حمایت از گنج نما
کلاسهای آموزش زبان فارسی
اپ اندروید گنج حضور
اپ آیفون گنج حضور
اینستاگرام
تماس با ما
صفحه اصلی
»
لیست شعرا
ابوسعید ابوالخیر
احمد شاملو
اسدی توسی
اقبال لاهوری
امیرخسرو دهلوی
انوری
اوحدی
باباافضل کاشانی
باباطاهر
بیدل دهلوی
جامی
حافظ
خاقانی
خلیلالله خلیلی
خواجوی کرمانی
خیام
رضیالدین آرتیمانی
رهی معیری
رودکی
سعدی
سلمان ساوجی
سنایی
سهراب سپهری
سیف فرغانی
شاطرعباس صبوحی
شاه نعمتالله ولی
شاهنامه گویا
شهریار
شیخ بهایی
شیخ محمود شبستری
صائب تبریزی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عراقی
عرفی
عطار
فخرالدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فردوسی
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فیض کاشانی
قاآنی
محتشم کاشانی
مسعود سعد سلمان
ملا هادی سبزواری
ملکالشعرای بهار
منوچهری
مهستی گنجوی
مولوی
ناصرخسرو
نصرالله منشی
نظامی
نیما یوشیج
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
وحشی
پروین اعتصامی
کسایی
قرآن کریم
جستجو برای :
تمامی شعرا
فقط در آثار حافظ
فقط در آثار خیام
فقط در آثار فردوسی
فقط در آثار مولوی
فقط در آثار نظامی
فقط در آثار سعدی
فقط در آثار پروین اعتصامی
فقط در آثار عطار
فقط در آثار سنایی
فقط در آثار وحشی
فقط در آثار رودکی
فقط در آثار ناصرخسرو
فقط در آثار منوچهری
فقط در آثار فرخی سیستانی
فقط در آثار خاقانی
فقط در آثار مسعود سعد سلمان
فقط در آثار انوری
فقط در آثار اوحدی
فقط در آثار خواجوی کرمانی
فقط در آثار عراقی
فقط در آثار صائب تبریزی
فقط در آثار شیخ محمود شبستری
فقط در آثار جامی
فقط در آثار هاتف اصفهانی
فقط در آثار ابوسعید ابوالخیر
فقط در آثار ملکالشعرای بهار
فقط در آثار باباطاهر
فقط در آثار محتشم کاشانی
فقط در آثار شیخ بهایی
فقط در آثار سیف فرغانی
فقط در آثار فروغی بسطامی
فقط در آثار عبید زاکانی
فقط در آثار امیرخسرو دهلوی
فقط در آثار شهریار
فقط در آثار عبدالواسع جبلی
فقط در آثار فخرالدین اسعد گرگانی
فقط در آثار فیض کاشانی
فقط در آثار سلمان ساوجی
فقط در آثار رهی معیری
فقط در آثار اقبال لاهوری
فقط در آثار بیدل دهلوی
فقط در آثار قاآنی
فقط در آثار کسایی
فقط در آثار عرفی
فقط در آثار رضیالدین آرتیمانی
فقط در آثار نیما یوشیج
فقط در آثار احمد شاملو
فقط در آثار سهراب سپهری
فقط در آثار فروغ فرخزاد
فقط در آثار ملا هادی سبزواری
فقط در آثار نصرالله منشی
فقط در آثار باباافضل کاشانی
فقط در آثار اسدی توسی
فقط در آثار خلیلالله خلیلی
فقط در آثار شاطرعباس صبوحی
فقط در آثار شاه نعمتالله ولی
فقط در آثار مهستی گنجوی
فقط در آثار هلالی جغتایی
فقط در آثار شاهنامه گویا
جستجو در آثار :
جستجوی عبارت
جستجو بر اساس تشبیه کلمات
نوع جستجو :
غزل شمارهٔ ۱ : ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
غزل شمارهٔ ۲ : ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها
غزل شمارهٔ ۳ : ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
غزل شمارهٔ ۴ : ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
غزل شمارهٔ ۵ : آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
غزل شمارهٔ ۶ : بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
غزل شمارهٔ ۷ : بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
غزل شمارهٔ ۸ : جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما
غزل شمارهٔ ۹ : من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
غزل شمارهٔ ۱۰ : مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
غزل شمارهٔ ۱۱ : ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا
غزل شمارهٔ ۱۲ : ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
غزل شمارهٔ ۱۳ : ای باد بیآرام ما با گل بگو پیغام ما
غزل شمارهٔ ۱۴ : ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
غزل شمارهٔ ۱۵ : ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را
غزل شمارهٔ ۱۶ : ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا
غزل شمارهٔ ۱۷ : آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
غزل شمارهٔ ۱۸ : ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
غزل شمارهٔ ۱۹ : امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
غزل شمارهٔ ۲۰ : چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را
غزل شمارهٔ ۲۱ : جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
غزل شمارهٔ ۲۲ : چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها
غزل شمارهٔ ۲۳ : چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها
غزل شمارهٔ ۲۴ : چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
غزل شمارهٔ ۲۵ : من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا
غزل شمارهٔ ۲۶ : هر لحظه وحی آسمان آید به سر جانها
غزل شمارهٔ ۲۷ : آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا
غزل شمارهٔ ۲۸ : ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
غزل شمارهٔ ۲۹ : ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
غزل شمارهٔ ۳۰ : ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
غزل شمارهٔ ۳۱ : بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما
غزل شمارهٔ ۳۲ : دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
غزل شمارهٔ ۳۳ : می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا
غزل شمارهٔ ۳۴ : ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
غزل شمارهٔ ۳۵ : ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
غزل شمارهٔ ۳۶ : خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا
غزل شمارهٔ ۳۷ : یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
غزل شمارهٔ ۳۸ : رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
غزل شمارهٔ ۳۹ : آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
غزل شمارهٔ ۴۰ : طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را
غزل شمارهٔ ۴۱ : شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
غزل شمارهٔ ۴۲ : کار تو داری صنما قدر تو باری صنما
غزل شمارهٔ ۴۳ : کاهل و ناداشت بدم کار درآورد مرا
غزل شمارهٔ ۴۴ : در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا
غزل شمارهٔ ۴۵ : با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا
غزل شمارهٔ ۴۶ : دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را
غزل شمارهٔ ۴۷ : ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا
غزل شمارهٔ ۴۸ : ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما
غزل شمارهٔ ۴۹ : با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا
غزل شمارهٔ ۵۰ : ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا
غزل شمارهٔ ۵۱ : گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا
غزل شمارهٔ ۵۲ : چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما
غزل شمارهٔ ۵۳ : عشق تو آورد قدح پر ز بلاها
غزل شمارهٔ ۵۴ : از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها
غزل شمارهٔ ۵۵ : شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها
غزل شمارهٔ ۵۶ : عطارد مشتری باید متاع آسمانی را
غزل شمارهٔ ۵۷ : مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را
غزل شمارهٔ ۵۸ : رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
غزل شمارهٔ ۵۹ : تو از خواری همینالی نمیبینی عنایتها
غزل شمارهٔ ۶۰ : ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
غزل شمارهٔ ۶۱ : هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را
غزل شمارهٔ ۶۲ : بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
غزل شمارهٔ ۶۳ : چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را
غزل شمارهٔ ۶۴ : تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
غزل شمارهٔ ۶۵ : ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا
غزل شمارهٔ ۶۶ : تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را
غزل شمارهٔ ۶۷ : از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا
غزل شمارهٔ ۶۸ : چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را
غزل شمارهٔ ۶۹ : چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا
غزل شمارهٔ ۷۰ : برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
غزل شمارهٔ ۷۱ : اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را
غزل شمارهٔ ۷۲ : به خانه خانه میآرد چو بیذق شاه جان ما را
غزل شمارهٔ ۷۳ : آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
غزل شمارهٔ ۷۴ : گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما
غزل شمارهٔ ۷۵ : ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را
غزل شمارهٔ ۷۶ : آخر بشنید آن مه آه سحر ما را
غزل شمارهٔ ۷۷ : آب حیوان باید مر روح فزایی را
غزل شمارهٔ ۷۸ : ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را
غزل شمارهٔ ۷۹ : ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را
غزل شمارهٔ ۸۰ : امروز گزافی ده آن باده نابی را
غزل شمارهٔ ۸۱ : ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
غزل شمارهٔ ۸۲ : معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
غزل شمارهٔ ۸۳ : ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا
غزل شمارهٔ ۸۴ : چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
غزل شمارهٔ ۸۵ : از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا
غزل شمارهٔ ۸۶ : ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
غزل شمارهٔ ۸۷ : جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را
غزل شمارهٔ ۸۸ : شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ
غزل شمارهٔ ۸۹ : یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
غزل شمارهٔ ۹۰ : ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا
غزل شمارهٔ ۹۱ : در آب فکن ساقی بط زاده آبی را
غزل شمارهٔ ۹۲ : زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
غزل شمارهٔ ۹۳ : میندیش میندیش که اندیشه گریها
غزل شمارهٔ ۹۴ : زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
غزل شمارهٔ ۹۵ : زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
غزل شمارهٔ ۹۶ : لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا
غزل شمارهٔ ۹۷ : رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
غزل شمارهٔ ۹۸ : ای از نظرت مست شده اسم و مسما
غزل شمارهٔ ۹۹ : دلارام نهان گشته ز غوغا
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : بیا ای جان نو داده جهان را
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : بسوزانیم سودا و جنون را
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : سلیمانا بیار انگشتری را
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : دل و جان را در این حضرت بپالا
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : خبر کن ای ستاره یار ما را
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : چو او باشد دل دلسوز ما را
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : مرا حلوا هوس کردست حلوا
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : امیر حسن خندان کن حشم را
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : به برج دل رسیدی بیست این جا
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : بکت عینی غداه البین دمعا
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : تو بشکن چنگ ما را ای معلا
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : برای تو فدا کردیم جانها
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : ز روی تست عید آثار ما را
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : ای مطرب دل برای یاری را
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : اندر دل ما تویی نگارا
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : ای جان و قوام جمله جانها
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : ای سخت گرفته جادوی را
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : از دور بدیده شمس دین را
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : بنمود وفا از این جا
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : برخیز و صبوح را بیارا
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : تا چند تو پس روی به پیش آ
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : چون خانه روی ز خانه ما
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : دیدم رخ خوب گلشنی را
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : دیدم شه خوب خوش لقا را
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : ساقی تو شراب لامکان را
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : گفتی که گزیدهای تو بر ما
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : گستاخ مکن تو ناکسان را
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : کو مطرب عشق چست دانا
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : ما را سفری فتاد بیما
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : مشکن دل مرد مشتری را
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : بیدار کنید مستیان را
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : در میان پرده خون عشق را گلزارها
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : ساقیا در نوش آور شیره عنقود را
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : ساقیا گردان کن آخر آن شراب صاف را
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : پرده دیگر مزن جز پرده دلدار ما
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : سکه رخسار ما جز زر مبادا بیشما
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : عقل دریابد تو را یا عشق یا جان صفا
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : از پی شمس حق و دین دیده گریان ما
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : شمع دیدم گرد او پروانهها چون جمعها
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : از فراق شمس دین افتادهام در تنگنا
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : ای هوسهای دلم بیا بیا بیا بیا
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : ای هوسهای دلم باری بیا رویی نما
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : مفروشید کمان و زره و تیغ ، زنان را
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : چو فرستاد عنایت به زمین مشعلهها را
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : بروید ای حریفان بکشید یار ما را
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : که بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : ای بروییده به ناخواست به مانند گیا
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : رو ترش کن که همه روترشانند اینجا
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : تا به شب ای عارف شیرین نوا
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : چون نمایی آن رخ گلرنگ را
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : در میان عاشقان عاقل مبا
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : از یکی آتش برآوردم تو را
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : ز آتش شهوت برآوردم تو را
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : از ورای سر دل بین شیوهها
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : روح زیتونیست عاشق نار را
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : ای بگفته در دلم اسرارها
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : میشدی غافل ز اسرار قضا
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : گر تو عودی سوی این مجمر بیا
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : ای تو آب زندگانی فاسقنا
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : دل چو دانه ما مثال آسیا
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : در میان عاشقان عاقل مبا
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : ای دل رفته ز جا بازمیا
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : من رسیدم به لب جوی وفا
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : از بس که ریخت جرعه بر خاک ما ز بالا
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : ای میر آب بگشا آن چشمه روان را
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : از سینه پاک کردم افکار فلسفی را
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : این جا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : با آن که میرسانی آن باده بقا را
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : جانا قبول گردان این جست و جوی ما را
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : در جنبش اندرآور زلف عبرفشان را
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : ای صوفیان عشق بدرید خرقهها
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : هر روز بامداد سلام علیکما
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : آمد بهار خرم آمد نگار ما
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : سر بر گریبان درست صوفی اسرار را
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : چند گریزی ز ما چند روی جا به جا
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : از جهت ره زدن راه درآرد مرا
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : ای در ما را زده شمع سرایی درآ
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : گر نه تهی باشدی بیشترین جویها
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : روم به حجره خیاط عاشقان فردا
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : مرا تو گوش گرفتی همیکشی به کجا
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : کجاست مطرب جان تا ز نعرههای صلا
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : چه خیره مینگری در رخ من ای برنا
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : بپخته است خدا بهر صوفیان حلوا
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : برفت یار من و یادگار ماند مرا
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : بیار آن که قرین را سوی قرین کشدا
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : ز سوز شوق دل من همیزند عللا
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : سبکتری تو از آن دم که میرسد ز صبا
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : چو عشق را تو ندانی بپرس از شبها
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : ز جام ساقی باقی چو خوردهای تو دلا
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : مبارکی که بود در همه عروسیها
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : یار ما دلدار ما عالم اسرار ما
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : هله ای کیا نفسی بیا
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : کرانی ندارد بیابان ما
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : تو جان و جهانی کریما مرا
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : نرد کف تو بردست مرا
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : خیک دل ما مشک تن ما
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : بگشا در بیا درآ که مبا عیش بیشما
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : چه شدی گر تو همچون من شدییی عاشق ای فتا
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : از برای صلاح مجنون را
