به پیش دلستان میکردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۷ : آواز تو بشنوم خوش آوازه شوم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۸ : آواز سرافیل طرب میرسدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۹ : از باد همه پیام او میشنوم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۰ : از بسکه به نزدیک توام من دورم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۱ : از بلبل سرمست نوائی شنوم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۲ : از بهر تو صد بار ملامت بکشم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۳ : از بهر تو گر جان بدهم خوش میرم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۴ : از ثور فلک شیر وفا میدوشم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۵ : از چشم تو سحر مطلق آموختهام
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۶ : از جوی خوشاب دوست آبی خوردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۷ : از خاک در تو چون جدا میباشم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۸ : از خویشتن بجستن آرزو میکندم
رباعی شمارهٔ ۱۱۲۹ : از خویش خوشم نی نباشد خوشیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۰ : از درد همیشه من دوا میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۱ : از روی تو من همیشه گلشن بودم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۲ : از سوز غم تو آتش میطلبم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۳ : از شور و جنون رشک جنان را بزدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۴ : از صنع برآیم بر صانع باشم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۵ : از طبع ملول دوست ما میدانیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۶ : از عشق تو گشتم ارغنون عالم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۷ : از عشق تو من بلند قد میگردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۸ : از مطبخ غمهاش بلا میرسدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۳۹ : از هرچه که آن خوشست نهی است مدام
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۰ : اسرار ز دست دادمی نتوانم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۱ : افتاده مرا عجب شکاری چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۲ : المنةالله که به تو پیوستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۳ : امروز چو حلقه مانده بیرون دریم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۴ : امروز همه روز به پیش نظرم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۵ : امروز یکی گردش مستانه کنم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۶ : امشب که حریف دلبر دلداریم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۷ : امشب که حریف مشتری و ماهم
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۸ : امشب که شراب جان مدامست مدام
رباعی شمارهٔ ۱۱۴۹ : امشب که غم عشق مدامست مدام
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۰ : امشب که مه عشق تمامست تمام
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۱ : امشب که همی رسد ز دلدار سلام
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۲ : امشب همه شب نشسته اندر حزنم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۳ : اندر طلب دوست همی بشتابم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۴ : انگورم و در زیر لگد میگردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۵ : از دوستیت خون جگر را بخورم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۶ : ای از تو برون ز خانهها جای دلم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۷ : ای بانگ رباب از تو تابی دارم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۸ : ای جان و جهان، جان و جهان گم کردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۹ : ای دوست شکارم و شکاری دارم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۰ : ای دل چو بهر خسی نشینی چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۱ : ای دل ز جهانپان چرا داری بیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۲ : ای راحت و آرامگه پیوستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۳ : ای عشق که هستی به یقین معشوقم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۴ : ای نرگس پر خواب ربودی خوابم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۵ : این گردش را ز جان خود دزدیدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۶ : با تو قصص درد و فغان میگویم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۷ : با درد بساز چون دوای تو منم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۸ : باز آمدم و برابرت بنشستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۶۹ : بازآمد و بازآمد ره بگشائیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۰ : با سرکشی عشق اگر سرد آرم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۱ : باغی که من از بهار او بشکفتم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۲ : بالای سر ار دست زند دو دستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۳ : با ملک غمت چرا تکبر نکنم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۴ : بخروشیدم گفت خموشت خواهم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۵ : بر بوی تو هر کجا گلی دیدستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۶ : بر بوی وفا دست زنانت باشم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۷ : بر زلف تو گر دست درازی کردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۸ : بر شاه حبش زنیم و بر قیصر روم
رباعی شمارهٔ ۱۱۷۹ : بر میکده وقف است دلم سرمستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۰ : بر یاد لبت لعل نگین میبوسم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۱ : بوی دهن تو از چمن میشنوم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۲ : بهر تو زنم نوا چو نی برگیرم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۳ : بیدف بر ما میا که ما در سوریم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۴ : بیرون ز دو کون من مرادی دارم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۵ : بیکار شدم ای غم عشقت کارم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶ : بیگانه مگیرید مرا زین کویم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۷ : بیگاه شد وز بیگهی من شادم
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۸ : تا آتش و آب عشق بشناختهام
رباعی شمارهٔ ۱۱۸۹ : تا ترک دل خویش نگیری ندهم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۰ : تا جان دارم بندهٔ مرجان توام
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۱ : تا چند بهر زه چون غباری گردم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۲ : تا چند چو دف دست ستمهات خورم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۳ : تا خواستهام از تو ترا خواستهام
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۴ : تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۵ : تا زلف ترا به جان و دل بنده شدیم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۶ : تا شمع تو افروخت پروانه شدم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۷ : تا ظن نبری که از تو بگریختهام
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۸ : تا ظن نبری که از غمانت رستم
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۹ : تا ظن نبری که من دوئی میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۰ : تا ظن نبری که من کمت میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۱ : تا کاسهٔ دوغ خویش باشد پیشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۲ : تا پردهٔ عاشقانه بشناختهایم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۳ : تا میرود آن نگار ما میرانیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۴ : تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۵ : جانرا که در این خانه وثاقش دادم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۶ : جانی که در او دو صد جهان میدانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۷ : چندانکه به کار خود فرو میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۸ : چون تاج منی ز فرق خود افکندیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۰۹ : چون مار ز افسون کسی میپیچم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۰ : چون میدانی که از نکوئی دورم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۱ : حاشا که ز زخم تیر و خنجر ترسیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۲ : خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۳ : خود راز چنین لطف چه مانع باشیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۴ : خیزید که تا بر شب مهتاب زنیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۵ : در آتش خویش چون دمی جوش کنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶ : در باغ شدم صبوح و گل میچیدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۷ : در بحر خیال غرقهٔ گردابم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۸ : در چنگ توام بتا در آن چنگ خوشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۹ : در دور سپهر و مهر ساقی مائیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۰ : در چشمهٔ دل مهی بدیدیم به چشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۱ : در عالم گل گنج نهانی مائیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۲ : در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۳ : در عشق تو معرفت خطا دانستیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۴ : در کوی خرابات گذر میکردم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۵ : در کوی خرابات نگاری دیدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۶ : در هر فلکی مردمکی میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۷ : دستارم و جبه و سرم هر سه به هم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۸ : دشنامم ده که مست دشنام توام