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : صد دهل میزنند در دل ما
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : بانگ تسبیح بشنو از بالا
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : گوش من منتظر پیام تو را
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : دل بر ما شدست دلبر ما
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : هین که منم بر در در برگشا
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : نذر کند یار که امشب تو را
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : چند نهان داری آن خنده را
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : باده ده آن یار قدح باره را
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : خیز صبوحی کن و درده صلا
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : داد دهی ساغر و پیمانه را
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : لعل لبش داد کنون مر مرا
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : گر بنخسبی شبی ای مهلقا
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : پیش کش آن شاه شکرخانه را
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : چرخ فلک با همه کار و کیا
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : هان ای طبیب عاشقان سوداییی دیدی چو ما
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : به شکرخنده اگر میببرد جان مرا
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : لی حبیب حبه یشوی الحشا
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : راح بفیها و الروح فیها
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : هیج نومی و نفی ریح علی الغور هفا
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : افدی قمرا لاح علینا و تلالا
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : تعالوا کلنا ذا الیوم سکری
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : ایه یا اهل الفرادیس اقرؤا منشورنا
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : یا خفی الحسن بین الناس یا نور الدجی
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : سبق الجد الینا نزل الحب علینا
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : انا لا اقسم الا برجال صدقونا
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : مولانا مولانا اغنانا اغنانا
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : یا منیر الخد یا روح البقا
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : یا ساقی المدامه حی علی الصلا
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : یا من لواء عشقک لا زال عالیا
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : جاء الربیع مفتخرا فی جوارنا
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : اتاک عید وصال فلا تذق حزنا
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : یا من بنا قصر الکمال مشیدا
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : ورد البشیر مبشرا ببشاره
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : یا کالمینا یا حاکمینا
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : یا مخجل البدر اشرقنا بلالا
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : بی یار مهل ما را بییار مخسب امشب
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : بریده شد از این جوی جهان آب
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : مخسب ای یار مهمان دار امشب
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : ای در غم تو به سوز و یارب
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : آه از این زشتان که مه رو مینمایند از نقاب
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : یا وصال یار باید یا حریفان را شراب
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : در هوایت بیقرارم روز و شب
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : هیچ میدانی چه میگوید رباب
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : آواز داد اختر بس روشنست امشب
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : رغبت به عاشقان کن ای جان صد رغایب
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : کار همه محبان همچون زرست امشب
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : به جان تو که مرو از میان کار مخسب
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : چشمها وا نمیشود از خواب
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : چونک درآییم به غوغای شب
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : یار آمد به صلح ای اصحاب
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : علونا سماء الود من غیر سلم
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : امسی و اصبح بالجوی اتعذب
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : ابشروا یا قوم هذا فتح باب
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شدهست
غزل شمارهٔ ۳۲۲ : آمدهام که تا به خود گوش کشان کشانمت
غزل شمارهٔ ۳۲۳ : آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
غزل شمارهٔ ۳۲۴ : درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت
غزل شمارهٔ ۳۲۵ : که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست
غزل شمارهٔ ۳۲۶ : حالت ده و حیرت ده ای مبدع بیحالت
غزل شمارهٔ ۳۲۷ : از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست
غزل شمارهٔ ۳۲۸ : بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت
غزل شمارهٔ ۳۲۹ : بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
غزل شمارهٔ ۳۳۰ : بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت
غزل شمارهٔ ۳۳۱ : زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست
غزل شمارهٔ ۳۳۲ : این خانه که پیوسته در او بانگ چغانهست
غزل شمارهٔ ۳۳۳ : اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست
غزل شمارهٔ ۳۳۴ : از اول امروز حریفان خرابات
غزل شمارهٔ ۳۳۵ : همه خوف آدمی را از درونست
غزل شمارهٔ ۳۳۶ : بده یک جام ای پیر خرابات
غزل شمارهٔ ۳۳۷ : ببستی چشم یعنی وقت خواب است
غزل شمارهٔ ۳۳۸ : سماع از بهر جان بیقرارست
غزل شمارهٔ ۳۳۹ : سماع آرام جان زندگانست
غزل شمارهٔ ۳۴۰ : دگربار این دلم آتش گرفتست
غزل شمارهٔ ۳۴۱ : بیا کامروز ما را روز عیدست
غزل شمارهٔ ۳۴۲ : مرا چون تا قیامت یار اینست
غزل شمارهٔ ۳۴۳ : ز همراهان جدایی مصلحت نیست
غزل شمارهٔ ۳۴۴ : به جان تو که سوگند عظیمست
غزل شمارهٔ ۳۴۵ : بگو ای یار همراز این چه شیوهست
غزل شمارهٔ ۳۴۶ : شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت
غزل شمارهٔ ۳۴۷ : قرار زندگانی آن نگارست
غزل شمارهٔ ۳۴۸ : صدایی کز کمان آید نذیریست
غزل شمارهٔ ۳۴۹ : مبر رنج ای برادر خواجه سختست
غزل شمارهٔ ۳۵۰ : ز بعد وقت نومیدی امیدیست
غزل شمارهٔ ۳۵۱ : طبیب درد بیدرمان کدامست
غزل شمارهٔ ۳۵۲ : چو با ما یار ما امروز جفتست
غزل شمارهٔ ۳۵۳ : زهی می کاندر آن دستست هیهات
غزل شمارهٔ ۳۵۴ : ز میخانه دگربار این چه بویست
غزل شمارهٔ ۳۵۵ : در این خانه کژی ای دل گهی راست
غزل شمارهٔ ۳۵۶ : تو را در دلبری دستی تمامست
غزل شمارهٔ ۳۵۷ : چو آن کان کرم ما را شکارست
غزل شمارهٔ ۳۵۸ : نگار خوب شکربار چونست
غزل شمارهٔ ۳۵۹ : در این جو دل چو دولاب خرابست
غزل شمارهٔ ۳۶۰ : ایا ساقی تویی قاضی حاجات
غزل شمارهٔ ۳۶۱ : اگر حوا بدانستی ز رنگت
غزل شمارهٔ ۳۶۲ : دو چشم آهوانش شیرگیرست
غزل شمارهٔ ۳۶۳ : چنان کاین دل از آن دلدار مستست
غزل شمارهٔ ۳۶۴ : تا نقش خیال دوست با ماست
غزل شمارهٔ ۳۶۵ : میدان که زمانه نقش سوداست
غزل شمارهٔ ۳۶۶ : دود دل ما نشان سوداست
غزل شمارهٔ ۳۶۷ : دل آمد و دی به گوش جان گفت
غزل شمارهٔ ۳۶۸ : گویم سخن شکرنباتت
غزل شمارهٔ ۳۶۹ : در شهر شما یکی نگاریست
غزل شمارهٔ ۳۷۰ : آمد رمضان و عید با ماست
غزل شمارهٔ ۳۷۱ : گر جام سپهر زهرپیماست
غزل شمارهٔ ۳۷۲ : من سر نخورم که سر گرانست
غزل شمارهٔ ۳۷۳ : گر مینکند لبم بیانت
غزل شمارهٔ ۳۷۴ : پرسید کسی که ره کدامست
غزل شمارهٔ ۳۷۵ : مر عاشق را ز ره چه بیمست
غزل شمارهٔ ۳۷۶ : امروز جنون نو رسیدهست
غزل شمارهٔ ۳۷۷ : آن را که در آخرش خری هست
غزل شمارهٔ ۳۷۸ : ای گشته ز شاه عشق شهمات
غزل شمارهٔ ۳۷۹ : ای کرده میان سینه غارت
غزل شمارهٔ ۳۸۰ : آن خواجه اگرچه تیزگوش است
غزل شمارهٔ ۳۸۱ : آن ره که بیامدم کدامست
غزل شمارهٔ ۳۸۲ : ای از کرم تو کار ما راست
غزل شمارهٔ ۳۸۳ : هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت
غزل شمارهٔ ۳۸۴ : عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
غزل شمارهٔ ۳۸۵ : خلقهای خوب تو پیشت دود بعد از وفات
غزل شمارهٔ ۳۸۶ : چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات
غزل شمارهٔ ۳۸۷ : خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست
غزل شمارهٔ ۳۸۸ : خدمت بیدوستی را قدر و قیمت هست نیست
غزل شمارهٔ ۳۸۹ : چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
غزل شمارهٔ ۳۹۰ : ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
غزل شمارهٔ ۳۹۱ : مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
غزل شمارهٔ ۳۹۲ : گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست
غزل شمارهٔ ۳۹۳ : جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست
غزل شمارهٔ ۳۹۴ : چشمهای خواهم که از وی جمله را افزایش است
غزل شمارهٔ ۳۹۵ : عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
غزل شمارهٔ ۳۹۶ : در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست
غزل شمارهٔ ۳۹۷ : آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست
غزل شمارهٔ ۳۹۸ : از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست
غزل شمارهٔ ۳۹۹ : آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست
غزل شمارهٔ ۴۰۰ : چون نظر کردی همه اوصاف خوب اندر دلست
غزل شمارهٔ ۴۰۱ : اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست
غزل شمارهٔ ۴۰۲ : نقش بند جان که جانها جانب او مایلست
غزل شمارهٔ ۴۰۳ : گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست
غزل شمارهٔ ۴۰۴ : هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت
غزل شمارهٔ ۴۰۵ : به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت
غزل شمارهٔ ۴۰۶ : چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست
غزل شمارهٔ ۴۰۷ : چشم پرنور که مست نظر جانان است
غزل شمارهٔ ۴۰۸ : آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست
غزل شمارهٔ ۴۰۹ : تا نلغزی که ز خون راه پس و پیشترست
غزل شمارهٔ ۴۱۰ : دوش آمد بر من آنک شب افروز منست
غزل شمارهٔ ۴۱۱ : عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست
غزل شمارهٔ ۴۱۲ : آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست
غزل شمارهٔ ۴۱۳ : من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست
غزل شمارهٔ ۴۱۴ : روز و شب خدمت تو بیسر و بیپا چه خوشست
غزل شمارهٔ ۴۱۵ : تشنهای بر لب جو بین که چه در خواب شدست
غزل شمارهٔ ۴۱۶ : مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است
غزل شمارهٔ ۴۱۷ : من پری زادهام و خواب ندانم که کجاست
غزل شمارهٔ ۴۱۸ : سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت توست
غزل شمارهٔ ۴۱۹ : بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت
غزل شمارهٔ ۴۲۰ : ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت
غزل شمارهٔ ۴۲۱ : ساقیا این می از انگور کدامین پشتهست
غزل شمارهٔ ۴۲۲ : ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست
غزل شمارهٔ ۴۲۳ : مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است
غزل شمارهٔ ۴۲۴ : دلبری و بیدلی اسرار ماست
غزل شمارهٔ ۴۲۵ : عاشقان را جست و جو از خویش نیست
غزل شمارهٔ ۴۲۶ : غیر عشقت راه بین جستیم نیست
غزل شمارهٔ ۴۲۷ : در دل و جان خانه کردی عاقبت
غزل شمارهٔ ۴۲۸ : این چنین پابند جان میدان کیست
غزل شمارهٔ ۴۲۹ : عاشقی و بیوفایی کار ماست
غزل شمارهٔ ۴۳۰ : گم شدن در گم شدن دین منست
غزل شمارهٔ ۴۳۱ : عشوه دشمن بخوردی عاقبت
غزل شمارهٔ ۴۳۲ : این چنین پابند جان میدان کیست
غزل شمارهٔ ۴۳۳ : اندر این جمع شررها ز کجاست
غزل شمارهٔ ۴۳۴ : هم به بر این بت زیبا خوشکست
غزل شمارهٔ ۴۳۵ : هر کی بالاست مر او را چه غمست
غزل شمارهٔ ۴۳۶ : گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
غزل شمارهٔ ۴۳۷ : هر جور کز تو آید بر خود نهم غرامت
غزل شمارهٔ ۴۳۸ : هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست
غزل شمارهٔ ۴۳۹ : بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
غزل شمارهٔ ۴۴۰ : امروز شهر ما را صد رونقست و جانست
غزل شمارهٔ ۴۴۱ : بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
غزل شمارهٔ ۴۴۲ : بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
غزل شمارهٔ ۴۴۳ : از دل به دل برادر گویند روزنیست
غزل شمارهٔ ۴۴۴ : ساقی بیار باده که ایام بس خوشست
غزل شمارهٔ ۴۴۵ : این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست
غزل شمارهٔ ۴۴۶ : گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست
غزل شمارهٔ ۴۴۷ : ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست
غزل شمارهٔ ۴۴۸ : امروز روز نوبت دیدار دلبرست
غزل شمارهٔ ۴۴۹ : جانا جمال روح بسی خوب و بافرست
غزل شمارهٔ ۴۵۰ : از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
غزل شمارهٔ ۴۵۱ : پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
غزل شمارهٔ ۴۵۲ : ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست
غزل شمارهٔ ۴۵۳ : بد دوش بیتو تیره شب و روشنی نداشت
غزل شمارهٔ ۴۵۴ : جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت
غزل شمارهٔ ۴۵۵ : آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
غزل شمارهٔ ۴۵۶ : ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست
غزل شمارهٔ ۴۵۷ : ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست
غزل شمارهٔ ۴۵۸ : امروز چرخ را ز مه ما تحیریست
غزل شمارهٔ ۴۵۹ : ای مردهای که در تو ز جان هیچ بوی نیست
غزل شمارهٔ ۴۶۰ : عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست
غزل شمارهٔ ۴۶۱ : شاه گشادست رو دیده شه بین که راست
غزل شمارهٔ ۴۶۲ : یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
غزل شمارهٔ ۴۶۳ : هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
غزل شمارهٔ ۴۶۴ : نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
غزل شمارهٔ ۴۶۵ : کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست
غزل شمارهٔ ۴۶۶ : باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست
غزل شمارهٔ ۴۶۷ : آنک چنان میرود ای عجب او جان کیست
غزل شمارهٔ ۴۶۸ : با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
غزل شمارهٔ ۴۶۹ : ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
غزل شمارهٔ ۴۷۰ : ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
غزل شمارهٔ ۴۷۱ : پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست
غزل شمارهٔ ۴۷۲ : کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست
غزل شمارهٔ ۴۷۳ : هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
غزل شمارهٔ ۴۷۴ : ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
غزل شمارهٔ ۴۷۵ : بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست
غزل شمارهٔ ۴۷۶ : بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست
غزل شمارهٔ ۴۷۷ : ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
غزل شمارهٔ ۴۷۸ : وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
غزل شمارهٔ ۴۷۹ : ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
غزل شمارهٔ ۴۸۰ : به حق آن که در این دل بجز ولای تو نیست
غزل شمارهٔ ۴۸۱ : چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست
غزل شمارهٔ ۴۸۲ : برات عاشق نو کن رسید روز برات
غزل شمارهٔ ۴۸۳ : هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست
غزل شمارهٔ ۴۸۴ : هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست
غزل شمارهٔ ۴۸۵ : سه روز شد که نگارین من دگرگونست
غزل شمارهٔ ۴۸۶ : به حق چشم خمار لطیف تابانت
غزل شمارهٔ ۴۸۷ : چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات
غزل شمارهٔ ۴۸۸ : در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست
غزل شمارهٔ ۴۸۹ : اگر تو مست وصالی رخ تو ترش چراست
غزل شمارهٔ ۴۹۰ : مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست
غزل شمارهٔ ۴۹۱ : جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست
غزل شمارهٔ ۴۹۲ : ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست
غزل شمارهٔ ۴۹۳ : تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
غزل شمارهٔ ۴۹۴ : به شاه نهانی رسیدی که نوشت
غزل شمارهٔ ۴۹۵ : اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
غزل شمارهٔ ۴۹۶ : طرب ای بحر اصل آب حیات
غزل شمارهٔ ۴۹۷ : صوفیان آمدند از چپ و راست
غزل شمارهٔ ۴۹۸ : فعل نیکان محرض نیکیست
غزل شمارهٔ ۴۹۹ : عشق جز دولت و عنایت نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۰ : قبله امروز جز شهنشه نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۱ : امشب از چشم و مغز خواب گریخت
غزل شمارهٔ ۵۰۲ : اندرآ عیش بیتو شادان نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۳ : بر شکرت جمع مگسها چراست
غزل شمارهٔ ۵۰۴ : خیز که امروز جهان آن ماست
غزل شمارهٔ ۵۰۵ : پیشتر آ روی تو جز نور نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۶ : کار من اینست که کاریم نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۷ : کیست که او بنده رای تو نیست
غزل شمارهٔ ۵۰۸ : شیر خدا بند گسستن گرفت
غزل شمارهٔ ۵۰۹ : مرغ دلم باز پریدن گرفت
غزل شمارهٔ ۵۱۰ : باز به بط گفت که صحرا خوشست
غزل شمارهٔ ۵۱۱ : همچو گل سرخ برو دست دست
غزل شمارهٔ ۵۱۲ : صبر مرا آینه بیماریست
غزل شمارهٔ ۵۱۳ : کیست در این شهر که او مست نیست
غزل شمارهٔ ۵۱۴ : قصد سرم داری خنجر به مشت
غزل شمارهٔ ۵۱۵ : خانه دل باز کبوتر گرفت
غزل شمارهٔ ۵۱۶ : بازرسیدیم ز میخانه مست
غزل شمارهٔ ۵۱۷ : ای ز بگه خاسته سر مست مست
غزل شمارهٔ ۵۱۸ : نفسی بهوی الحبیب فارت
غزل شمارهٔ ۵۱۹ : ای دل فرورو در غمش کالصبر مفتاح الفرج
غزل شمارهٔ ۵۲۰ : ای مبارک ز تو صبوح و صباح
غزل شمارهٔ ۵۲۱ : یا راهبا انظر الی مصباح
غزل شمارهٔ ۵۲۲ : ماه دیدم شد مرا سودای چرخ
غزل شمارهٔ ۵۲۳ : ای بیوفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد
غزل شمارهٔ ۵۲۴ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شمارهٔ ۵۲۵ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شمارهٔ ۵۲۶ : ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد
غزل شمارهٔ ۵۲۷ : گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
غزل شمارهٔ ۵۲۸ : آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند
غزل شمارهٔ ۵۲۹ : خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد
غزل شمارهٔ ۵۳۰ : امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد
غزل شمارهٔ ۵۳۱ : صوفی چرا هوشیار شد ساقی چرا بیکار شد
غزل شمارهٔ ۵۳۲ : مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
غزل شمارهٔ ۵۳۳ : رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
غزل شمارهٔ ۵۳۴ : رو آن ربابی را بگو مستان سلامت میکنند
غزل شمارهٔ ۵۳۵ : سودای تو در جوی جان چون آب حیوان میرود
غزل شمارهٔ ۵۳۶ : آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود
غزل شمارهٔ ۵۳۷ : کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود
غزل شمارهٔ ۵۳۸ : گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
غزل شمارهٔ ۵۳۹ : مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند
غزل شمارهٔ ۵۴۰ : مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند
غزل شمارهٔ ۵۴۱ : صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود
غزل شمارهٔ ۵۴۲ : بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
غزل شمارهٔ ۵۴۳ : یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
غزل شمارهٔ ۵۴۴ : ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود
غزل شمارهٔ ۵۴۵ : بی تو به سر می نشود با دگری مینشود
غزل شمارهٔ ۵۴۶ : هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
غزل شمارهٔ ۵۴۷ : سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود
غزل شمارهٔ ۵۴۸ : چشم تو ناز میکند ناز جهان تو را رسد
غزل شمارهٔ ۵۴۹ : آب زنید راه را هین که نگار میرسد
غزل شمارهٔ ۵۵۰ : پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات میرسد
غزل شمارهٔ ۵۵۱ : جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
غزل شمارهٔ ۵۵۲ : چیست صلای چاشتگه خواجه به گور میرود
غزل شمارهٔ ۵۵۳ : بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
غزل شمارهٔ ۵۵۴ : این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود
غزل شمارهٔ ۵۵۵ : چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند
غزل شمارهٔ ۵۵۶ : جور و جفا و دوریی کان کنکار میکند
غزل شمارهٔ ۵۵۷ : دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود
غزل شمارهٔ ۵۵۸ : یار مرا چو اشتران باز مهار میکشد
غزل شمارهٔ ۵۵۹ : زهره عشق هر سحر بر در ما چه میکند
غزل شمارهٔ ۵۶۰ : عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود
غزل شمارهٔ ۵۶۱ : طوطی جان مست من از شکری چه میشود
غزل شمارهٔ ۵۶۲ : خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد
غزل شمارهٔ ۵۶۳ : دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
غزل شمارهٔ ۵۶۴ : همیبینیم ساقی را که گرد جام میگردد
غزل شمارهٔ ۵۶۵ : اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
غزل شمارهٔ ۵۶۶ : بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد
غزل شمارهٔ ۵۶۷ : نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
غزل شمارهٔ ۵۶۸ : چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
غزل شمارهٔ ۵۶۹ : بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
غزل شمارهٔ ۵۷۰ : بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
غزل شمارهٔ ۵۷۱ : بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار میماند
غزل شمارهٔ ۵۷۲ : ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند
غزل شمارهٔ ۵۷۳ : برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه شکر گوید
غزل شمارهٔ ۵۷۴ : مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
غزل شمارهٔ ۵۷۵ : ایا سر کرده از جانم تو را خانه کجا باشد
غزل شمارهٔ ۵۷۶ : دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد
غزل شمارهٔ ۵۷۷ : چو برقی میجهد چیزی عجب آن دلستان باشد
غزل شمارهٔ ۵۷۸ : مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
غزل شمارهٔ ۵۷۹ : دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد
غزل شمارهٔ ۵۸۰ : صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد
غزل شمارهٔ ۵۸۱ : مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد
غزل شمارهٔ ۵۸۲ : اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند
غزل شمارهٔ ۵۸۳ : رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید
غزل شمارهٔ ۵۸۴ : یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد
غزل شمارهٔ ۵۸۵ : مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد
غزل شمارهٔ ۵۸۶ : سعادت جو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد
غزل شمارهٔ ۵۸۷ : صلا جانهای مشتاقان که نک دلدار خوب آمد
غزل شمارهٔ ۵۸۸ : صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد
غزل شمارهٔ ۵۸۹ : شکایتها همیکردی که بهمن برگ ریز آمد
غزل شمارهٔ ۵۹۰ : سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود
غزل شمارهٔ ۵۹۱ : چه بویست این چه بویست این مگر آن یار میآید
غزل شمارهٔ ۵۹۲ : اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
غزل شمارهٔ ۵۹۳ : برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید
غزل شمارهٔ ۵۹۴ : امروز جمال تو سیمای دگر دارد
غزل شمارهٔ ۵۹۵ : آن را که درون دل عشق و طلبی باشد
غزل شمارهٔ ۵۹۶ : آن مه که ز پیدایی در چشم نمیآید
غزل شمارهٔ ۵۹۷ : امروز جمال تو بر دیده مبارک باد
غزل شمارهٔ ۵۹۸ : یاران سحر خیزان تا صبح کی دریابد
غزل شمارهٔ ۵۹۹ : امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد
غزل شمارهٔ ۶۰۰ : جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد
غزل شمارهٔ ۶۰۱ : آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد
غزل شمارهٔ ۶۰۲ : آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
غزل شمارهٔ ۶۰۳ : گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد
غزل شمارهٔ ۶۰۴ : هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد
غزل شمارهٔ ۶۰۵ : ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
غزل شمارهٔ ۶۰۶ : با تلخی معزولی میری بنمی ارزد
غزل شمارهٔ ۶۰۷ : ای دل به غمش ده جان یعنی بنمیارزد
غزل شمارهٔ ۶۰۸ : ایمان بر کفر تو ای شاه چه کس باشد
غزل شمارهٔ ۶۰۹ : در خانه غم بودن از همت دون باشد
غزل شمارهٔ ۶۱۰ : نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
غزل شمارهٔ ۶۱۱ : ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
غزل شمارهٔ ۶۱۲ : بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
غزل شمارهٔ ۶۱۳ : ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد
غزل شمارهٔ ۶۱۴ : آن بنده آواره بازآمد و بازآمد
غزل شمارهٔ ۶۱۵ : خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
غزل شمارهٔ ۶۱۶ : چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند
غزل شمارهٔ ۶۱۷ : چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
غزل شمارهٔ ۶۱۸ : چون جغد بود اصلش کی صورت باز آید
غزل شمارهٔ ۶۱۹ : آن صبح سعادتها چون نورفشان آید
غزل شمارهٔ ۶۲۰ : از سرو مرا بوی بالای تو میآید
غزل شمارهٔ ۶۲۱ : در تابش خورشیدش رقصم به چه میباید
غزل شمارهٔ ۶۲۲ : جان پیش تو هر ساعت میریزد و میروید
غزل شمارهٔ ۶۲۳ : عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
غزل شمارهٔ ۶۲۴ : هر ذره که بر بالا می نوشد و پا کوبد
غزل شمارهٔ ۶۲۵ : گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
غزل شمارهٔ ۶۲۶ : هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد
غزل شمارهٔ ۶۲۷ : عاشق به سوی عاشق زنجیر همیدرد
غزل شمارهٔ ۶۲۸ : ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد
غزل شمارهٔ ۶۲۹ : عاشق چو منی باید میسوزد و میسازد
غزل شمارهٔ ۶۳۰ : گر دیو و پری حارس با تیغ و سپر باشد
غزل شمارهٔ ۶۳۱ : نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
غزل شمارهٔ ۶۳۲ : عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
غزل شمارهٔ ۶۳۳ : شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
غزل شمارهٔ ۶۳۴ : نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند
غزل شمارهٔ ۶۳۵ : مستان می ما را هم ساقی ما باید
غزل شمارهٔ ۶۳۶ : بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
غزل شمارهٔ ۶۳۷ : برانید برانید که تا بازنمانید
غزل شمارهٔ ۶۳۸ : ملولان همه رفتند در خانه ببندید
غزل شمارهٔ ۶۳۹ : آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
غزل شمارهٔ ۶۴۰ : تا باد سعادت ز محمد خبر افکند
غزل شمارهٔ ۶۴۱ : در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
غزل شمارهٔ ۶۴۲ : در خانه نشسته بت عیار که دارد
غزل شمارهٔ ۶۴۳ : در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
غزل شمارهٔ ۶۴۴ : تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
غزل شمارهٔ ۶۴۵ : بار دگر آن آب به دولاب درآمد
غزل شمارهٔ ۶۴۶ : بار دگر آن مست به بازار درآمد
غزل شمارهٔ ۶۴۷ : تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
غزل شمارهٔ ۶۴۸ : ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
غزل شمارهٔ ۶۴۹ : بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
غزل شمارهٔ ۶۵۰ : آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
غزل شمارهٔ ۶۵۱ : مهتاب برآمد کلک از گور برآمد
غزل شمارهٔ ۶۵۲ : تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
غزل شمارهٔ ۶۵۳ : چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
غزل شمارهٔ ۶۵۴ : هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
غزل شمارهٔ ۶۵۵ : از بهر خدا عشق دگر یار مدارید
غزل شمارهٔ ۶۵۶ : مرغان که کنون از قفس خویش جدایید
غزل شمارهٔ ۶۵۷ : گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
غزل شمارهٔ ۶۵۸ : بگو دل را که گرد غم نگردد
غزل شمارهٔ ۶۵۹ : دلم امروز خوی یار دارد
غزل شمارهٔ ۶۶۰ : نثرنا فی ربیع الوصل بالورد
غزل شمارهٔ ۶۶۱ : بیا ای زیرک و بر گول میخند
غزل شمارهٔ ۶۶۲ : اگر عالم همه پرخار باشد
غزل شمارهٔ ۶۶۳ : تویی نقشی که جانها برنتابد
غزل شمارهٔ ۶۶۴ : دلی دارم که گرد غم نگردد
غزل شمارهٔ ۶۶۵ : خنک جانی که او یاری پسندد
غزل شمارهٔ ۶۶۶ : چمن جز عشق تو کاری ندارد
غزل شمارهٔ ۶۶۷ : سماع صوفیان می درنگیرد
غزل شمارهٔ ۶۶۸ : رجب بیرون شد و شعبان درآمد
غزل شمارهٔ ۶۶۹ : چو شب شد جملگان در خواب رفتند
غزل شمارهٔ ۶۷۰ : پریر آن چهره یارم چه خوش بود
غزل شمارهٔ ۶۷۱ : دلم را ناله سرنای باید
غزل شمارهٔ ۶۷۲ : بگویم خفیه تا خواجه نرنجد
غزل شمارهٔ ۶۷۳ : کسی کز غمزهای صد عقل بندد
غزل شمارهٔ ۶۷۴ : چنان کز غم دل دانا گریزد
غزل شمارهٔ ۶۷۵ : هر آن دلها که بیتو شاد باشد
غزل شمارهٔ ۶۷۶ : سگ ار چه بیفغان و شر نباشد
غزل شمارهٔ ۶۷۷ : عجب آن دلبر زیبا کجا شد
غزل شمارهٔ ۶۷۸ : به صورت یار من چون خشمگین شد
غزل شمارهٔ ۶۷۹ : چو دیوم عاشق آن یک پری شد
غزل شمارهٔ ۶۸۰ : نگارا مردگان از جان چه دانند؟
غزل شمارهٔ ۶۸۱ : کسی که غیر این سوداش نبود
غزل شمارهٔ ۶۸۲ : یکی لحظه از او دوری نباید
غزل شمارهٔ ۶۸۳ : ز خاک من اگر گندم برآید
غزل شمارهٔ ۶۸۴ : ز رویت دسته گل میتوان کرد
غزل شمارهٔ ۶۸۵ : دل با دل دوست در حنین باشد
غزل شمارهٔ ۶۸۶ : ای مطرب جان چو دف به دست آمد
غزل شمارهٔ ۶۸۷ : کی باشد کاین قفس چمن گردد
غزل شمارهٔ ۶۸۸ : روی تو به رنگریز کان ماند
غزل شمارهٔ ۶۸۹ : دوش از بت من جهان چه میشد
غزل شمارهٔ ۶۹۰ : ای عشق که جمله از تو شادند
غزل شمارهٔ ۶۹۱ : هر چند که بلبلان گزینند
غزل شمارهٔ ۶۹۲ : رفتیم بقیه را بقا باد
غزل شمارهٔ ۶۹۳ : جانی که ز نور مصطفی زاد
غزل شمارهٔ ۶۹۴ : آن کز دهن تو رنگ دارد
غزل شمارهٔ ۶۹۵ : این قافله بار ما ندارد
غزل شمارهٔ ۶۹۶ : بیچاره کسی که زر ندارد
غزل شمارهٔ ۶۹۷ : دل بیلطف تو جان ندارد
غزل شمارهٔ ۶۹۸ : آن کس که ز تو نشان ندارد
غزل شمارهٔ ۶۹۹ : بیچاره کسی که می ندارد
غزل شمارهٔ ۷۰۰ : آن خواجه خوش لقا چه دارد؟
غزل شمارهٔ ۷۰۱ : آن خواجه خوش لقا چه دارد
غزل شمارهٔ ۷۰۲ : پرکندگی از نفاق خیزد
غزل شمارهٔ ۷۰۳ : آن کس که ز جان خود نترسد
غزل شمارهٔ ۷۰۴ : آن جا که چو تو نگار باشد
غزل شمارهٔ ۷۰۵ : ای کز تو همه جفا وفا شد
غزل شمارهٔ ۷۰۶ : روزم به عیادت شب آمد
غزل شمارهٔ ۷۰۷ : آن یوسف خوش عذار آمد
غزل شمارهٔ ۷۰۸ : برخیز که ساقی اندرآمد
غزل شمارهٔ ۷۰۹ : جان از سفر دراز آمد
غزل شمارهٔ ۷۱۰ : آن شعله نور میخرامد
غزل شمارهٔ ۷۱۱ : امروز نگار ما نیامد
غزل شمارهٔ ۷۱۲ : خوش باش که هر که راز داند
غزل شمارهٔ ۷۱۳ : ساقی زان می که میچریدند
غزل شمارهٔ ۷۱۴ : اول نظر ار چه سرسری بود
غزل شمارهٔ ۷۱۵ : اول نظر ار چه سرسری بود
غزل شمارهٔ ۷۱۶ : دیر آمدهای سفر مکن زود
غزل شمارهٔ ۷۱۷ : آن کس که به بندگیت آید
غزل شمارهٔ ۷۱۸ : آخر گهر وفا ببارید
غزل شمارهٔ ۷۱۹ : ای اهل صبوح در چه کارید
غزل شمارهٔ ۷۲۰ : از بهر چه در غم و زحیرید
غزل شمارهٔ ۷۲۱ : هر سینه که سیمبر ندارد
غزل شمارهٔ ۷۲۲ : ما مست شدیم و دل جدا شد
غزل شمارهٔ ۷۲۳ : ساقی برخیز کان مه آمد
غزل شمارهٔ ۷۲۴ : گرمابه دهر جان فزا بود
غزل شمارهٔ ۷۲۵ : کس با چو تو یار راز گوید
غزل شمارهٔ ۷۲۶ : شب رفت حریفکان کجایید
غزل شمارهٔ ۷۲۷ : از دلبر ما نشان که دارد
غزل شمارهٔ ۷۲۸ : دشمن خویشیم و یار آنک ما را میکشد
غزل شمارهٔ ۷۲۹ : اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند
غزل شمارهٔ ۷۳۰ : اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند
غزل شمارهٔ ۷۳۱ : پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
غزل شمارهٔ ۷۳۲ : دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
غزل شمارهٔ ۷۳۳ : ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد
غزل شمارهٔ ۷۳۴ : مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد
غزل شمارهٔ ۷۳۵ : دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
غزل شمارهٔ ۷۳۶ : گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد
غزل شمارهٔ ۷۳۷ : نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد
غزل شمارهٔ ۷۳۸ : مطربم سرمست شد انگشت بر رق میزند
غزل شمارهٔ ۷۳۹ : قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند
غزل شمارهٔ ۷۴۰ : مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند
غزل شمارهٔ ۷۴۱ : پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند
غزل شمارهٔ ۷۴۲ : عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند
غزل شمارهٔ ۷۴۳ : آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود
غزل شمارهٔ ۷۴۴ : رو ترش کردی مگر دی بادهات گیرا نبود
غزل شمارهٔ ۷۴۵ : آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
غزل شمارهٔ ۷۴۶ : برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید
غزل شمارهٔ ۷۴۷ : ای طربناکان ز مطرب التماس می کنید
غزل شمارهٔ ۷۴۸ : فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد
غزل شمارهٔ ۷۴۹ : مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد
غزل شمارهٔ ۷۵۰ : شاد شد جانم که چشمت وعده احسان نهاد
غزل شمارهٔ ۷۵۱ : هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد
غزل شمارهٔ ۷۵۲ : هم دلم ره مینماید هم دلم ره میزند
غزل شمارهٔ ۷۵۳ : هم لبان میفروشت باده را ارزان کند
غزل شمارهٔ ۷۵۴ : میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید
غزل شمارهٔ ۷۵۵ : شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود
غزل شمارهٔ ۷۵۶ : علتی باشد که آن اندر بهاران بد شود
غزل شمارهٔ ۷۵۷ : وصف آن مخدوم میکن گر چه میرنجد حسود
غزل شمارهٔ ۷۵۸ : دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
غزل شمارهٔ ۷۵۹ : دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
غزل شمارهٔ ۷۶۰ : خنک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد
غزل شمارهٔ ۷۶۱ : چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد
غزل شمارهٔ ۷۶۲ : بدرد مرده کفن را به سر گور برآید
غزل شمارهٔ ۷۶۳ : خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد
غزل شمارهٔ ۷۶۴ : مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند
غزل شمارهٔ ۷۶۵ : هله نومید نباشی که تو را یار براند
غزل شمارهٔ ۷۶۶ : خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد
غزل شمارهٔ ۷۶۷ : صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
غزل شمارهٔ ۷۶۸ : چمنی که جمله گلها به پناه او گریزد
غزل شمارهٔ ۷۶۹ : چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد
غزل شمارهٔ ۷۷۰ : همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
غزل شمارهٔ ۷۷۱ : هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند
غزل شمارهٔ ۷۷۲ : صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد
غزل شمارهٔ ۷۷۳ : سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد
غزل شمارهٔ ۷۷۴ : به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
غزل شمارهٔ ۷۷۵ : هله هش دار که در شهر دو سه طرارند
غزل شمارهٔ ۷۷۶ : عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند
غزل شمارهٔ ۷۷۷ : ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند
غزل شمارهٔ ۷۷۸ : از دلم صورت آن خوب ختن مینرود
غزل شمارهٔ ۷۷۹ : همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
غزل شمارهٔ ۷۸۰ : بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
غزل شمارهٔ ۷۸۱ : در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد
غزل شمارهٔ ۷۸۲ : خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
غزل شمارهٔ ۷۸۳ : ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
غزل شمارهٔ ۷۸۴ : عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
غزل شمارهٔ ۷۸۵ : ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
غزل شمارهٔ ۷۸۶ : آنک عکس رخ او راه ثریا بزند
غزل شمارهٔ ۷۸۷ : آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند
غزل شمارهٔ ۷۸۸ : آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
غزل شمارهٔ ۷۸۹ : از دلم صورت آن خوب ختن مینرود
غزل شمارهٔ ۷۹۰ : واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود
غزل شمارهٔ ۷۹۱ : این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
غزل شمارهٔ ۷۹۲ : هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
غزل شمارهٔ ۷۹۳ : هست مستی که مرا جانب میخانه برد
غزل شمارهٔ ۷۹۴ : هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد
غزل شمارهٔ ۷۹۵ : وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد
غزل شمارهٔ ۷۹۶ : وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
غزل شمارهٔ ۷۹۷ : ز اول روز که مخموری مستان باشد
غزل شمارهٔ ۷۹۸ : ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
غزل شمارهٔ ۷۹۹ : سفره کهنه کجا درخور نان تو بود
غزل شمارهٔ ۸۰۰ : گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود
غزل شمارهٔ ۸۰۱ : عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید
غزل شمارهٔ ۸۰۲ : میرسد یوسف مصری همه اقرار دهید
غزل شمارهٔ ۸۰۳ : بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد
غزل شمارهٔ ۸۰۴ : صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
غزل شمارهٔ ۸۰۵ : یا رب این بوی که امروز به ما میآید
غزل شمارهٔ ۸۰۶ : یا رب این بوی خوش از روضه جان میآید
غزل شمارهٔ ۸۰۷ : لحظهای قصه کنان قصه تبریز کنید
غزل شمارهٔ ۸۰۸ : عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
غزل شمارهٔ ۸۰۹ : طرفه گرمابه بانی کو ز خلوت برآید
غزل شمارهٔ ۸۱۰ : باز شیری با شکر آمیختند
غزل شمارهٔ ۸۱۱ : آن شکرپاسخ نباتم میدهد
غزل شمارهٔ ۸۱۲ : خنبهای لایزالی جوش باد
غزل شمارهٔ ۸۱۳ : موشکی صندوق را سوراخ کرد
غزل شمارهٔ ۸۱۴ : بار دیگر یار ما هنباز کرد
غزل شمارهٔ ۸۱۵ : شهر پر شد لولیان عقل دزد
غزل شمارهٔ ۸۱۶ : خلق میجنبند مانا روز شد
غزل شمارهٔ ۸۱۷ : چون مرا جمعی خریدار آمدند
غزل شمارهٔ ۸۱۸ : ساقیان سرمست در کار آمدند
غزل شمارهٔ ۸۱۹ : اندک اندک جمع مستان میرسند
غزل شمارهٔ ۸۲۰ : هر چه آن خسرو کند شیرین کند
غزل شمارهٔ ۸۲۱ : خنده از لطفت حکایت میکند
غزل شمارهٔ ۸۲۲ : عشق اکنون مهربانی میکند
غزل شمارهٔ ۸۲۳ : عمر بر اومید فردا میرود
غزل شمارهٔ ۸۲۴ : عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
غزل شمارهٔ ۸۲۵ : برنشین ای عزم و منشین ای امید
غزل شمارهٔ ۸۲۶ : ای خدا از عاشقان خشنود باد
غزل شمارهٔ ۸۲۷ : نه فلک مر عاشقان را بنده باد
غزل شمارهٔ ۸۲۸ : هر که را اسرار عشق اظهار شد
غزل شمارهٔ ۸۲۹ : هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود
غزل شمارهٔ ۸۳۰ : صاف جانها سوی گردون میرود
غزل شمارهٔ ۸۳۱ : هر زمان لطفت همی در پی رسد
غزل شمارهٔ ۸۳۲ : شب شد و هنگام خلوتگاه شد
غزل شمارهٔ ۸۳۳ : مرگ ما هست عروسی ابد
غزل شمارهٔ ۸۳۴ : از دل رفته نشان میآید
غزل شمارهٔ ۸۳۵ : گل خندان که نخندد چه کند
غزل شمارهٔ ۸۳۶ : گر نخسپی شبکی جان چه شود
غزل شمارهٔ ۸۳۷ : هر کجا بوی خدا میآید