رباعی شمارهٔ ۱۲۲۹ : دلدار چو دید خسته و غمگینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۰ : دل زار وثاق سینه آواره کنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۱ : دل میگوید که نقد این باغ دریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲ : دوش آمده بود از سر لطفی یارم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۳ : دوش از سر مستی بخراشید رخم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۴ : دوش از طربی بسوی اصحاب شدیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۵ : دوش ارچه هزار نام بر ننگ زدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۶ : دل داد مرا که دلستان را بزدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۷ : دیوانهام نیم ولیک همی خوانندم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۸ : ذات تو ز عیبها جدا دانستم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۹ : رازیکه بگفتی ای بت بدخویم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۰ : رفتی و ز رفتن تو من خون گریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۱ : روزت بستودم و نمیدانستم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۲ : روزی به خرابات تو می میخوردم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۳ : رویت بینم بدر من آن را دانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۴ : زان دم که ترا به عشق بشناختهام
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۵ : ز اول که حدیث عاشقی بشنودم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۶ : زاهد بودی ترانه گویت کردم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۷ : زنبور نیم که من بدودی بروم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۸ : زین پیش اگر دم از جنون میزدهام
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۹ : زینگونه که من به نیستی خرسندم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۰ : ساقی امروز در خمارت بودم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۱ : ساقی چو دهد بادهٔ حمرا چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۲ : سر در خاک آستان تو نهم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۳ : شادم که ز شادی جهان آزادم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۴ : شادی کردم چو آن گهر شد جفتم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۵ : شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۶ : شب رفت و هنوز ما به خمار خودیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۷ : شب گوید من انیس میخوارانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۸ : شد گلشن روی تو تماشای دلم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵۹ : صد نام زیاد دوست بر ننگ زدیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۰ : عالم جسم است و نور جانی مائیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۱ : عشق آمد و گفت تا بر او باشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۲ : عشق از بنه بیبنست و بحریست عظیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۳ : عشق است صبوح و من بدو بیدارم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۴ : عشق است قدح وز قدحش خوشحالم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۵ : عشق تو گرفته آستین میکشدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۶ : عمری رخ یکدگر بدیدم به چشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۷ : فانی شدم و برید اجزای تنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۸ : فرمود که دست و پا بکاری بزنیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۹ : قد صبحنا اللله به عیش و مدام
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۰ : قاشانیم و لاابالی حالیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۱ : قومیکه چو آفتاب دارند قدوم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۲ : گاه از غم دلبران بر آتش باشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۳ : گاهی ز هوس دست زنان میباشم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۴ : گر باده نهان کنیم بو را چه کنیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۵ : گر چرخ پر از ناله کنم معذورم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۶ : گر چرخ زنم گرد تو خورشید زنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۷ : گر جنگ کند به جای چنگش گیرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۸ : گر خوب کنی روی مرا خوب توام
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۹ : گردان به هوای یار چون گردونیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۰ : گر دریائی ماهی دریای توام
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۱ : گر دل دهم و از سر جان برخیزم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۲ : گر دل طلبم در خم مویت بینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۳ : کردیم قبول و من زرد میترسم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۴ : گر رنج دهد بجای بختش گیرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۵ : گر شاد ببینمت بر این دیده نهم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۶ : گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۷ : گر کبر بخوردهام که سرمست توام
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۸ : گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۹ : گر من بدر سرای تو کم گذری
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۰ : گر یار کنی خصم تواش گردانیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۱ : گفتم به فراق مدتی بگزارم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۲ : گویی تو که من ز هر هنر باخبرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۳ : گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۴ : گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۵ : گفتم که دل از تو برکنم نتوانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۶ : گفتم که ز چشم خلق با دردسریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۷ : گفتم که مگر غمت بود درمانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۸ : گنجینهٔ اسرار الهی مائیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۹ : گوئیکه به تن دور و به دل با یارم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۰ : گه در طلب وصل مشوش باشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۱ : لا الفجر بقینة و لا شرب مدام
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۲ : لب بستم و صد نکته خموشت گفتم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۳ : لیلم که نهاری نکند من چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۴ : ما از دو صفت ز کار بیکار شویم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۵ : ما بادهٔ ز خون دل خود مینوشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۶ : ما باده ز یار دلفروز آوردیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۷ : ما برزگران این کهن دشت نویم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۸ : ما جان لطیفیم و نظر در نائیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۹ : ما خاک ترا به آب زمزم ندهیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۰ : ما خواجهٔ ده نهایم ما قلاشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۱ : ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۲ : ما رخت وجود بر عدم بربندیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۳ : ما عاشق خود را به عدو بسپاریم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۴ : ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۵ : ما مذهب چشم شوخ مستش داریم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۶ : مانند قلم سپید کار سیهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۷ : ماهی فارغ ز چارده میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۸ : مائیم که از بادهٔ بیجام خوشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۹ : مائیم که پوستین بگازر دادیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۰ : مائیم که بیقماش و بیسیم خوشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۱ : مائیم که تا مهر تو آموختهایم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۲ : مائیم که دل ز جسم و جوهر کندیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۳ : مائیم که دوست خویش دشمن داریم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۴ : مائیم که گه نهان و گه پیدائیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۵ : مردم رغم عشق دمی در من دم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۶ : مصنوع حقیم و صید صانع باشیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۷ : مگریز ز من که من خریدار توام