غزل شمارهٔ ۸۳۸ : گر نخسپی شبکی جان چه شود
غزل شمارهٔ ۸۳۹ : خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد
غزل شمارهٔ ۸۴۰ : بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد
غزل شمارهٔ ۸۴۱ : باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد
غزل شمارهٔ ۸۴۲ : آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند
غزل شمارهٔ ۸۴۳ : در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
غزل شمارهٔ ۸۴۴ : گر ساعتی ببری ز اندیشهها چه باشد
غزل شمارهٔ ۸۴۵ : مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد
غزل شمارهٔ ۸۴۶ : بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند
غزل شمارهٔ ۸۴۷ : پیمانه ایست این جان پیمانه این چه داند
غزل شمارهٔ ۸۴۸ : از چشم پرخمارت دل را قرار ماند
غزل شمارهٔ ۸۴۹ : ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند
غزل شمارهٔ ۸۵۰ : یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
غزل شمارهٔ ۸۵۱ : ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید
غزل شمارهٔ ۸۵۲ : جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید
غزل شمارهٔ ۸۵۳ : مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد
غزل شمارهٔ ۸۵۴ : گفتم مکن چنینها ای جان چنین نباشد
غزل شمارهٔ ۸۵۵ : عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد
غزل شمارهٔ ۸۵۶ : برجه ز خواب و بنگر نک روز روشن آمد
غزل شمارهٔ ۸۵۷ : گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند
غزل شمارهٔ ۸۵۸ : وقتی خوشست ما را لابد نبید باید
غزل شمارهٔ ۸۵۹ : نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
غزل شمارهٔ ۸۶۰ : ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد
غزل شمارهٔ ۸۶۱ : لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
غزل شمارهٔ ۸۶۲ : قومی که بر براق بصیرت سفر کنند
غزل شمارهٔ ۸۶۳ : آتش پریر گفت نهانی به گوش دود
غزل شمارهٔ ۸۶۴ : بلبل نگر که جانب گلزار میرود
غزل شمارهٔ ۸۶۵ : جانا بیار باده که ایام میرود
غزل شمارهٔ ۸۶۶ : چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
غزل شمارهٔ ۸۶۷ : چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
غزل شمارهٔ ۸۶۸ : به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد
غزل شمارهٔ ۸۶۹ : خیاط روزگار به بالای هیچ مرد
غزل شمارهٔ ۸۷۰ : چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد
غزل شمارهٔ ۸۷۱ : آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
غزل شمارهٔ ۸۷۲ : این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد
غزل شمارهٔ ۸۷۳ : خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود
غزل شمارهٔ ۸۷۴ : امروز مرده بین که چه سان زنده میشود
غزل شمارهٔ ۸۷۵ : گر عید وصل تست منم خود غلام عید
غزل شمارهٔ ۸۷۶ : تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
غزل شمارهٔ ۸۷۷ : امسال بلبلان چه خبرها همیدهند
غزل شمارهٔ ۸۷۸ : صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
غزل شمارهٔ ۸۷۹ : صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید
غزل شمارهٔ ۸۸۰ : صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد
غزل شمارهٔ ۸۸۱ : آه که بار دگر آتش در من فتاد
غزل شمارهٔ ۸۸۲ : جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید
غزل شمارهٔ ۸۸۳ : جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
غزل شمارهٔ ۸۸۴ : پرده دل میزند زهره هم از بامداد
غزل شمارهٔ ۸۸۵ : بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد
غزل شمارهٔ ۸۸۶ : از رسن زلف تو خلق به جان آمدند
غزل شمارهٔ ۸۸۷ : روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود
غزل شمارهٔ ۸۸۸ : زهره من بر فلک شکل دگر میرود
غزل شمارهٔ ۸۸۹ : روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید
غزل شمارهٔ ۸۹۰ : صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید
غزل شمارهٔ ۸۹۱ : دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
غزل شمارهٔ ۸۹۲ : آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
غزل شمارهٔ ۸۹۳ : نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد
غزل شمارهٔ ۸۹۴ : نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید
غزل شمارهٔ ۸۹۵ : وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید
غزل شمارهٔ ۸۹۶ : غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
غزل شمارهٔ ۸۹۷ : شرح دهم من که شب از چه سیه دل بود
غزل شمارهٔ ۸۹۸ : بانگ زدم من که دل مست کجا میرود
غزل شمارهٔ ۸۹۹ : یار مرا عارض و عذار نه این بود
غزل شمارهٔ ۹۰۰ : بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد
غزل شمارهٔ ۹۰۱ : اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد
غزل شمارهٔ ۹۰۲ : ز سر بگیرم عیشی چو پا به گنج فروشد
غزل شمارهٔ ۹۰۳ : اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد
غزل شمارهٔ ۹۰۴ : ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه میشد
غزل شمارهٔ ۹۰۵ : شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند
غزل شمارهٔ ۹۰۶ : گرفت خشم ز بستان سرخری و برون شد
غزل شمارهٔ ۹۰۷ : مده به دست فراقت دل مرا که نشاید
غزل شمارهٔ ۹۰۸ : چو درد گیرد دندان تو عدو گردد
غزل شمارهٔ ۹۰۹ : چه پادشاست که از خاک پادشا سازد
غزل شمارهٔ ۹۱۰ : بر آستانه اسرار آسمان نرسد
غزل شمارهٔ ۹۱۱ : به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
غزل شمارهٔ ۹۱۲ : نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند
غزل شمارهٔ ۹۱۳ : بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
غزل شمارهٔ ۹۱۴ : ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود
غزل شمارهٔ ۹۱۵ : بیا که ساقی عشق شراب باره رسید
غزل شمارهٔ ۹۱۶ : درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
غزل شمارهٔ ۹۱۷ : به یارکان صفا جز می صفا مدهید
غزل شمارهٔ ۹۱۸ : چو کارزار کند شاه روم با شمشاد
غزل شمارهٔ ۹۱۹ : ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد
غزل شمارهٔ ۹۲۰ : کسی که عاشق آن رونق چمن باشد
غزل شمارهٔ ۹۲۱ : سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند
غزل شمارهٔ ۹۲۲ : چو عشق را هوس بوسه و کنار بود
غزل شمارهٔ ۹۲۳ : رسید ساقی جان ما خمار خواب آلود
غزل شمارهٔ ۹۲۴ : به روحهای مقدس ز من سلام برید
غزل شمارهٔ ۹۲۵ : دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید
غزل شمارهٔ ۹۲۶ : حبیب کعبه جانست اگر نمیدانید
غزل شمارهٔ ۹۲۷ : به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید
غزل شمارهٔ ۹۲۸ : هزار جان مقدس فدای روی تو باد
غزل شمارهٔ ۹۲۹ : ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد
غزل شمارهٔ ۹۳۰ : سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد
غزل شمارهٔ ۹۳۱ : مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
غزل شمارهٔ ۹۳۲ : مها به دل نظری کن که دل تو را دارد
غزل شمارهٔ ۹۳۳ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد
غزل شمارهٔ ۹۳۴ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد
غزل شمارهٔ ۹۳۵ : مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد
غزل شمارهٔ ۹۳۶ : مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
غزل شمارهٔ ۹۳۷ : فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند
غزل شمارهٔ ۹۳۸ : سخن به نزد سخندان بزرگوار بود
غزل شمارهٔ ۹۳۹ : به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود
غزل شمارهٔ ۹۴۰ : ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود
غزل شمارهٔ ۹۴۱ : ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود
غزل شمارهٔ ۹۴۲ : اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد
غزل شمارهٔ ۹۴۳ : نماز شام چو خورشید در غروب آید
غزل شمارهٔ ۹۴۴ : به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید
غزل شمارهٔ ۹۴۵ : ندا رسید به جانها که چند میپایید
غزل شمارهٔ ۹۴۶ : میان باغ گل سرخهای و هو دارد
غزل شمارهٔ ۹۴۷ : مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد
غزل شمارهٔ ۹۴۸ : کسی خراب خرابات و مست میباشد
غزل شمارهٔ ۹۴۹ : مرا وصال تو باید صبا چه سود کند
غزل شمارهٔ ۹۵۰ : سپاس آن عدمی را که هست ما بربود
غزل شمارهٔ ۹۵۱ : هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود
غزل شمارهٔ ۹۵۲ : ز شمس دین طرب نوبهار بازآید
غزل شمارهٔ ۹۵۳ : سپیده دم بدمید و سپیده میساید
غزل شمارهٔ ۹۵۴ : فزود آتش من آب را خبر ببرید
غزل شمارهٔ ۹۵۵ : سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید
غزل شمارهٔ ۹۵۶ : ز جان سوختهام خلق را حذار کنید
غزل شمارهٔ ۹۵۷ : هزار جان مقدس فدای روی تو باد
غزل شمارهٔ ۹۵۸ : کدام لب که از او بوی جان نمیآید
غزل شمارهٔ ۹۵۹ : اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
غزل شمارهٔ ۹۶۰ : به حارسان نکوروی من خطاب کنید
غزل شمارهٔ ۹۶۱ : جهان را بدیدم وفایی ندارد
غزل شمارهٔ ۹۶۲ : سحر این دل من ز سودا چه میشد
غزل شمارهٔ ۹۶۳ : دل من که باشد که تو را نباشد
غزل شمارهٔ ۹۶۴ : گفتم که ای جان خود جان چه باشد
غزل شمارهٔ ۹۶۵ : دل گردون خلل کند چو مه تو نهان شود
غزل شمارهٔ ۹۶۶ : دیده خون گشت و خون نمیخسبد
غزل شمارهٔ ۹۶۷ : رسم نو بین که شهریار نهاد
غزل شمارهٔ ۹۶۸ : سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد
غزل شمارهٔ ۹۶۹ : سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد
غزل شمارهٔ ۹۷۰ : دیدهها شب فراز باید کرد
غزل شمارهٔ ۹۷۱ : عشق تو مست و کف زنانم کرد
غزل شمارهٔ ۹۷۲ : عاشقانی که باخبر میرند
غزل شمارهٔ ۹۷۳ : صوفیان در دمی دو عید کنند
غزل شمارهٔ ۹۷۴ : گر تو را بخت یار خواهد بود
غزل شمارهٔ ۹۷۵ : آتش افکند در جهان جمشید
غزل شمارهٔ ۹۷۶ : خسروانی که فتنهای چینید
غزل شمارهٔ ۹۷۷ : عید بر عاشقان مبارک باد
غزل شمارهٔ ۹۷۸ : زندگانی صدر عالی باد
غزل شمارهٔ ۹۷۹ : شاهدی بین که در زمانه بزاد
غزل شمارهٔ ۹۸۰ : مادر عشق طفل عاشق را
غزل شمارهٔ ۹۸۱ : شعر من نان مصر را ماند
غزل شمارهٔ ۹۸۲ : یوسف آخرزمان خرامان شد
غزل شمارهٔ ۹۸۳ : هر کی در ذوق عشق دنگ آمد
غزل شمارهٔ ۹۸۴ : هین که هنگام صابران آمد
غزل شمارهٔ ۹۸۵ : هر که بهر تو انتظار کند
غزل شمارهٔ ۹۸۶ : عشق را جان بیقرار بود
غزل شمارهٔ ۹۸۷ : هر که را ذوق دین پدید آید
غزل شمارهٔ ۹۸۸ : بوی دلدار ما نمیآید
غزل شمارهٔ ۹۸۹ : صبر با عشق بس نمیآید
غزل شمارهٔ ۹۹۰ : من بسازم ولیک کی شاید
غزل شمارهٔ ۹۹۱ : عشق جانان مرا ز جان ببرید
غزل شمارهٔ ۹۹۲ : خسروانی که فتنهای چینید
غزل شمارهٔ ۹۹۳ : زان ازلی نور که پروردهاند
غزل شمارهٔ ۹۹۴ : دوست همان به که بلاکش بود
غزل شمارهٔ ۹۹۵ : دیدن روی تو هم از بامداد
غزل شمارهٔ ۹۹۶ : گفت کسی خواجه سنایی بمرد
غزل شمارهٔ ۹۹۷ : پیرهن یوسف و بو میرسد
غزل شمارهٔ ۹۹۸ : آتش عشق تو قلاووز شد
غزل شمارهٔ ۹۹۹ : از سوی دل لشکر جان آمدند
غزل شمارهٔ ۱۰۰۰ : آنچ گل سرخ قبا میکند
غزل شمارهٔ ۱۰۰۱ : آه در آن شمع منور چه بود
غزل شمارهٔ ۱۰۰۲ : چونک کمند تو دلم را کشید
غزل شمارهٔ ۱۰۰۳ : شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد
غزل شمارهٔ ۱۰۰۴ : دوش دل عربده گر با کی بود
غزل شمارهٔ ۱۰۰۵ : هر که ز عشاق گریزان شود
غزل شمارهٔ ۱۰۰۶ : عشق مرا بر همگان برگزید
غزل شمارهٔ ۱۰۰۷ : گفت کسی خواجه سنایی بمرد
غزل شمارهٔ ۱۰۰۸ : یا من نعماه غیر معدود
غزل شمارهٔ ۱۰۰۹ : طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد
غزل شمارهٔ ۱۰۱۰ : من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد
غزل شمارهٔ ۱۰۱۱ : میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید
غزل شمارهٔ ۱۰۱۲ : یا شبه الطیف لی انت قریب بعید
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳ : اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود
غزل شمارهٔ ۱۰۱۴ : حکم البین بموتی و عمد
غزل شمارهٔ ۱۰۱۵ : ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر
غزل شمارهٔ ۱۰۱۶ : انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر
غزل شمارهٔ ۱۰۱۷ : آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر
غزل شمارهٔ ۱۰۱۸ : رو چشم جان را برگشا در بیدلان اندرنگر
غزل شمارهٔ ۱۰۱۹ : ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۰ : ای تو نگار خانگی خانه درآ از این سفر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۱ : گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲ : دی سحری بر گذری گفت مرا یار
غزل شمارهٔ ۱۰۲۳ : اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور
غزل شمارهٔ ۱۰۲۴ : مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۵ : مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۶ : گر چه نه به دریاییم دانه گهریم آخر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۷ : یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۸ : ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۲۹ : جان بر کف خود داری ای مونس جان زوتر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۰ : نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۱ : جان من و جان تو بستست به همدیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۲ : تا چند زنی بر من ز انکار تو خار آخر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۳ : ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۴ : مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار
غزل شمارهٔ ۱۰۳۵ : ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۶ : ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۷ : گیرم که بود میر تو را زر به خروار
غزل شمارهٔ ۱۰۳۸ : به حسن تو نباشد یار دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۳۹ : بگرد فتنه میگردی دگربار
غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ : جفا از سر گرفتی یاد میدار
غزل شمارهٔ ۱۰۴۱ : مرا یارا چنین بییار مگذار
غزل شمارهٔ ۱۰۴۲ : منم از جان خود بیزار بیزار
غزل شمارهٔ ۱۰۴۳ : مرا اقبال خندانید آخر
غزل شمارهٔ ۱۰۴۴ : به ساقی درنگر در مست منگر
غزل شمارهٔ ۱۰۴۵ : بگردان ساقیا آن جام دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۴۶ : نگشتم از تو هرگز ای صنم سیر
غزل شمارهٔ ۱۰۴۷ : در این سرما و باران یار خوشتر
غزل شمارهٔ ۱۰۴۸ : خداوند خداوندان اسرار
غزل شمارهٔ ۱۰۴۹ : صد بار بگفتمت نگهدار
غزل شمارهٔ ۱۰۵۰ : کی باشد اختری در اقطار
غزل شمارهٔ ۱۰۵۱ : شب گشت ولیک پیش اغیار
غزل شمارهٔ ۱۰۵۲ : نوریست میان شعر احمر
غزل شمارهٔ ۱۰۵۳ : نزدیک توام مرا مبین دور
غزل شمارهٔ ۱۰۵۴ : ای یار شگرف در همه کار
غزل شمارهٔ ۱۰۵۵ : انجیرفروش را چه بهتر
غزل شمارهٔ ۱۰۵۶ : انجیرفروش را چه بهتر
غزل شمارهٔ ۱۰۵۷ : دارد درویش نوش دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۵۸ : آخر کی شود از آن لقا سیر
غزل شمارهٔ ۱۰۵۹ : گفتی که زیان کنی زیان گیر
غزل شمارهٔ ۱۰۶۰ : عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۱ : عرض لشکر میدهد مر عاشقان را عشق یار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۲ : چون نبینم من جمالت صد جهان خود دیده گیر
غزل شمارهٔ ۱۰۶۳ : عزم رفتن کردهای چون عمر شیرین یاد دار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۴ : مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۵ : یا ربا این لطفها را از لبش پاینده دار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۶ : مرحبا ای جان باقی پادشاه کامیار
غزل شمارهٔ ۱۰۶۷ : سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر
غزل شمارهٔ ۱۰۶۸ : نیشکر باید که بندد پیش آن لبها کمر
غزل شمارهٔ ۱۰۶۹ : در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر
غزل شمارهٔ ۱۰۷۰ : گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر
غزل شمارهٔ ۱۰۷۱ : معده را پر کردهای دوش از خمیر و از فطیر
غزل شمارهٔ ۱۰۷۲ : گر خورد آن شیر عشقت خون ما را خورده گیر
غزل شمارهٔ ۱۰۷۳ : خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴ : گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار
غزل شمارهٔ ۱۰۷۵ : آینه چینی تو را با زنگی اعشی چه کار
غزل شمارهٔ ۱۰۷۶ : لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار
غزل شمارهٔ ۱۰۷۷ : از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار
غزل شمارهٔ ۱۰۷۸ : شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر
غزل شمارهٔ ۱۰۷۹ : بهر شهوت جان خود را میدهی همچون ستور
غزل شمارهٔ ۱۰۸۰ : ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور
غزل شمارهٔ ۱۰۸۱ : ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار
غزل شمارهٔ ۱۰۸۲ : عقل بند ره روان و عاشقانست ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۳ : هله زیرک، هله زیرک، هله زیرک، هله زوتر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۴ : مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ : همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۶ : هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۷ : بده آن باده به ما باده به ما اولیتر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۸ : سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۹ : هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۰ : صنما این چه گمانست فرودست حقیر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۱ : نه که مهمان غریبم تو مرا یار مگیر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۲ : اختران را شب وصلست و نثارست و نثار
غزل شمارهٔ ۱۰۹۳ : روستایی بچهای هست درون بازار
غزل شمارهٔ ۱۰۹۴ : پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۵ : داد جاروبی به دستم آن نگار
غزل شمارهٔ ۱۰۹۶ : گر ز سر عشق او داری خبر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۷ : عقل بند ره روانست ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۸ : آمدم من بیدل و جان ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۰۹۹ : ای نهاده بر سر زانو تو سر
غزل شمارهٔ ۱۱۰۰ : بس که میانگیخت آن مه شور و شر
غزل شمارهٔ ۱۱۰۱ : نرم نرمک سوی رخسارش نگر
غزل شمارهٔ ۱۱۰۲ : عشق را با گفت و با ایما چه کار
غزل شمارهٔ ۱۱۰۳ : رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار
غزل شمارهٔ ۱۱۰۴ : باز شد در عاشقی بابی دگر
غزل شمارهٔ ۱۱۰۵ : ای خیالت در دل من هر سحور
غزل شمارهٔ ۱۱۰۶ : راز را اندر میان نه وامگیر
غزل شمارهٔ ۱۱۰۷ : در چمن آیید و بربندید دید
غزل شمارهٔ ۱۱۰۸ : ساقیا باده چون نار بیار
غزل شمارهٔ ۱۱۰۹ : ساقیا باده گلرنگ بیار
غزل شمارهٔ ۱۱۱۰ : از لب یار شکر را چه خبر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۱ : روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۲ : بر منبرست این دم مذکر مذکر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳ : ای جان جان جانها جانی و چیز دیگر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۴ : ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۵ : ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر
غزل شمارهٔ ۱۱۱۶ : هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار
غزل شمارهٔ ۱۱۱۷ : دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار
غزل شمارهٔ ۱۱۱۸ : میر شکار من که مرا کردهای شکار
غزل شمارهٔ ۱۱۱۹ : کس بیکسی نماند میدان تو این قدر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۰ : مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در
غزل شمارهٔ ۱۱۲۱ : آمد بهار خرم و آمد رسول یار
غزل شمارهٔ ۱۱۲۲ : اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۳ : پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار
غزل شمارهٔ ۱۱۲۴ : تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