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۸ : من بحر تمامم و یکی قطره نیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲۹ : من بر سر کویت آستین گردانم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۰ : من بندهٔ قرآنم اگر جان دارم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۱ : من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۲ : من چشم ترا بسته به کین میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۳ : من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴ : من درد ترا ز دست آسان ندهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۵ : من دوش فراق را جفا میگفتم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۶ : من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۷ : من سر بنهم در رهت ای کان کرم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۸ : من سیر نیم سیر نیم سیر نیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۹ : من سیر نیم ولی ز سیران سیرم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۰ : من عادت و خوی آن صنم میدانم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۱ : من عاشق روی تو نگارم چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۲ : من عاشقی از کمال تو آموزم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۳ : من عشق ترا به جای ایمان دارم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۴ : من عهد شکسته بر شکستی بزنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۵ : من غیر ترا گزین ندارم چکنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۶ : من قاعدهٔ درد و دوا میشکنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۷ : من کاستهٔ وفای آن مهرویم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۸ : من گردانم مطرب گردان خواهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴۹ : من گرسنهام نشاط سیری دارم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۰ : من مالک ملک لامکانی شدهام
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۱ : من مهر تو بر تارک افلاک نهم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۲ : من نای توام از لب تو مینوشم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۳ : من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۴ : من همچو کسی نشسته بر اسب خام
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۵ : من یک جانم که صد هزار است تنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۶ : مهتاب بلند گشت و ما پست شدیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷ : میپنداری که از غمانت رستم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۸ : میپنداری که من به فرمان خودم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۹ : میگوید دف که هان بزن بر رویم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۰ : ناساز از آنیم که سازی داریم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۱ : نی از پی کسب سوی بازار شویم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۲ : نی دست که در مصاف خونریز کنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۳ : نی سخرهٔ آسمان پیروزه شوم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۴ : هر گه که دل از خلق جدا میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۵ : همچون سر زلف تو پریشان توایم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۶ : هم خوان توایم و نیز مهمان توایم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۷ : هم مستم و هم بادهٔ مستان توام
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۸ : هم منزل عشق و هم رهت میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۹ : هوش عاشق کجا بود سوی نسیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۰ : یار آمده یار آمده ره بگشائیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۱ : یا صورت خودنمای تا نقش کنیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۲ : یرغوش بک و قیر بک و سالارم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۳ : یک بار دگر قبول کن بندگیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۴ : یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۵ : یک چند به کودکی به استاد شدیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۶ : یک دم که ز دیدار تو یک سو افتم
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۷ : آشفته همی روی بکوئی ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۸ : آمد دل من بهر نشانم گفتن
رباعی شمارهٔ ۱۳۷۹ : آمد شب و غمهای تو همچون عسسان
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۰ : آن حلوائی که کم رسد زو به دهن
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۱ : آن صورت غیبی که شندیش دشمن
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۲ : آن کس که نساخت با لقای یاران
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۳ : آنکو طمع وفا برد بر شکران
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۴ : آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۵ : احرام درش گیرد لافرمان کن
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۶ : از بسکه برآورد غمت آه از من
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۷ : از بسکه فساد و ابلهی زاد از من
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۸ : از حاصل کار این جهانی کردن
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۹ : از روز شریفتر شد از وی شب من
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۰ : از عمر که پربار شود هردم من
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۱ : اسرار مرا نهانی اندر جان کن
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۲ : امروز مراست روز میدان منشین
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۳ : امشب منم و هزار صوفی پنهان
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۴ : ای آنکه گرفتهای به دستان دستان
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۵ : ای بیتو حرام زندگانی ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۶ : ای بیتو حرام زندگانی کردن
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۷ : ای جانب عشاق به خیره نگران
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۸ : ای جان منزه ز غم پالودن
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۹ : ای جمله جهان بروی خوبت نگران
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۰ : ای خورده مرا جگر برای دگران
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۱ : ای خوی تو در جهان می و شیر ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۲ : ای داد که هست جمله بیدار از من
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۳ : ای در دو جهان یگانه تعجیل مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۴ : ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۵ : ای دل تو در این واقعه دمسازی کن
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۶ : ای دل چه شدی ز دست دستی میزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۷ : ای دوست قبولم کن و جانم بستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۸ : ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۹ : ای روی تو باغ و چمن هر دو جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۰ : ای روی تو کعبهٔ دل و قبلهٔ جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۱ : ای زخم تو خوشتر از دوای دگران
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۲ : ای زخم زننده بر رباب دل من
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۳ : ای سنگ ز سودای لبت آبستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۴ : ای شاه تو مات گشته را مات مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۵ : ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۶ : ای عادت عشق عین ایمان خوردن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۷ : ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۸ : ای عالم دل از تو شده قابل جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۹ : ای عشق تو در جان کسی و آن کس من
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۰ : ای کرده ز گل دستک من پایک من
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۱ : ای گرسنهٔ وصل تو سیران جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۲ : ای لعل لبت معدن شکر چیدن
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۳ : ای ماه لطیف جانفزا خرمن من
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۴ : ای مجمع دل راه پراکنده مزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۵ : ای مفخر و سلطان همه دلداران
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۶ : ای مونس روزگار چونی بی من
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷ : ای نالهٔ عشق تو رباب دل من
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸ : این بنده مراعات نداند کردن
رباعی شمارهٔ ۱۴۲۹ : این دیدهٔ من کز نگرد دور از من
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۰ : ای یار به انکار سوی ما نگران
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱ : ای یار بیا و بر دلم بر میزان
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۲ : ای یک قدح از درد تو دریای جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۳ : با دل گفتم اگر بود جای سخن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۴ : با دل گفتم عشق تو آغاز مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۵ : باغست و بهار و سر و عالی ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶ : بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۷ : با هر دو جهان چو رنگ باید بودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۸ : بر خسته دلان راه ملامت میزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۹ : بر گرد جهان این دل آوارهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۰ : بر گردن ما بهانهای خواهی بستن
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۱ : بسیار علاقهها بباید ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۲ : پالوده شوی در طلب پالودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۳ : پیموده شدم ز راه تو پیمودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۴ : تا با خودی دوری ارچه هستی با من
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵ : تا روی تو قبلهام شد ای جان جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۶ : توبه کردم ز توبه کردن ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۷ : تو شاه دل منی و شاهی میکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۸ : جانم بر آن قوم که جانند ایشان
رباعی شمارهٔ ۱۴۴۹ : جانهاست همه جانوران را جز جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۰ : جز بادهٔ لعل لامکان یاد مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۱ : جز جام جلالت اجل نوش مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲ : چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۳ : چندین به تو بر مهر و وفا بستهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۴ : چون آتش میشود عذارش به سخن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۵ : چون بنده نهای ندای شاهی میزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۶ : چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۷ : حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۸ : چون زرد و نزار دید او رو یک من
رباعی شمارهٔ ۱۴۵۹ : خود حال دلی بود پریشانتر از این
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۰ : در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۱ : در بحر کرم حرص و حسد پیمودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۲ : در پوش سلاح وقت جنگ است ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۳ : در چشم منست ابروی همچو کمان
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۴ : در حضرت توحید پس و پیش مدان
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۵ : در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۶ : در راه نیاز فرد باید بودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۷ : در عشق تو شوخ و شنگ باید بودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۸ : دل از طلب خوبی بیچون گشتن
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۹ : دل باغ نهانست و درختان پنهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۰ : دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱ : دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲ : دلها مثل رباب و عشق تو کمان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۳ : دوش آنچه برفت در میان تو و من
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۴ : دوشست دیدم یار جدائی جویان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۵ : دی از تو چنان بدم که گل در بستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۶ : دیدم رویت بتا تو روپوش مکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۷ : رفتم به طبیب و گفتم ای زینالدین
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۸ : رفتی و نرفت ای بت بگزیدهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹ : رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۰ : رو درد گزین درد گزین درد گزین
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۱ : روزیکه گذر کنی به خر پشتهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۲ : زان خسرو جان تو مهر شاهی بستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۳ : سرمست توام نه از می و نز افیون
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۴ : سرمست شدم در هوس سرمستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۵ : شاخ گل تر بر سر عنبر میزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۶ : شب رفت و نرفت ای بت سیمین برمن
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷ : شد کودکی و رفت جوانی ز جوان
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۸ : شمع ازلست عالم افروزی من
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۹ : شوری دارم که برنتابد گردون
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۰ : صورت همه مقبول هیولا میدان
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۱ : طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۲ : طبعی نه که با دوست در آمیزم من
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۳ : عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۴ : عید آمد و عیدانه جمال سلطان
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۵ : فرخ باشد جمال سلطان دیدن
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۶ : گر تیغ اجل مرا کند بیسر و جان
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۷ : گر دست بشد ز کار پائی میزن
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۸ : گر شادم و گر عراق و گر لورستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۹ : گر کشته شوم به نزد و پیکار تو من
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۰ : گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۱ : کس نیست به غیر از او در این جمله جهان
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۲ : گفتم که بر حریف غمگین منشین
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۳ : گفتم مکن ایروت حسن خوت حسن
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۴ : گلباغ نهانست و درختان پنهان
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵ : ما زیبائیم خویش را زیبا کن
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۶ : ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۷ : ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۸ : مجموع جهان عاشق یک پارهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۹ : معشوق من از همه نهانست بدان
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۰ : من بندهٔ مستی که بود دست زنان
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱ : من بیرخ تو باده ندانم خوردن
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۲ : من بینم آنرا که نمیبینم من
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۳ : من کاغذهای مصر و بغداد ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۴ : من عاشق عشق و عشق هم عاشق من
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۵ : من کی خندم تات نبینم خندان
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۶ : مردان تو در دایرهٔ کن فیکون
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۷ : نزدیک منی مرا مبین چون دوران
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۸ : هر خانه که بیچراغ باشد ای جان
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹ : هر روز خوش است منزلی بسپردن
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۰ : هر روز نو برآئی ای دلبر جان
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۱ : هر مطرب کو نیست ز دل دفتر خوان
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۲ : هشدار که میروند هر سو غولان
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۳ : هم خانه از آن اوست و هم جامه و نان
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۴ : هم نور دل منی و هم راحت جان
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۵ : هنگام اجل چو جان بپردازد تن
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۶ : یا دلبر من باید و یا دل بر من
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۷ : یارب چه دلست این و چه خو دارد این
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۸ : یا اوحد بالجمال یا جانمسن
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۹ : آن رهزن دل که پای کوبانم از او
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۰ : آن شاه که هست عقل دیوانهٔ او
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۱ : آن شخص که رشک برد بر جامهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۲ : آن کس که همیشه دل پر از دردم از او
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۳ : آن لاله رخی که با رخ زردم از او
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۴ : از جان بشنیدهام نوای غم تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۵ : از گنج قدم شدیم ویرانهٔ او
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۶ : ای آب از این دیدهٔ بیخواب برو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۷ : ای از دل و جان لطیفتر قالب تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۸ : ای پردهٔ پندار پسندیدهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳۹ : ای بسته تو خواب من به چشم جادو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۰ : ای بلبل مست بوستانی برگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۱ : ای جان جهان به حق احسانت مرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۲ : ای جان جهان جان و جهان بندهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۳ : ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۴ : ای چرخ فلک پایهٔ پیروزهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۵ : ای در دل من میل و تمنا همه تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۶ : ای دل اگرت طاقت غم نیست برو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۷ : ای دل تو بهر خیال مغرور مشو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۸ : ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴۹ : ای زندگی تن و توانم همه تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۰ : ای ساقی جان برین خوش آواز برو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۱ : ای ظلمت شب مانع خورشید مشو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۲ : ای عارف گوینده نوائی برگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳ : ای عشرت نزدیک ز ما دور مشو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۴ : ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۵ : ای مشفق فرزند دو بیتی میگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۶ : با تست مراد از چه روی هر سو تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۷ : با نامحرم حدیث اسرار مگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۸ : بر آتش چو دیک تو خود را میجو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۹ : بر تختهٔ دل که من نگهبانم و تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۰ : ترکی که دلم شاد کند خندهٔ او