غزل شمارهٔ ۱۱۲۵ : چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۶ : سست مکن زه که من تیر توام چارپر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۷ : وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۸ : بر سر ره دیدمش تیزروان چون قمر
غزل شمارهٔ ۱۱۲۹ : عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر
غزل شمارهٔ ۱۱۳۰ : آید هر دم رسول از طرف شهر یار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۱ : گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر
غزل شمارهٔ ۱۱۳۲ : چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر
غزل شمارهٔ ۱۱۳۳ : نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۴ : چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۵ : بیار ساقی بادت فدا سر و دستار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۶ : نبشتست خدا گرد چهره دلدار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۷ : شدست نور محمد هزار شاخ هزار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۸ : چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار
غزل شمارهٔ ۱۱۳۹ : مجوی شادی چون در غمست میل نگار
غزل شمارهٔ ۱۱۴۰ : بیامدیم دگربار چون نسیم بهار
غزل شمارهٔ ۱۱۴۱ : ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار
غزل شمارهٔ ۱۱۴۲ : درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر
غزل شمارهٔ ۱۱۴۳ : تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر
غزل شمارهٔ ۱۱۴۴ : ندا رسید به جانها ز خسرو منصور
غزل شمارهٔ ۱۱۴۵ : به من نگر که منم مونس تو اندر گور
غزل شمارهٔ ۱۱۴۶ : مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار
غزل شمارهٔ ۱۱۴۷ : بکش بکش که چه خوش میکشی بیار بیار
غزل شمارهٔ ۱۱۴۸ : کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر
غزل شمارهٔ ۱۱۴۹ : فغان فغان که ببست آن نگار بار سفر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۰ : به خدمت لبت آمد به انتجاع شکر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۱ : قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور
غزل شمارهٔ ۱۱۵۲ : ببین دلی که نگردد ز جان سپاری سیر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۳ : مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۴ : چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۵ : از آن مقام که نبود گشاد، زود گذر
غزل شمارهٔ ۱۱۵۶ : مطرب عاشقان بجنبان تار
غزل شمارهٔ ۱۱۵۷ : گر تو خواهی وطن پر از دلدار
غزل شمارهٔ ۱۱۵۸ : رحم بر یار کی کند هم یار
غزل شمارهٔ ۱۱۵۹ : عشق جانست عشق تو جانتر
غزل شمارهٔ ۱۱۶۰ : روی بنما به ما مکن مستور
غزل شمارهٔ ۱۱۶۱ : مطربا عیش و نوش از سر گیر
غزل شمارهٔ ۱۱۶۲ : مطربا عشقبازی از سر گیر
غزل شمارهٔ ۱۱۶۳ : عار بادا جهانیان را عار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴ : خلق را زیر گنبد دوار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۵ : میر خرابات تویی ای نگار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۶ : چند از این راه نو روزگار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۷ : مست توام نه از می و نه از کوکنار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۸ : جان خراباتی و عمر بهار
غزل شمارهٔ ۱۱۶۹ : هست کسی صافی و زیبانظر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۰ : رحم کن ار زخم شوم سر به سر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۱ : در بگشا کآمد خامی دگر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۲ : جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۳ : بشنو خبر صادق از گفته پیغامبر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۴ : مرا میگفت دوش آن یار عیار
غزل شمارهٔ ۱۱۷۵ : انجیرفروش را چه بهتر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۶ : انتم الشمس و القمر منکم السمع و البصر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۷ : آفتابی برآمد از اسرار
غزل شمارهٔ ۱۱۷۸ : جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر
غزل شمارهٔ ۱۱۷۹ : غره وجه سلبت قلب جمیع البشر
غزل شمارهٔ ۱۱۸۰ : سیدی انی کلیل انت فی زی النهار
غزل شمارهٔ ۱۱۸۱ : به سوی ما نگر چشمی برانداز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۲ : تو چشم شیخ را دیدن میاموز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۳ : اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۴ : بیا با تو مرا کارست امروز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۵ : چنان مستم چنان مستم من امروز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۶ : چنان مستم چنان مستم من امروز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۷ : در این سرما سر ما داری امروز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۸ : الا ای شمع گریان گرم میسوز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۹ : در این سرما سر ما داری امروز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۰ : ای خفته به یاد یار برخیز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۱ : ماییم فداییان جانباز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۲ : برخیز و صبوح را برانگیز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۳ : من از سخنان مهرانگیز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۴ : گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۵ : سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۶ : عاشقان را شد مسلم شب نشستن تا به روز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۷ : اگر آتش است یارت تو برو در او همیسوز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۸ : سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۹ : یا مکثر الدلال علی الخلق بالنشوز
غزل شمارهٔ ۱۲۰۰ : ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز
غزل شمارهٔ ۱۲۰۱ : برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز
غزل شمارهٔ ۱۲۰۲ : به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز
غزل شمارهٔ ۱۲۰۳ : برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز
غزل شمارهٔ ۱۲۰۴ : عشق گزین عشق و در او کوکبه میران و مترس
غزل شمارهٔ ۱۲۰۵ : سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس
غزل شمارهٔ ۱۲۰۶ : سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس
غزل شمارهٔ ۱۲۰۷ : نیم شب از عشق تا دانی چه میگوید خروس
غزل شمارهٔ ۱۲۰۸ : حال ما بیآن مه زیبا مپرس
غزل شمارهٔ ۱۲۰۹ : ای دل بیبهره از بهرام ترس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۰ : نیست در آخرزمان فریادرس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۱ : ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲ : دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۳ : ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۴ : بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس
غزل شمارهٔ ۱۲۱۵ : ای مست ماه روی تو استاره و گردون خوش
غزل شمارهٔ ۱۲۱۶ : گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش
غزل شمارهٔ ۱۲۱۷ : الحذر از عشق حذر هر کی نشانی بودش
غزل شمارهٔ ۱۲۱۸ : ای شب خوش رو که تویی مهتر و سالار حبش
غزل شمارهٔ ۱۲۱۹ : یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۰ : دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۱ : اگر گم گردد این بیدل از آن دلدار جوییدش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۲ : چه دارد در دل آن خواجه که میتابد ز رخسارش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۳ : قرین مه دو مریخند و آن دو چشمت ای دلکش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۴ : پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۵ : ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۶ : آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۷ : رویش خوش و مویش خوش وان طره جعدینش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۸ : ای یوسف مه رویان ای جاه و جمالت خوش
غزل شمارهٔ ۱۲۲۹ : زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۰ : جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۱ : وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۲ : هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۳ : درون ظلمتی میجو صفاتش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۴ : قضا آمد شنو طبل نفیرش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۵ : نگاری را که میجویم به جانش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۶ : برفتم دی به پیشش سخت پرجوش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۷ : شنو پندی ز من ای یار خوش کیش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۸ : امروز خوش است دل که تو دوش
غزل شمارهٔ ۱۲۳۹ : ای خواجه تو عاقلانه میباش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۰ : آن مطرب ما خوشست و چنگش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۱ : ما نعره به شب زنیم و خاموش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۲ : گر لاش نمود راه قلاش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۳ : اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۴ : ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۵ : آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۶ : دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۷ : عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۸ : ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باش
غزل شمارهٔ ۱۲۴۹ : شدهام سپند حسنت وطنم میان آتش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۰ : به شکرخنده اگر میببرد جان رسدش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۱ : گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۲ : آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۳ : بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۴ : من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۵ : اندک اندک راه زد سیم و زرش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۶ : آنک جانش دادهای آن را مکش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۷ : چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۸ : آن مایی همچو ما دلشاد باش
غزل شمارهٔ ۱۲۵۹ : عقل آمد عاشقا خود را بپوش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰ : اندرآمد شاه شیرینان ترش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۱ : روی تو جان جانست از جان نهان مدارش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۲ : گر جان بجز تو خواهد از خویش برکنیمش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۳ : سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۴ : میگفت چشم شوخش با طره سیاهش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۵ : آن مه که هست گردون گردان و بیقرارش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۶ : روحیست بینشان و ما غرقه در نشانش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۷ : در عشق آتشینش آتش نخورده آتش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۸ : صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش
غزل شمارهٔ ۱۲۶۹ : آینهام من آینهام من تا که بدیدم روی چو ماهش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۰ : مستی امروز من نیست چو مستی دوش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۱ : باز درآمد طبیب از در رنجور خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۲ : باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۳ : ما به سلیمان خوشیم دیو و پری گو مباش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۴ : خواجه چرا کردهای روی تو بر ما ترش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۵ : چون بزند گردنم سجده کند گردنش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۶ : باز درآمد ز راه بیخود و سرمست دوش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۷ : خواجه غلط کردهای در صفت یار خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۸ : یار درآمد ز باغ بیخود و سرمست دوش
غزل شمارهٔ ۱۲۷۹ : باز درآمد طبیب از در ایوب خویش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۰ : جان منست او هی مزنیدش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۱ : ز هدهدان تفکر چو دررسید نشانش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۲ : تمام اوست که فانی شدست آثارش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۳ : ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۴ : سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۵ : شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۶ : شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۷ : مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۸ : چو رو نمود به منصور وصل دلدارش
غزل شمارهٔ ۱۲۸۹ : دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۰ : مست گشتم ز ذوق دشنامش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۱ : توبه من درست نیست خموش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۲ : آمد آن خواجه سیماترش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۳ : علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۴ : کل عقل بوصلکم مدهش
غزل شمارهٔ ۱۲۹۵ : بیا بیا که تویی جان جان جان سماع
غزل شمارهٔ ۱۲۹۶ : بیا بیا که تویی جان جان جان سماع
غزل شمارهٔ ۱۲۹۷ : مدارم یک زمان از کار فارغ
غزل شمارهٔ ۱۲۹۸ : امروز روز شادی و امسال سال لاغ
غزل شمارهٔ ۱۲۹۹ : گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
غزل شمارهٔ ۱۳۰۰ : عیسی روح گرسنهست چو زاغ
غزل شمارهٔ ۱۳۰۱ : ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۲ : ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۳ : گر تو تنگ آیی ز ما زوتر برون رو ای حریف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۴ : باده نمیبایدم فارغم از درد و صاف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۵ : کعبه جانها تویی گرد تو آرم طواف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۶ : بیا بیا که تویی شیر شیر شیر مصاف
غزل شمارهٔ ۱۳۰۷ : ای مونس و غمگسار عاشق
غزل شمارهٔ ۱۳۰۸ : گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق
غزل شمارهٔ ۱۳۰۹ : ای جهان را دلگشا اقبال عشق
غزل شمارهٔ ۱۳۱۰ : ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
غزل شمارهٔ ۱۳۱۱ : باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق
غزل شمارهٔ ۱۳۱۲ : فریفت یار شکربار من مرا به طریق
غزل شمارهٔ ۱۳۱۳ : جان و سر تو که بگو بینفاق
غزل شمارهٔ ۱۳۱۴ : به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک
غزل شمارهٔ ۱۳۱۵ : روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک
غزل شمارهٔ ۱۳۱۶ : رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالک
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷ : آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک
غزل شمارهٔ ۱۳۱۸ : هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک
غزل شمارهٔ ۱۳۱۹ : بباید عشق را ای دوست دردک
غزل شمارهٔ ۱۳۲۰ : اندرآ با ما نشان ده راستک
غزل شمارهٔ ۱۳۲۱ : ایا هوای تو در جانها سلام علیک
غزل شمارهٔ ۱۳۲۲ : ای ظریف جهان سلام علیک
غزل شمارهٔ ۱۳۲۳ : ای ظریف جهان سلام علیک
غزل شمارهٔ ۱۳۲۴ : برخیز ز خواب و ساز کن چنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۲۵ : عشق خامش طرفهتر یا نکتههای چنگ چنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۲۶ : عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
غزل شمارهٔ ۱۳۲۷ : تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۲۸ : حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۲۹ : چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۳۰ : بگردان شراب ای صنم بیدرنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۳۱ : هر کی در او نیست از این عشق رنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۳۲ : توبه سفر گیرد با پای لنگ
غزل شمارهٔ ۱۳۳۳ : ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۴ : این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۵ : بانگ زدم نیم شبان کیست در این خانه دل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۶ : حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۷ : الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۸ : بقا اندر بقا باشد طریق کم زنان ای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۹ : مهم را لطف در لطفست از آنم بیقرار ای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۰ : هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوتها در این منزل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۱ : امروز بحمدالله از دی بترست این دل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۲ : چه کارستان که داری اندر این دل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۳ : صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۴ : شتران مست شدستند ببین رقص جمل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۵ : تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۶ : رفت عمرم در سر سودای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۷ : سوی آن سلطان خوبان الرحیل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۸ : امروز روز شادی و امسال سال گل
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹ : تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۰ : چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۱ : شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۲ : چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۳ : چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۴ : تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۵ : دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۶ : اگر درآید ناگه صنم زهی اقبال
غزل شمارهٔ ۱۳۵۷ : پیام کرد مرا بامداد بحر عسل
غزل شمارهٔ ۱۳۵۸ : به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل
غزل شمارهٔ ۱۳۵۹ : ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۶۰ : باده ده ای ساقی جان باده بیدرد و دغل
غزل شمارهٔ ۱۳۶۱ : عمرک یا واحدا فی درجات الکمال
غزل شمارهٔ ۱۳۶۲ : لجکنن اغلن هی بزه کلکل
غزل شمارهٔ ۱۳۶۳ : کجکنن اغلن اودیا کلکل
غزل شمارهٔ ۱۳۶۴ : ایها النور فی الفؤاد تعال
غزل شمارهٔ ۱۳۶۵ : یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال
غزل شمارهٔ ۱۳۶۶ : یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال
غزل شمارهٔ ۱۳۶۷ : رشاء العشق حبیبی لشرود و مضل
غزل شمارهٔ ۱۳۶۸ : عمرک یا واحدا فی درجات الکمال
غزل شمارهٔ ۱۳۶۹ : تعال یا مدد العیش و السرور تعال
غزل شمارهٔ ۱۳۷۰ : آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۱ : ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهام
غزل شمارهٔ ۱۳۷۲ : این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
غزل شمارهٔ ۱۳۷۳ : هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۴ : ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۵ : بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۶ : کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۷ : ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۸ : ای آسمان این چرخ من زان ماه رو آموختم
غزل شمارهٔ ۱۳۷۹ : آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۰ : دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۱ : هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۲ : ای ساقی روشن دلان بردار سغراق کرم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۳ : تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۴ : عشقا تو را قاضی برم کاشکستیم همچون صنم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۵ : بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۶ : آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۷ : هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۸ : ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم
غزل شمارهٔ ۱۳۸۹ : ای پاک رو چون جام جم وز عشق آن مه متهم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۰ : بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۱ : تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۲ : یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۳ : مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۴ : دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۵ : مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۶ : باز در اسرار روم جانب آن یار روم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۷ : زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۸ : جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ : هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۰ : تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۱ : کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۲ : دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳ : آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۴ : کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۵ : میل هواش می کنم طال بقاش می زنم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۶ : هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۷ : دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۸ : تا به کی ای شکر چو تن بیدل و جان فغان کنم
غزل شمارهٔ ۱۴۰۹ : ای تو بداده در سحر از کف خویش بادهام
غزل شمارهٔ ۱۴۱۰ : تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۱ : گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۲ : بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۳ : کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴ : درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۵ : ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶ : ترش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیدستم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۷ : به حق روی تو که من چنین رویی ندیدستم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۸ : دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
غزل شمارهٔ ۱۴۱۹ : بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۰ : اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۱ : بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۲ : طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۳ : تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۴ : بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۵ : دعا گویی است کار من بگویم تا نطق دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۶ : چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۷ : من از اقلیم بالایم سر عالم نمیدارم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۸ : همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم
غزل شمارهٔ ۱۴۲۹ : نه آن بیبهره دلدارم که از دلدار بگریزم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۰ : نهادم پای در عشقی که بر عشاق سر باشم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۱ : مرا چون کم فرستی غم حزین و تنگ دل باشم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۲ : تو خود دانی که من بیتو عدم باشم عدم باشم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۳ : من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۴ : چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۵ : به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۶ : تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۷ : چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۸ : ندارد پای عشق او دل بیدست و بیپایم
غزل شمارهٔ ۱۴۳۹ : من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۰ : بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۱ : بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۲ : زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۳ : بشستم تخته هستی سر عالم نمیدارم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۴ : ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۵ : من دلق گرو کردم عریان خراباتم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ : گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۷ : رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۸ : در مجلس آن رستم در عربده بنشستم
غزل شمارهٔ ۱۴۴۹ : زان می که ز بوی او شوریده و سرمستم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۰ : بستان قدح از دستم ای مست که من مستم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۱ : گر تو بنمی خسپی بنشین تو که من خفتم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۲ : ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۳ : در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۴ : گفتم به مهی کز تو صد گونه طرب دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۵ : ای خواجه سلام علیک من عزم سفر دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۶ : توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۷ : من خفته وشم اما بس آگه و بیدارم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۸ : یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم
غزل شمارهٔ ۱۴۵۹ : تا عاشق آن یارم بیکارم و بر کارم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۰ : بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۱ : پایی به میان درنه تا عیش ز سر گیرم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ : صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۳ : شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۴ : سر برمزن از هستی تا راه نگردد گم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۵ : ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۶ : در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۷ : این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۸ : امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم
غزل شمارهٔ ۱۴۶۹ : بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۰ : جانم به فدا بادا آن را که نمیگویم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۱ : مخمورم پرخواره اندازه نمیدانم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ : دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ : بیایید بیایید به گلزار بگردیم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ : حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۵ : بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۶ : طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۷ : از اول امروز چو آشفته و مستیم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۸ : اَلمِنةُ لله که ز پیکار رهیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۷۹ : آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰ : خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۱ : ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۲ : چون در عدم آییم و سر از یار برآریم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۳ : امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۴ : بشکن قدح باده که امروز چنانیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۵ : صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۶ : چون آینه رازنما باشد جانم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۷ : امروز چنانم که خر از بار ندانم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۸ : ای خواجه بفرما به که مانم به که مانم
غزل شمارهٔ ۱۴۸۹ : ساقی ز پی عشق روان است روانم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۰ : از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۱ : خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۲ : بار دگر از راه سوی چاه رسیدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۳ : ما عاشق و سرگشته و شیدای دمشقیم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۴ : افتادم افتادم در آبی افتادم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۵ : اگر تو نیستی در عاشقی خام
غزل شمارهٔ ۱۴۹۶ : چه دیدم خواب شب کامروز مستم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۷ : به جان جمله مستان که مستم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۸ : بیا کز غیر تو بیزار گشتم
غزل شمارهٔ ۱۴۹۹ : بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۰ : چنان مست است از آن دم جان آدم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۱ : منم فتنه هزاران فتنه زادم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۲ : ز زندان خلق را آزاد کردم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۳ : غلامم خواجه را آزاد کردم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۴ : حسودان را ز غم آزاد کردم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۵ : یکی مطرب همیخواهم در این دم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۶ : همیشه من چنین مجنون نبودم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۷ : ایا یاری که در تو ناپدیدم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۸ : سفر کردم به هر شهری دویدم
غزل شمارهٔ ۱۵۰۹ : سفر کردم به هر شهری دویدم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۰ : اگر عشقت به جای جان ندارم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۱ : بیا ای آنک بردی تو قرارم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۲ : گهی در گیرم و گه بام گیرم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۳ : اگر سرمست اگر مخمور باشم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۴ : خداوندا مده آن یار را غم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۵ : چه نزدیک است جان تو به جانم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶ : چه نزدیک است جان تو به جانم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۷ : مرا گویی که رایی من چه دانم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۸ : من آن ماهم که اندر لامکانم
غزل شمارهٔ ۱۵۱۹ : بیا کامروز بیرون از جهانم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۰ : مرا پرسی که چونی بین که چونم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۱ : من از عالم تو را تنها گزینم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۲ : ورا خواهم دگر یاری نخواهم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۳ : نه آن شیرم که با دشمن برآیم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۴ : چو آب آهسته زیر که درآیم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۵ : ز قند یار تا شاخی نخایم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۶ : از آن باده ندانم چون فنایم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۷ : بیا کامروز گرد یار گردیم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۸ : به پیش باد تو ما همچو گردیم
غزل شمارهٔ ۱۵۲۹ : شب دوشینه ما بیدار بودیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۰ : من و تو دوش شب بیدار بودیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۱ : بیا کامروز شه را ما شکاریم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۲ : بیا تا عاشقی از سر بگیریم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۳ : بیا امروز ما مهمان میریم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۴ : بیا ما چند کس با هم بسازیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۵ : بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۶ : میان ما درآ ما عاشقانیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۷ : چرا شاید چو ما شه زادگانیم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۸ : بر آن بودم که فرهنگی بجویم
غزل شمارهٔ ۱۵۳۹ : مگردان روی خود ای دیده رویم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۰ : بیا با هم سخن از جان بگوییم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۱ : مرا خواندی ز در تو خستی از بام
غزل شمارهٔ ۱۵۴۲ : چنان مستم چنان مستم من این دم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۳ : کجایی ساقیا درده مدامم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۴ : مرا گویی چه سانی من چه دانم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۵ : شراب شیره انگور خواهم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۶ : رفتم تصدیع از جهان بردم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۷ : من با تو حدیث بیزبان گویم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۸ : روی تو چو نوبهار دیدم
غزل شمارهٔ ۱۵۴۹ : زنهار مرا مگو که پیرم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۰ : گر از غم عشق عار داریم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۱ : از اصل چو حورزاد باشیم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۲ : ما آفت جان عاشقانیم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۳ : ما صحبت همدگر گزینیم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۴ : چون ذره به رقص اندرآییم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۵ : جز جانب دل به دل نیاییم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۶ : ای برده نماز من ز هنگام
غزل شمارهٔ ۱۵۵۷ : یا رب توبه چرا شکستم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۸ : دانی کامروز از چه زردم
غزل شمارهٔ ۱۵۵۹ : من دوش به تازه عهد کردم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۰ : تا عشق تو سوخت همچو عودم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۱ : تا چهره آن یگانه دیدم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۲ : گر ناز تو را به گفت نارم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۳ : من اشتر مست شهریارم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۴ : روزی که گذر کنی به گورم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۵ : ای دشمن روزه و نمازم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۶ : تا با تو قرین شدهست جانم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۷ : امروز مرا چه شد چه دانم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۸ : ای جان لطیف و ای جهانم
غزل شمارهٔ ۱۵۶۹ : ناآمده سیل تر شدستیم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۰ : آن عشرت نو که برگرفتیم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۱ : در عشق قدیم سال خوردیم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۲ : گر گمشدگان روزگاریم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۳ : ما عاشق و بیدل و فقیریم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۴ : نی سیم و نه زر نه مال خواهیم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۵ : ما شاخ گلیم نی گیاهیم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۶ : ما زنده به نور کبریاییم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۷ : امروز نیم ملول شادم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۸ : من جز احد صمد نخواهم
غزل شمارهٔ ۱۵۷۹ : ما آب دریم ما چه دانیم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۰ : تا دلبر خویش را نبینیم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۱ : گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۲ : هرچ گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۳ : می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام
غزل شمارهٔ ۱۵۸۴ : هر که گوید کان چراغ دیدهها را دیدهام
غزل شمارهٔ ۱۵۸۵ : ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۶ : خویش را چون خار دیدم سوی گل بگریختم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۷ : عشوه دادستی که من در بیوفایی نیستم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۸ : من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم
غزل شمارهٔ ۱۵۸۹ : چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۰ : چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۱ : وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۲ : نی تو گفتی از جفای آن جفاگر نشکنم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۳ : روی نیکت بد کند من نیک را بر بد نهم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۴ : ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۵ : سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۶ : چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۷ : این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ : ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
غزل شمارهٔ ۱۵۹۹ : چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۰ : از شهنشه شمس دین من ساغری را یافتم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۱ : بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۲ : می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام
غزل شمارهٔ ۱۶۰۳ : چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۴ : بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۵ : بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۶ : هله دوشت یله کردم شب دوشت یله کردم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۷ : ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ : چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
غزل شمارهٔ ۱۶۰۹ : چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۰ : منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۱ : مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۲ : منم آنکس که نبینم بزنم فاخته گیرم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۳ : به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۴ : بزن آن پرده دوشین که من امروز خموشم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۵ : من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۶ : ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۷ : بت بینقش و نگارم جز تو یار ندارم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۸ : علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم