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۱ : چون پاک شد از رنگ خودی سینهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۲ : خواهی که مقیم و خوش شوی با ما تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۳ : داروی ملولی رخ و رخسارهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۴ : در اصل یکی بد است جان من و تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۵ : در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۶ : در کوی خیال خود چه میپوئی تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۷ : درها همه بستهاند الا در تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۸ : دل در تو گمان بد بر دور از تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶۹ : رشک آیدم از شانه و سنگ ای دلجو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۰ : زاندم که شنیدهام نوای غم تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۱ : سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۲ : سوگند بدان روی تو و هستی تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۳ : صد داد همی رسد ز بیدادی تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۴ : عشقست که کیمیای شرقست در او
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۵ : عمرم به کنار زد کناری با تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۶ : فرزانهٔ عشق را تو دیوانه مگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۷ : گر جمله برفتند نگارا تو مرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۸ : گر عاشق عشق ما شدی، ای مهرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۷۹ : گر عاقل و عالمی به عشق ابله شو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۰ : گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۱ : گفتم روزی که من به جانم با تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۲ : گفتم که کجا بود مها خانهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۳ : گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۴ : ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۵ : مردی یارا که بوی فقر آید از او
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۶ : مستم ز دو لعل شکرت ای مهرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۷ : من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۸ : نی هرکه کند رقص و جهد بالا او
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۹ : هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۰ : هرچند در این هوس بسی باشی تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۱ : هرچند که قد بیبدل دارد سرو
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۲ : آمد بر من خیال جانان ز پگه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۳ : آن دم که رسی به گوهر ناسفته
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۴ : آنکس که ز دست شد بر او دست منه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۵ : آنی که وجود و عدمت اوست همه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۶ : از دیدهٔ کژ دلبر رعنا را چه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۷ : السکر صار کاسدا من شفتیه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۸ : ای کان العباد ما اهواه
رباعی شمارهٔ ۱۵۹۹ : آهوی قمرا سهامه عیناه
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۰ : ای آنکه به جان این جهانی زنده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۱ : ای پارسی و تازی تو پوشیده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۲ : ای بر نمک تو خلق نانی بزده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۳ : ای بیادبانه من ز تو نالیده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۴ : ای جان تو بر مقصران آشفته
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۵ : ای با تو جهان ظریف و شادی باره
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۶ : ای خواب مرا بسته و مدفون کرده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۷ : ای در طلب گرهگشائی مرده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۸ : ای دوست مرا دمدمه بسیار مده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۹ : ای روز الست ملک و دولت رانده
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۰ : ای سرو ز قامت تو قد دزدیده
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۱ : ای کوران را به لطف ره بین کرده
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۲ : ای میر ملیحان و مهان شیی الله
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۳ : باز آمد یار با دلی چون خاره
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۴ : بازچیهٔ قدرت خدائیم همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۵ : بفروخت مرا یار به یک دسته تره
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۶ : بیگانه شوی ز صحبت بیگانه
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۷ : بیگاه شد و دل نرهید از ناله
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۸ : تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه
رباعی شمارهٔ ۱۶۱۹ : تو آبی و ما جمله گیاهیم همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۰ : تو توبه مکن که من شکستم توبه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۱ : جانیست غذای او غم و اندیشه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۲ : دانی شب چیست بشنو ای فرزانه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۳ : در راه یگانگی چه طاعت چه گناه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۴ : در بندگیت حلقه بگوشم ای شاه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۵ : در عشق خلاصهٔ جنون از من خواه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۶ : دی از سر سودای تو من شوریده
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷ : روی تو نماز آمد و چشمت روزه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۸ : زلف تو که یکروزم از او روشن نه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۹ : سه چیز ز من ربودهای بگزیده
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۰ : صاحبنظران راست تحیر پیشه
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۱ : صحت که کشد به سقم و رنجوری به
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۲ : صوفی نشوی به فوطه و پشمینه
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۳ : عشق غلب القلب و قد صار به
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۴ : فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۵ : گفتم چکنم گفت که ای بیچاره
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۶ : گفتم که توئی می و منم پیمانه
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷ : گفتم که ز عشقت شدهام دیوانه
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۸ : گنجیست نهانه در زمین پوشیده
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹ : گیر ایدل من عنان آن شاهنشاه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۰ : ما را می کهنه باید و دیرینه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۱ : ما مردانیم شسته بر تنگ دره
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲ : مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۳ : مستم ز می عشق خراب افتاده
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴ : من میگویم که گشت بیگاه ایماه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۵ : میخوردم باده بابت آشفته
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۶ : میدان فراخ و مرد میدانی نه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۷ : وه وه که به دیدار تو چونم تشنه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۸ : هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۹ : هر چند در این پرده اسیرید همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۰ : هم آینهایم و هم لقائیم همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۱ : یارب تو مرا به نفس طناز مده
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۲ : یارب تو یکی یار جفا کارش ده
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳ : آمد بر من دوش مه یغمائی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۴ : آن چیز که هست در سبد میدانی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۵ : آن خوش باشد که صاحب تمییزی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۶ : آن دل که به یاد خود صبورش کردی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۷ : آن را که نکرد ز هر سود ایساقی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۸ : آن رطل گران را اگر ارزان کنیی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹ : آن روز که دیوانه سر و سودائی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۰ : آن روی ترش نگر چو قندستانی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۱ : آن ظلم رسیدهای که دادش دادی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۲ : آن میوه توئی که نادر ایامی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۳ : آنی تو که در صومعه مستم داری
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۴ : آنی که بر دلشدگان دیر آئی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۵ : آنی که به صد شفاعت و صد زاری