غزل شمارهٔ ۱۶۱۹ : تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ : هوسی است در سر من که سر بشر ندارم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۱ : چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۲ : تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۳ : هذیان که گفت دشمن به درون دل شنیدم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۴ : خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۵ : دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۶ : فلکا بگو که تا کی گلههای یار گویم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۷ : نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۸ : دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم
غزل شمارهٔ ۱۶۲۹ : دل چه خوردهست عجب دوش که من مخمورم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۰ : گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۱ : در فروبند که ما عاشق این میکدهایم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۲ : هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۳ : در فروبند که ما عاشق این انجمنیم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۴ : عقل گوید که من او را به زبان بفریبم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۵ : دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۶ : از بت باخبر من خبری می رسدم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۷ : منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۸ : مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم
غزل شمارهٔ ۱۶۳۹ : ای خوشا روز که پیش چو تو سلطان میرم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۰ : گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۱ : من چو در گور درون خفته همیفرسایم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۲ : ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۳ : چند خسپیم صبوح است صلا برخیزیم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۴ : جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۵ : گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۶ : روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۷ : روز شادی است بیا تا همگان یار شویم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۸ : ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم
غزل شمارهٔ ۱۶۴۹ : وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۰ : خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۱ : ما سر و پنجه و قوت نه از این جان داریم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۲ : ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۳ : من از این خانه پرنور به در می نروم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۴ : تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۵ : دوش می گفت جانم کی سپهر معظم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۶ : هم به درد این درد را درمان کنم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۷ : می رسد بوی جگر از دو لبم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۸ : عاشقم از عاشقان نگریختم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۹ : دست من گیر ای پسر خوش نیستم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۰ : ای گزیده یار چونت یافتم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۱ : سالکان راه را محرم شدم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۲ : بوی آن خوب ختن می آیدم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۳ : نو به نو هر روز باری می کشم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۴ : می شناسد پرده جان آن صنم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۵ : عاشقی بر من پریشانت کنم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۶ : گفتهای من یار دیگر می کنم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۷ : من ز وصلت چون به هجران می روم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۸ : من به سوی باغ و گلشن می روم
غزل شمارهٔ ۱۶۶۹ : آتشی نو در وجود اندرزدیم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۰ : ما به خرمنگاه جان بازآمدیم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۱ : گر دم از شادی وگر از غم زنیم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۲ : روز باران است و ما جو می کنیم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۳ : امشب ای دلدار مهمان توییم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۴ : ما ز بالاییم و بالا می رویم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۵ : دوش عشق شمس دین می باختیم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۶ : عاقبت ای جان فزا نشکیفتم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۷ : یک دمی خوش چو گلستان کندم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۸ : من اگر نالم اگر عذر آرم
غزل شمارهٔ ۱۶۷۹ : من اگر مستم اگر هشیارم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۰ : من اگر پرغم اگر شادانم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۱ : من از این خانه به در می نروم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۲ : من اگر پرغم اگر خندانم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۳ : من که حیران ز ملاقات توام
غزل شمارهٔ ۱۶۸۴ : من از این خانه به در می نروم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۵ : ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۶ : گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۷ : گر جان منکرانت شد خصم جان مستم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۸ : رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم
غزل شمارهٔ ۱۶۸۹ : صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۰ : اندر دو کون جانا بیتو طرب ندیدم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۱ : خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۲ : یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۳ : من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۴ : بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۵ : پیش چنین جمال جان بخش چون نمیرم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۶ : ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۷ : آری ستیزه می کن تا من همیستیزم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۸ : ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
غزل شمارهٔ ۱۶۹۹ : دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۰ : عالم گرفت نورم بنگر به چشمهایم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۱ : آوازه جمالت از جان خود شنیدیم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۲ : درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۳ : من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۴ : اشکم دهل شدهست از این جام دم به دم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۵ : از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۶ : برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۷ : چیزی مگو که گنج نهانی خریدهام
غزل شمارهٔ ۱۷۰۸ : ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
غزل شمارهٔ ۱۷۰۹ : ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۰ : با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۱ : بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۲ : ما در جهان موافقت کس نمیکنیم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۳ : خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۴ : چند روی بیخبر آخر بنگر به بام
غزل شمارهٔ ۱۷۱۵ : هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام
غزل شمارهٔ ۱۷۱۶ : امشب جان را ببر از تن چاکر تمام
غزل شمارهٔ ۱۷۱۷ : لولیکان توییم در بگشا ای صنم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۸ : ای تو ترش کرده رو تا که بترسانیم
غزل شمارهٔ ۱۷۱۹ : پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۰ : بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۱ : خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۲ : بدار دست ز ریشم که بادهای خوردم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۳ : نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۴ : همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۵ : نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۶ : بیار باده که دیر است در خمار توام
غزل شمارهٔ ۱۷۲۷ : به غم فرونروم باز سوی یار روم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۸ : مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم
غزل شمارهٔ ۱۷۲۹ : اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۰ : چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۱ : اگر زمین و فلک را پر از سلام کنیم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۲ : به حق آنک بخواندی مرا ز گوشه بام
غزل شمارهٔ ۱۷۳۳ : به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام
غزل شمارهٔ ۱۷۳۴ : سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام
غزل شمارهٔ ۱۷۳۵ : به گوش من برسانید هجر تلخ پیام
غزل شمارهٔ ۱۷۳۶ : به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۷ : بیار باده که اندر خمار خمارم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۸ : به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم
غزل شمارهٔ ۱۷۳۹ : زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۰ : خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۱ : به کوی عشق تو من نامدم که بازروم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۲ : ببسته است پری نهانیی پایم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۳ : اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۴ : بیار مطرب بر ما کریم باش کریم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۵ : فضول گشتهام امروز جنگ می جویم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۶ : بر آن شدهست دلم کآتشی بگیرانم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۷ : اگر به عقل و کفایت پی جنون باشم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۸ : می گریزد از ما و ما قوامش داریم
غزل شمارهٔ ۱۷۴۹ : گه چرخ زنان همچون فلکم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۰ : تلخی نکند شیرین ذقنم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۱ : تشنه خویش کن مده آبم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۲ : کون خر را نظام دین گفتم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۳ : آمدم باز تا چنان گردم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۴ : آتشی از تو در دهان دارم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۵ : در طریقت دو صد کمین دارم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۶ : تا به جان مست عشق آن یارم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۷ : همتم شد بلند و تدبیرم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۸ : در وصالت چرا بیاموزم
غزل شمارهٔ ۱۷۵۹ : اه چه بیرنگ و بینشان که منم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۰ : به خدایی که در ازل بودهست
غزل شمارهٔ ۱۷۶۱ : ما همه از الست همدستیم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۲ : آمدستیم تا چنان گردیم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۳ : ما که باده ز دست یار خوریم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۴ : ناله بلبل بهار کنیم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۵ : عاشق روی جان فزای توییم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۶ : خیز تا فتنهای برانگیزیم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۷ : تو چه دانی که ما چه مرغانیم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۸ : چند قبا بر قد دل دوختم
غزل شمارهٔ ۱۷۶۹ : ای دل صافی دم ثابت قدم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۰ : آمد سرمست سحر دلبرم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ : شد ز غمت خانه سودا دلم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۲ : چند گهی فاتحه خوانت کنم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۳ : بار دگر جانب یار آمدیم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۴ : ما به تماشای تو بازآمدیم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۵ : گر تو کنی روی ترش زحمت از این جا ببرم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۶ : منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۷ : انا فتحنا بابکم لا تهجروا اصحابکم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۸ : رحت انا من بینکم غبت کذا من عینکم
غزل شمارهٔ ۱۷۷۹ : اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم
غزل شمارهٔ ۱۷۸۰ : اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام
غزل شمارهٔ ۱۷۸۱ : قد رجعنا قد رجعنا جائیا من طورکم
غزل شمارهٔ ۱۷۸۲ : ظننتم ایا عذال ان قد عدلتم
غزل شمارهٔ ۱۷۸۳ : فان وفق الله الکریم وصالکم
غزل شمارهٔ ۱۷۸۴ : علی اهل نجد الثنا و سلام
غزل شمارهٔ ۱۷۸۵ : بیا بیا دلدار من دلدار من
غزل شمارهٔ ۱۷۸۶ : دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
غزل شمارهٔ ۱۷۸۷ : گر آخر آمد عشق تو گردد ز اولها فزون
غزل شمارهٔ ۱۷۸۸ : تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون
غزل شمارهٔ ۱۷۸۹ : ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
غزل شمارهٔ ۱۷۹۰ : دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن
غزل شمارهٔ ۱۷۹۱ : بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من
غزل شمارهٔ ۱۷۹۲ : این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ : این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
غزل شمارهٔ ۱۷۹۴ : ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
غزل شمارهٔ ۱۷۹۵ : هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن
غزل شمارهٔ ۱۷۹۶ : دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن
غزل شمارهٔ ۱۷۹۷ : ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
غزل شمارهٔ ۱۷۹۸ : ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من
غزل شمارهٔ ۱۷۹۹ : در غیب پر این سو مپر ای طایر چالاک من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۰ : هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین
غزل شمارهٔ ۱۸۰۱ : آن شاخ خشک است و سیههان ای صبا بر وی مزن
غزل شمارهٔ ۱۸۰۲ : چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۳ : بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن
غزل شمارهٔ ۱۸۰۴ : با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن
غزل شمارهٔ ۱۸۰۵ : پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۶ : آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۷ : ای بس که از آواز دش واماندهام زین راه من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۸ : با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من
غزل شمارهٔ ۱۸۰۹ : بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۰ : من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان
غزل شمارهٔ ۱۸۱۱ : خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن
غزل شمارهٔ ۱۸۱۲ : ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین
غزل شمارهٔ ۱۸۱۳ : کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۴ : عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۵ : من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان
غزل شمارهٔ ۱۸۱۶ : آینهای بزدایم از جهت منظر من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷ : قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۸ : قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۹ : کافرم ار در دو جهان عشق بود خوشتر از این
غزل شمارهٔ ۱۸۲۰ : هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین
غزل شمارهٔ ۱۸۲۱ : آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
غزل شمارهٔ ۱۸۲۲ : ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
غزل شمارهٔ ۱۸۲۳ : سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من
غزل شمارهٔ ۱۸۲۴ : سیر نمیشوم ز تو ای مه جان فزای من
غزل شمارهٔ ۱۸۲۵ : من طربم طرب منم زهره زند نوای من
غزل شمارهٔ ۱۸۲۶ : هر کی ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ : دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
غزل شمارهٔ ۱۸۲۸ : باز نگار می کشد چون شتران مهار من
غزل شمارهٔ ۱۸۲۹ : گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من
غزل شمارهٔ ١٨٣٠ : تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۱ : راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
غزل شمارهٔ ۱۸۳۲ : مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ : آمدهام به عذر تو ای طرب و قرار جان
غزل شمارهٔ ۱۸۳۴ : عید نمای عید را ای تو هلال عید من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۵ : گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۶ : باز بهار می کشد زندگی از بهار من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۷ : یا رب من بدانمیچیست مراد یار من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۸ : چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
غزل شمارهٔ ۱۸۳۹ : واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین
غزل شمارهٔ ۱۸۴۰ : مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین
غزل شمارهٔ ۱۸۴۱ : تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من
غزل شمارهٔ ۱۸۴۲ : چهره شرمگین تو بستد شرمگان من
غزل شمارهٔ ۱۸۴۳ : دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
غزل شمارهٔ ۱۸۴۴ : مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان
غزل شمارهٔ ۱۸۴۵ : عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان
غزل شمارهٔ ۱۸۴۶ : حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن
غزل شمارهٔ ۱۸۴۷ : خرامان می روی در دل چراغ افروز جان و تن
غزل شمارهٔ ۱۸۴۸ : چه باشد پیشه عاشق بجز دیوانگی کردن
غزل شمارهٔ ۱۸۴۹ : چرا کوشد مسلمان در مسلمان را فریبیدن
غزل شمارهٔ ۱۸۵۰ : چراغ عالم افروزم نمیتابد چنین روشن
غزل شمارهٔ ۱۸۵۱ : نشانیهاست در چشمش نشانش کن نشانش کن
غزل شمارهٔ ۱۸۵۲ : چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من
غزل شمارهٔ ۱۸۵۳ : چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
غزل شمارهٔ ۱۸۵۴ : چه دانی تو خراباتی که هست از شش جهت بیرون
غزل شمارهٔ ۱۸۵۵ : چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
غزل شمارهٔ ۱۸۵۶ : مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین
غزل شمارهٔ ۱۸۵۷ : توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین
غزل شمارهٔ ۱۸۵۸ : چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
غزل شمارهٔ ۱۸۵۹ : منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین
غزل شمارهٔ ۱۸۶۰ : الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین
غزل شمارهٔ ۱۸۶۱ : ای قاعده مستان در همدگر افتادن
غزل شمارهٔ ۱۸۶۲ : چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
غزل شمارهٔ ۱۸۶۳ : ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین