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۶ : احوال من زار حزین میپرسی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۷ : از آب و گلی نیست بنای چو توئی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۸ : از جان بگریزم ار ز جان بگریزی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۹ : از چهرهٔ آفتاب مهوش گردی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۰ : از خلق ز راه تیزهوشی نرهی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۱ : از رنج و ملال ما چه فریاد کنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۲ : از سایهٔ عاشقان اگر دور شوی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۳ : از شادی تو پر است شهر و وادی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۴ : از عشق ازل ترانهگویان گشتی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۵ : از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۶ : از گل قفس هدهد جانها تو کنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۷ : از کم خوردن زیرک و هشیار شوی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۸ : استاد مرا بگفتم اندر مستی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹ : اسرار شنو ز طوطی ربانی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۰ : افتاد مرا با لب او گفتاری
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۱ : امروز مرا سخت پریشان کردی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۲ : امشب برو ای خواب اگر بنشینی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۳ : امشب که فتادهای به چنگال رهی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴ : امشب منم و یکی حریف چو منی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۵ : اندر دل من مها دلافروز توئی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۶ : اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۷ : اندر ره حق چو چست و چالاک شوی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۸ : اندر سرم ار عقل و تمیز است توئی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۹ : ای آتش بخت سوی گردون رفتی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰ : ای آنکه به کوی یار ما افتادی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۱ : ای آنکه تو از دوش بیادم دادی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۲ : ای آنکه تو خون عاشقان آشامی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۳ : ای آنکه ره گریز میاندیشی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴ : ای آنکه ز حد برون جانافزایی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۵ : ای آنکه ز حال بندگان میدانی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۶ : ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۷ : ای آنکه صلیب دار و هم ترسائی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۸ : ای آنکه طبیب دردهای مائی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۹ : ای آنکه غلام خسرو شیرینی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۰ : ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۱ : ای آنکه مرا دهر زبان میدانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۲ : ای آنکه نظر به طعنه میاندازی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۳ : ای ابر که تو جهان خورشیدانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۴ : ای از تو مرا گوش پرودیده بهی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۵ : ای باد سحر به کوی آن سلسله موی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۶ : ای باد سحر تو از سر نیکوئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۷ : ای باده تو باشی که همه داد کنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۸ : ای باطل اگر ز حق گریزی چکنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰۹ : ای باغ خدا که پر بت و پر حوری
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰ : ای بانگ رباب از کجا میآئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۱ : ای پر ز جفا چند از این طراری
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۲ : ای بر سر ره نشسته ره میطلبی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۳ : ای بنده اگر تو خواجه بشناختیی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۴ : ای پیر اگر تو روی با حق داری
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۵ : ای ترک چرا به زلف چون هندوئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶ : ای چون علم بلند در صحرائی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷ : ای چون علم سپید در صحرائی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۸ : ای خواجه چرا بیپر و بالم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹ : ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۰ : ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۱ : ای داده مرا به خواب در بیداری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۲ : ای داده مرا چو عشق خود بیداری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۳ : ای دام هزار فتنه و طراری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۴ : ای در دل من نشسته بگشاده دری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۵ : ای در دل هر کسی ز مهرت تابی
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۶ : ای دشمن جان و جان شیرین که توئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۷ : ای دل تو اگر هزار دلبر داری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸ : ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی
رباعی شمارهٔ ۱۷۲۹ : ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰ : ای دل تو و درد او اگر خود مردی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۱ : ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۲ : ای دل چو وصال یار دیدی حالی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۳ : ای دل چه حدیث ماجرا میجوئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۴ : ای دوست به حق آنکه جان را جانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۵ : ای دوست بهر سخن در جنگ زنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۶ : ای دوست ترا رسد اگر ناز کنی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۷ : ای دوست ز من طمع مکن غمخواری
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۸ : ای دیده تو از گریه زبون مینشوی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹ : ای روی ترا پیشه جهانآرائی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۰ : ای ساقی از آن باده که اول دادی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۱ : ای ساقی جان که سرده ایامی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۲ : ای سر سبب اندر سبب اندر سببی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۳ : ای شاخ گلی که از صبا میرنجی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۴ : ای شادی راز تو هزاران شادی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۵ : ای شمع تو صوفی صفتی پنداری
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۶ : ای صاف که می شور و چنین میگردی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۷ : ای طالب دنیا تو یکی مزدوری
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۸ : ای عشق تو عین عالم حیرانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۹ : ای قاصد جان من به جان میارزی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰ : ای کاش که من بدانمی کیستمی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۱ : ای گل تو ز لطف گلستان میخندی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۲ : ای کمتر مهمانیت آب گرمی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۳ : ای گوی زنخ زلف چو چوگان داری
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۴ : ای ماه اگرچه روشن و پرنوری
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۵ : ای ماه برآمدی و تابان گشتی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۶ : ای موسی ما به طور سینا رفتی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۷ : این شاخ شکوفه بارگیرد روزی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۸ : ای نرگس بیچشم و دهن حیرانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹ : ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۰ : این عرصه که عرض آن ندارد طولی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۱ : ای نفس عجب که با دلم همنفسی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۲ : ای نور دل و دیده و جانم چونی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۳ : ای هیزم تو خشک نگردد روزی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۴ : ای یار گرفتهٔ شراب آمیزی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۵ : امروز بیا که سخت آراستهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۶ : امروز ندانم بچه دست آمدهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۷ : ای آنکه بجز شادی و جز نور نهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۸ : ای آنکه به لطف دلستان همهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۹ : ای آنکه تو بر فلک وطن داشتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۰ : ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۱ : ای آنکه حریف بازی ما بدهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۲ : ای آنکه رخت چو آتش افروختهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۳ : ای آنکه مرا به لطف بنواختهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۴ : ای خورشیدی که چهره افروختهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۵ : ای دوست که دل ز دوست برداشتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۶ : ای عشرت نیست گشته هستک شدهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۷ : این نیست ره وصل که پنداشتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۸ : با بیخبران اگر نشستی بردی
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۹ : با خندهٔ بر بسته چرا خرسندی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۰ : با دل گفتم که ای دل از نادانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۱ : بازآی که تا به خود نیازم بینی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۲ : با زهره و با ماه اگر انبازی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۳ : با صورت دین صورت زردشت کشی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴ : با قلاشان چو رد نهادی پائی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۵ : بالا شجری لب شکر و دل حجری
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۶ : تو میخندی بهانهای یافتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۷ : جانم ز طرب چون شکر انباشتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۸ : خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۹ : در باغ درآب با گل اگر خار نهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۰ : گر آب دهی نهال خود کاشتهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۱ : گر با همهای چو بی منی بیهمهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۲ : لطفی که مرا شبانه اندوختهای
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۳ : با من ترش است روی یار قدری
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۴ : با نااهلان اگر چو جانی باشی
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۵ : با یار به گلزار شدم رهگذری
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶ : بد میکنی و نیک طمع میداری
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۷ : پران باشی چو در صف یارانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۸ : برخیز و به نزد آن نکونام درآی
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۹ : بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۰ : بر کار گذشته بین که حسرت نخوری
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۱ : بر گلشن یارم گذرت بایستی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۲ : بنمای به من رخت بکن مردمی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۳ : بوئی ز تو و گل معطر نی نی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۴ : بیآتش عشق تو تو نخوردم آبی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۵ : بیچاره دلا که آینهٔ هر اثری
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۶ : بیجهد به عالم معانی نرسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۷ : بیخود باشی هزار رحمت بینی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۸ : بیرون نگری صورت انسان بینی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۹ : پیش آی خیال او که شوری داری
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۰ : بینام و نشان چون دل و جانم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۱ : پیوسته مها عزم سفر میداری
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۲ : تا چند ز جان مستمند اندیشی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۳ : تا خاک قدوم هر مقدم نشوی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۴ : تا درد نیابی تو به درمان نرسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵ : تا در طلب گوهر کانی کانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۶ : تا عشق آن روی پریزاد شوی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۷ : تا هشیاری به طعم مستی نرسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۸ : تقصیر نکرد عشق در خماری
رباعی شمارهٔ ۱۸۱۹ : تو آب نی خاک نی تو دگری
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۰ : توبه کردم ز شور و بیخویشتنی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۱ : تو دوش چه خواب دیدهای میدانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۲ : تو سیر شدی من نشدم زین مستی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۳ : جانا ز تو بیزار شوم نی نی نی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۴ : جان بگریزد اگر ز جان بگریزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۵ : جان در ره ما بباز اگر مرد دلی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۶ : جان دید ز جانان ازل دمسازی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۷ : جان روز چو مار است به شب چون ماهی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸ : جانم دارد ز عشق جانافزائی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲۹ : چشمان خمار و روی رخشان داری
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۰ : چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۱ : چشم مستت ز عادت خماری
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۲ : چندان گفتی که از بیان بگذشتی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۳ : چون جمله خطا کنم صوابم تو بسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۴ : چون خار بکاری رخ گل میخاری
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵ : چون ساز کند عدم حیات افزائی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۶ : چونست به درد دیگران درمانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷ : چون شب بر من زنان و گویان آئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۸ : چون کار مسافران دینم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳۹ : چون مست شوی قرابه بر پای زنی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۰ : چون ممکن آن نیست اینکه از بر ما برهی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۱ : چونی ای آنکه از جمال فردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۲ : چون نیشکر است این نیت ای نائی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۳ : حاشا که به ماه گویمت میمانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۴ : حیف است که پیش کر زنی طنبوری
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۵ : خواهی که حیات جاودانه بینی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۶ : خواهی که در این زمانه فردی گردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۷ : خود را چو دمی ز یار محرم یابی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۸ : خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۹ : خوش باش که خوش نهاد باشد صوفی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۰ : خوش میسازی مرا و خوش میسوزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۱ : خیری بنمودی و ولیکن شری
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۲ : در بادیهٔ عشق تو کردم سفری
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۳ : در بیخبری خبر نبودی چه بدی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۴ : در چشم منست این زمان ناز کسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۵ : در چشم منی و گرنه بینا کیمی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۶ : در خاک اگر رفت تن بیجانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷ : در دست اجل چو درنهم من پائی
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۸ : در دل نگذشت کز دلم بگذاری
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۹ : در دل نگذارمت که افگار شوی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۰ : در روزه چو از طبع دمی پاک شوی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۱ : در زهد اگر موسی و هارون آئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۲ : در زیر غزلها و نفیر و زاری
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۳ : در عالم حسن اینت سلطان که توئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۴ : در عشق تو خون دیده بارید بسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۵ : در عشق تو خون دیده بارید بسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۶ : در عشق موافقت بود چون جانی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۷ : در عشق هر آن که برگزیند چیزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۸ : درویشان را عار بود محتشمی
رباعی شمارهٔ ۱۸۶۹ : در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۰ : دستار نهادهای به مطرب ندهی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۱ : دل از می عشق مست میپنداری
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۲ : دلدار به زیر لب بخواند چیزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۳ : دلدار مرا گفت ز هر دلداری
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۴ : دل گفت مرا بگو کرا میجوئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۵ : دل کیست همه کار و گیائیش توئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۶ : دوش آمد آن خیال تو رهگذری
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۷ : دوش از سر عاشقی و از مشتاقی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۸ : دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹ : دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۰ : دی بود چنان دولت و جان افروزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۱ : دیروز فسون سرد برخواند کسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۲ : دی عاقل و هشیار شدم در کاری
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳ : دی مست بدی دلا و چست و سفری
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴ : رفتم بر یار از سر سر دستی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵ : رفتم به طبیب گفتم ای بینائی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۶ : رقص آن نبود که هر زمان برخیزی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۷ : رو ای غم و اندیشه خطا میگوئی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۸ : روزی به خرابات گذر میکردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۹ : زان ماه چهارده که بود اشراقی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰ : زاهد بودم ترانه گویم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۱ : زاهد که نبرد هیچ سود ای ساقی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۲ : سرسبزتر از تو من ندیدم شجری
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۳ : سرسبزی باغ و گلشن و شمشادی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۴ : سرمستم و سرمستم و سرمست کسی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۵ : سوگند همی خورد پریر آن ساقی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۶ : شادی شادی و ای حریفان شادی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۷ : شب رفت و دلت نگشت سیر، ای ایچی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۸ : شمشیر اگر گردن جان ببریدی
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۹ : شمعی است دل مراد افروختنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۰ : صد روز دراز گر به هم پیوندی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۱ : عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۲ : عالم سبز است و هر طرف بستانی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۳ : عاینت حمامة تحاکی حالی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۴ : عشق آن نبود که هر زمان برخیزی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۵ : عشقت صنما چه دلبریها کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۶ : عید آمد و عید بس مبارک عیدی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷ : عید آمد و هرکس قدری مقداری
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۸ : غم را دیدم گرفته جام دردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۹ : غمهای مرا همه بناغم داری
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۰ : کافر نشدی حدیث ایمان چکنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۱ : گاه از غم او دست ز جان میشوئی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۲ : گر آنکه امین و محرم این رازی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۳ : گر بگریزی چو آهوان بگریزی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴ : گر تو نکنی سلام ما را در پی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۵ : گر خار بدین دیدهٔ چون جوی زنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۶ : گر خوب نیم خوب پرستم باری
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۷ : گر داد کنی درخور خود داد کنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۸ : گر درد دلم به نقش پیدا بودی
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۹ : گر سوزش سینه را به کس میداری
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۰ : گر صید خدا شوی ز غم رسته شوی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۱ : گر عاشق روی قیصر روم شوی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۲ : گر عاشق زار روی تو نیستمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۳ : گر عقل به کوی دوست رهبر نبدی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۴ : گر قدر کمال خویش بشناختمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۵ : گر گفتن اسرار تو امکان بودی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۶ : گر مجلس انس را به کار آمدمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۷ : گر من مستم ز روی بدکرداری
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۸ : گر نقل و کباب و بادهٔ ناب خوری
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۹ : گرنه حذر از غیرت مردان کنمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۰ : گرنه کشش یار مرا یار بدی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۱ : گر هیچ نشانه نیست اندر وادی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۲ : گر یک نفسی واقف اسرار شوی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۳ : گر یک ورق از کتاب ما برخوانی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴ : گفتم به طبیب داروئی فرمائی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۵ : گفتم صنما مگر که جانان منی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۶ : گفتم صنمی شدی که جان را وطنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۷ : گفتم که چونی مها خوشی محزونی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۸ : گفتم که دلا تو در بلا افتادی
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۹ : گفتم که کدامست طریق هستی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۰ : گفتند که هست یار را شور وشری
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۱ : گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۲ : گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۳ : گوئی که مگر به باغ رز رشتهامی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۴ : کی پست شود آنکه بلندش تو کنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۵ : کیوان گردی چو گرد مردان گردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۶ : لب بر لب هر بوسه ربائی بنهی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۷ : مادام که در راه هوا و هوسی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۸ : ما را ز هوای خویش دف زن کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۴۹ : مانندهٔ گل ز اصل خندان زادی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۰ : ماه آمد پیش او که تو جان منی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱ : مائیم در این زمان زمین پیمائی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۲ : مائیم و هوای روی شاهنشاهی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۳ : مردی که فلک رخنه کند از دردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۴ : مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۵ : مست است خبر از تو و یا خود خبری
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۶ : من با تو چنین سوخته خرمن تا کی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۷ : من بادم و تو برگ نلرزی چکنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۸ : من بیدلم ای نگار و تو دلداری
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۹ : من پیر فنا بدم جوانم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۰ : من جان تو نیستم مگو جان غلطی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۱ : من جمله خطا کنم صوابم تو بسی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۲ : من خشک لب ار با تو دم تر زدمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۳ : من دوش به خواب در بدیدم قمری
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۴ : من دوش به کاسهٔ رباب سحری
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۵ : من ذره بدم ز کوه بیشم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۶ : من من نیم و اگر دمی من منمی
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۷ : مه دوش به بالین تو آمد به سرای
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۸ : مهمان دو دیده شد خیالت گذری
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹ : میدان و مگو تا نشود رسوائی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰ : میفرماید خدا که ای هرجائی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۱ : ناخوانده به هرجا که روی غم باشی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۲ : نقاش رخت اگر نه یزدان بودی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۳ : نومید نیم گرچه ز من ببریدی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۴ : نی گفت که پای من به گل بود بسی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵ : نی من منم و نی تو توئی نی تو منی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۶ : واپس مانی ز یار واپس باشی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۷ : وقف است مرا عمر در این مشتاقی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۸ : هر پارهٔ خاک را چو ماهی کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۹ : هر روز پگاه خیمه بر جوی زنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰ : هر روز ز عاشقی و شیرین رائی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱ : هر روز یکی شور بر این جمع زنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۲ : هر شب که ببنده همنشین میافتی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۳ : هرگز به مزاج خود یکی دم نزنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۴ : هرگز نبود میل تو کافراشت کنی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵ : هرکس کسکی دارد و هرکس یاری
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۶ : هرکس کسکی دارد و هرکس یاری
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۷ : هر لحظه مها پیش خودم میخوانی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۸ : همدست همه دست زنانم کردی
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۹ : هم دل به دلستانت رساند روزی
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۰ : همسایگی مست فزاید مستی
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۱ : یاد تو کنم میان یادم باشی
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۲ : یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۳ : یکدم غم جان دار غم نان تا کی
رباعی شمارهٔ ۱۹۹۴ : یک شفتالو از آن لب عنابی