غزل شمارهٔ ۱۸۶۴ : در پرده دل بنگر صد دختر آبستان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵ : ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۶ : ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۷ : ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۸ : دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۹ : رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان
غزل شمارهٔ ۱۸۷۰ : ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان
غزل شمارهٔ ۱۸۷۱ : دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان
غزل شمارهٔ ۱۸۷۲ : ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان
غزل شمارهٔ ۱۸۷۳ : دانی که کجا جویی ما را به گه جستن
غزل شمارهٔ ۱۸۷۴ : از آتش روی خود اندر دلم آتش زن
غزل شمارهٔ ۱۸۷۵ : ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن
غزل شمارهٔ ۱۸۷۶ : بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن
غزل شمارهٔ ۱۸۷۷ : ای دل چو نمیگردد در شرح زبان من
غزل شمارهٔ ۱۸۷۸ : من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
غزل شمارهٔ ۱۸۷۹ : آرایش باغ آمد این روی چه روی است این
غزل شمارهٔ ۱۸۸۰ : در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین
غزل شمارهٔ ۱۸۸۱ : از چشمه جان ره شد در خانه هر مسکین
غزل شمارهٔ ۱۸۸۲ : آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۳ : بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۴ : آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۵ : ای سرده صد سودا دستار چنین می کن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۶ : نی نی به از این باید با دوست وفا کردن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۷ : گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان
غزل شمارهٔ ۱۸۸۸ : بیا بوسه به چند است از آن لعل مثمن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۹ : دل دل دل تو دل مرا مرنجان
غزل شمارهٔ ۱۸۹۰ : با روی تو کفر است به معنی نگریدن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۱ : ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۲ : هر شب که بود قاعده سفره نهادن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۳ : صد گوش نوم باز شد از راز شنودن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۴ : گر زانک ملولی ز من ای فتنه حوران
غزل شمارهٔ ۱۸۹۵ : بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان
غزل شمارهٔ ۱۸۹۶ : نشاید از تو چندین جور کردن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۷ : در این دم همدمی آمد خمش کن
غزل شمارهٔ ۱۸۹۸ : ندا آمد به جان از چرخ پروین
غزل شمارهٔ ۱۸۹۹ : دل خون خواره را یک باره بستان
غزل شمارهٔ ۱۹۰۰ : بیا ای مونس جانهای مستان
غزل شمارهٔ ۱۹۰۱ : ز زخم دف کفم بدرید ای جان
غزل شمارهٔ ۱۹۰۲ : چرا منکر شدی ای میر کوران
غزل شمارهٔ ۱۹۰۳ : شنیدی تو که خط آمد ز خاقان
غزل شمارهٔ ۱۹۰۴ : کجا خواهی ز چنگ ما پریدن
غزل شمارهٔ ۱۹۰۵ : اگر تو عاشقی غم را رها کن
غزل شمارهٔ ۱۹۰۶ : تو نقد قلب را از زر برون کن
غزل شمارهٔ ۱۹۰۷ : گر این جا حاضری سر همچنین کن
غزل شمارهٔ ۱۹۰۸ : نتانی آمدن این راه با من
غزل شمارهٔ ۱۹۰۹ : دل معشوق سوزیده است بر من
غزل شمارهٔ ۱۹۱۰ : تو هر جزو جهان را بر گذر بین
غزل شمارهٔ ۱۹۱۱ : تو را پندی دهم ای طالب دین
غزل شمارهٔ ۱۹۱۲ : بیا ساقی می ما را بگردان
غزل شمارهٔ ۱۹۱۳ : به باغ آییم فردا جمله یاران
غزل شمارهٔ ۱۹۱۴ : اگر خواهی مرا می در هوا کن
غزل شمارهٔ ۱۹۱۵ : برو ای دل به سوی دلبر من
غزل شمارهٔ ۱۹۱۶ : برآ بر بام و اکنون ماه نو بین
غزل شمارهٔ ۱۹۱۷ : چو بربندند ناگاهت زنخدان
غزل شمارهٔ ۱۹۱۸ : فرود آ تو ز مرکب بار می بین
غزل شمارهٔ ۱۹۱۹ : عشق است بر آسمان پریدن
غزل شمارهٔ ۱۹۲۰ : دیر آمدهای مرو شتابان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۱ : ای ساقی و دستگیر مستان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۲ : ما شادتریم یا تو ای جان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۳ : ای روی مه تو شاد خندان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۴ : ای روی تو نوبهار خندان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۵ : بازآمد آستین فشانان
غزل شمارهٔ ۱۹۲۶ : مال است و زر است مکسب تن
غزل شمارهٔ ۱۹۲۷ : وقت آمد توبه را شکستن
غزل شمارهٔ ۱۹۲۸ : ای دوست عتاب را رها کن
غزل شمارهٔ ۱۹۲۹ : ای عربده کرده دوش با من
غزل شمارهٔ ۱۹۳۰ : امروز تو خوشتری و یا من
غزل شمارهٔ ۱۹۳۱ : عقل از کف عشق خورد افیون
غزل شمارهٔ ۱۹۳۲ : ای دشمن عقل و جان شیرین
غزل شمارهٔ ۱۹۳۳ : برخیز و صبوح را برنجان
غزل شمارهٔ ۱۹۳۴ : از ما مرو ای چراغ روشن
غزل شمارهٔ ۱۹۳۵ : دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان
غزل شمارهٔ ۱۹۳۶ : عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
غزل شمارهٔ ۱۹۳۷ : هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین
غزل شمارهٔ ۱۹۳۸ : نازنینی را رها کن با شهان نازنین
غزل شمارهٔ ۱۹۳۹ : می پرد این مرغ دیگر در جنان عاشقان
غزل شمارهٔ ۱۹۴۰ : ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان
غزل شمارهٔ ۱۹۴۱ : مهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان
غزل شمارهٔ ۱۹۴۲ : من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان
غزل شمارهٔ ۱۹۴۳ : می گزید او آستین را شرمگین در آمدن
غزل شمارهٔ ۱۹۴۴ : چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن
غزل شمارهٔ ۱۹۴۵ : هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من
غزل شمارهٔ ۱۹۴۶ : کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
غزل شمارهٔ ۱۹۴۷ : سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من
غزل شمارهٔ ۱۹۴۸ : بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
غزل شمارهٔ ۱۹۴۹ : آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن
غزل شمارهٔ ۱۹۵۰ : بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این
غزل شمارهٔ ۱۹۵۱ : ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
غزل شمارهٔ ۱۹۵۲ : هست ما را هر زمانی از نگار راستین
غزل شمارهٔ ۱۹۵۳ : هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
غزل شمارهٔ ۱۹۵۴ : عیشهاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان
غزل شمارهٔ ۱۹۵۵ : ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان
غزل شمارهٔ ۱۹۵۶ : سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن
غزل شمارهٔ ۱۹۵۷ : هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن
غزل شمارهٔ ۱۹۵۸ : ساقیا چون مست گشتی خویش را بر من بزن
غزل شمارهٔ ۱۹۵۹ : روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن
غزل شمارهٔ ۱۹۶۰ : آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن
غزل شمارهٔ ۱۹۶۱ : نوبهارا جان مایی جانها را تازه کن
غزل شمارهٔ ۱۹۶۲ : یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
غزل شمارهٔ ۱۹۶۳ : پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من
غزل شمارهٔ ۱۹۶۴ : شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین
غزل شمارهٔ ۱۹۶۵ : در میان ظلمت جان تو نور چیست آن
غزل شمارهٔ ۱۹۶۶ : جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان
غزل شمارهٔ ۱۹۶۷ : ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان
غزل شمارهٔ ۱۹۶۸ : ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان
غزل شمارهٔ ۱۹۶۹ : از بدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن
غزل شمارهٔ ۱۹۷۰ : مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
غزل شمارهٔ ۱۹۷۱ : از دخول هر غری افسردهای در کار من
غزل شمارهٔ ۱۹۷۲ : عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین
غزل شمارهٔ ۱۹۷۳ : موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین
غزل شمارهٔ ۱۹۷۴ : ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین
غزل شمارهٔ ۱۹۷۵ : عشق شمس الدین است یا نور کف موسی است آن
غزل شمارهٔ ۱۹۷۶ : عشق شمس حق و دین کان گوهر کانیست آن
غزل شمارهٔ ۱۹۷۷ : در ستایشهای شمس الدین نباشم مفتتن
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸ : ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من
غزل شمارهٔ ۱۹۷۹ : عاشقان را مژدهای از سرفراز راستین
غزل شمارهٔ ۱۹۸۰ : یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این
غزل شمارهٔ ۱۹۸۱ : مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
غزل شمارهٔ ۱۹۸۲ : گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن
غزل شمارهٔ ۱۹۸۳ : به خدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴ : بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین
غزل شمارهٔ ۱۹۸۵ : صنما بیار باده بنشان خمار مستان
غزل شمارهٔ ۱۹۸۶ : صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن
غزل شمارهٔ ۱۹۸۷ : هله نیم مست گشتم قدحی دگر مدد کن
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸ : چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان
غزل شمارهٔ ۱۹۸۹ : جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۰ : جان حیوان که ندیده است بجز کاه و عطن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۱ : همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۲ : خوی با ما کن و با بیخبران خوی مکن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۳ : هیچ باشد که رسد آن شکر و پسته من
غزل شمارهٔ ۱۹۹۴ : بشنو از بوالهوسان قصه میر عسسان
غزل شمارهٔ ۱۹۹۵ : اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶ : چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان
غزل شمارهٔ ۱۹۹۷ : هر که را گشت سر از غایت برگردیدن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۸ : به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن
غزل شمارهٔ ۱۹۹۹ : مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۰۰ : ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من
غزل شمارهٔ ۲۰۰۱ : دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من
غزل شمارهٔ ۲۰۰۲ : تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین
غزل شمارهٔ ۲۰۰۳ : همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
غزل شمارهٔ ۲۰۰۴ : شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان
غزل شمارهٔ ۲۰۰۵ : چه نشستی دور چون بیگانگان
غزل شمارهٔ ۲۰۰۶ : هر کجا که پا نهی ای جان من
غزل شمارهٔ ۲۰۰۷ : شاه ما باری برای کاهلان
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸ : می بده ای ساقی آخرزمان
غزل شمارهٔ ۲۰۰۹ : نک بهاران شد صلا ای لولیان
غزل شمارهٔ ۲۰۱۰ : بشنو از دل نکتههای بیسخن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۱ : جان جانهایی تو جان را برشکن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۲ : ای دلارام من و ای دل شکن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۳ : ساقیا برخیز و می در جام کن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۴ : راز چون با من نگوید یار من
غزل شمارهٔ ۲۰۱۵ : فقر را در خواب دیدم دوش من
غزل شمارهٔ ۲۰۱۶ : جان من جان تو جانت جان من
غزل شمارهٔ ۲۰۱۷ : آمد آمد در میان خوب ختن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۸ : مرغ خانه با هما پر وا مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۱۹ : ای ببرده دل تو قصد جان مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۲۰ : ای خدا این وصل را هجران مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۲۱ : صبحدم شد زود برخیز ای جوان
غزل شمارهٔ ۲۰۲۲ : ای زیان و ای زیان و ای زیان
غزل شمارهٔ ۲۰۲۳ : رو قرار از دل مستان بستان
غزل شمارهٔ ۲۰۲۴ : مات خود را صنما مات مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۲۵ : ای به انکار سوی ما نگران
غزل شمارهٔ ۲۰۲۶ : به شکرخنده ببردی دل من
غزل شمارهٔ ۲۰۲۷ : ای امتان باطل بر نان زنید بر نان
غزل شمارهٔ ۲۰۲۸ : گر چه بسی نشستم در نار تا به گردن
غزل شمارهٔ ۲۰۲۹ : ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۰ : گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۱ : ای محو راه گشته از محو هم سفر کن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۲ : من از کی باک دارم خاصه که یار با من
غزل شمارهٔ ۲۰۳۳ : جانا نخست ما را مرد مدام گردان
غزل شمارهٔ ۲۰۳۴ : ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران
غزل شمارهٔ ۲۰۳۵ : آن خوب را طلب کن اندر میان حوران
غزل شمارهٔ ۲۰۳۶ : امروز سرکشان را عشقت جلوه کردن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۷ : چون جان تو میستانی چون شکر است مردن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۸ : از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن
غزل شمارهٔ ۲۰۳۹ : رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۰ : روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۱ : پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۲ : ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۳ : دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۴ : جانا بیار باده و بختم بلند کن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۵ : تو آب روشنی تو در این آب گل مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۶ : مستی و عاشقی و جوانی و جنس این
غزل شمارهٔ ۲۰۴۷ : میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن
غزل شمارهٔ ۲۰۴۸ : آن کیست ای خدای کز این دام خامشان
غزل شمارهٔ ۲۰۴۹ : ای دم به دم مصور جان از درون تن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۰ : جانا بیار باده و بختم تمام کن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۱ : میبینمت که عزم جفا میکنی مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۲ : ای آنک از میانه کران میکنی مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۳ : با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
غزل شمارهٔ ۲۰۵۴ : بشنیدهام که عزم سفر میکنی مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۵ : مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
غزل شمارهٔ ۲۰۵۶ : خواجه غلط کردهای در روش یار من
غزل شمارهٔ ۲۰۵۷ : یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین
غزل شمارهٔ ۲۰۵۸ : با رخ چون مشعله بر در ما کیست آن
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹ : گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
غزل شمارهٔ ۲۰۶۰ : یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران
غزل شمارهٔ ۲۰۶۱ : بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن
غزل شمارهٔ ۲۰۶۲ : سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من
غزل شمارهٔ ۲۰۶۳ : ای رخ خندان تو مایه صد گلستان
غزل شمارهٔ ۲۰۶۴ : باز فروریخت عشق از در و دیوار من
غزل شمارهٔ ۲۰۶۵ : باز درآمد ز راه فتنه برانگیز من
غزل شمارهٔ ۲۰۶۶ : باز برآمد ز کوه خسرو شیرین من
غزل شمارهٔ ۲۰۶۷ : ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون
غزل شمارهٔ ۲۰۶۸ : بازشکستند خلق سلسله یا مسلمین
غزل شمارهٔ ۲۰۶۹ : بیش مکن همچنان خانه درآ همچنین
غزل شمارهٔ ۲۰۷۰ : یا تو ترش کرده رو مایه ده شکران
غزل شمارهٔ ۲۰۷۱ : هر چه کنی تو کرده من دان
غزل شمارهٔ ۲۰۷۲ : جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان
غزل شمارهٔ ۲۰۷۳ : دلا تو شهد منه در دهان رنجوران
غزل شمارهٔ ۲۰۷۴ : مکن مکن که روا نیست بیگنه کشتن
غزل شمارهٔ ۲۰۷۵ : توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن
غزل شمارهٔ ۲۰۷۶ : به جان تو که از این دلشده کرانه مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۷۷ : به من نگر به دو رخسار زعفرانی من
غزل شمارهٔ ۲۰۷۸ : چهار روز ببودم به پیش تو مهمان
غزل شمارهٔ ۲۰۷۹ : مقام ناز نداری برو تو ناز مکن
غزل شمارهٔ ۲۰۸۰ : چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این
غزل شمارهٔ ۲۰۸۱ : نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان
غزل شمارهٔ ۲۰۸۲ : برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن
غزل شمارهٔ ۲۰۸۳ : اگر سزای لب تو نبود گفته من
غزل شمارهٔ ۲۰۸۴ : بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
غزل شمارهٔ ۲۰۸۵ : به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
غزل شمارهٔ ۲۰۸۶ : من کجا بودم عجب بیتو این چندین زمان
غزل شمارهٔ ۲۰۸۷ : بگویم مثالی از این عشق سوزان
غزل شمارهٔ ۲۰۸۸ : ببردی دلم را بدادی به زاغان
غزل شمارهٔ ۲۰۸۹ : تنت زین جهان است و دل زان جهان
غزل شمارهٔ ۲۰۹۰ : به پیش آر سغراق گلگون من
غزل شمارهٔ ۲۰۹۱ : ای هفت دریا گوهر عطا کن
غزل شمارهٔ ۲۰۹۲ : آن دلبر من آمد بر من
غزل شمارهٔ ۲۰۹۳ : تازه شد از او باغ و بر من
غزل شمارهٔ ۲۰۹۴ : یک قوصره پر دارم ز سخن
غزل شمارهٔ ۲۰۹۵ : با من صنما دل یک دله کن
غزل شمارهٔ ۲۰۹۶ : گر تنگ بدی این سینه من
غزل شمارهٔ ۲۰۹۷ : چون دل جانا بنشین بنشین
غزل شمارهٔ ۲۰۹۸ : شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
غزل شمارهٔ ۲۰۹۹ : چند نظاره جهان کردن
غزل شمارهٔ ۲۱۰۰ : چند بوسه وظیفه تعیین کن
غزل شمارهٔ ۲۱۰۱ : سیر گشتم ز نازهای خسان
غزل شمارهٔ ۲۱۰۲ : چیست با عشق آشنا بودن
غزل شمارهٔ ۲۱۰۳ : گر چه اندر فغان و نالیدن
غزل شمارهٔ ۲۱۰۴ : شب که جهان است پر از لولیان
غزل شمارهٔ ۲۱۰۵ : ساقی من خیزد بیگفت من
غزل شمارهٔ ۲۱۰۶ : مست رسید آن بت بیباک من
غزل شمارهٔ ۲۱۰۷ : جان منی جان منی جان من
غزل شمارهٔ ۲۱۰۸ : مینروم هیچ از این خانه من
غزل شمارهٔ ۲۱۰۹ : ای تو پناه همه روز محن
غزل شمارهٔ ۲۱۱۰ : بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۱ : بانگ برآمد ز خرابات من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۲ : ظلمت شب پرتو ظلمات من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۳ : ای تو چو خورشید و شه خاص من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۴ : بانگ برآمد ز دل و جان من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۵ : بازرسید آن بت زیبای من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۶ : آمدهای بیگه خامش مشین
غزل شمارهٔ ۲۱۱۷ : پیشتر آ ای صنم شنگ من
غزل شمارهٔ ۲۱۱۸ : می تلخی که تلخیها بدو گردد همه شیرین
غزل شمارهٔ ۲۱۱۹ : اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان
غزل شمارهٔ ۲۱۲۰ : دگرباره چو مه کردیم خرمن
غزل شمارهٔ ۲۱۲۱ : افندس مسین کاغا یومیندن
غزل شمارهٔ ۲۱۲۲ : کیف اتوب یا اخی من سکر کارجوان
غزل شمارهٔ ۲۱۲۳ : العشق یقول لی تزین
غزل شمارهٔ ۲۱۲۴ : ایا بدر الدجی بل انت احسن
غزل شمارهٔ ۲۱۲۵ : اطیب الاسفار عندی انتقالی من مکان
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶ : اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین
غزل شمارهٔ ۲۱۲۷ : یا صغیر السن یا رطب البدن
غزل شمارهٔ ۲۱۲۸ : ابشر ثم ابشر یا مؤتمن
غزل شمارهٔ ۲۱۲۹ : نحن الی سیدنا راجعون
غزل شمارهٔ ۲۱۳۰ : ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
غزل شمارهٔ ۲۱۳۱ : حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۲ : مستی ببینی رازدان میدانک باشد مست او
غزل شمارهٔ ۲۱۳۳ : بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۴ : نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۵ : ای شعشعه نور فلق در قبه مینای تو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۶ : ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۷ : آن کون خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او
غزل شمارهٔ ۲۱۳۸ : ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۳۹ : والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۰ : دل دی خراب و مست و خوش هر سو همیافتاد از او
غزل شمارهٔ ۲۱۴۱ : ای تن و جان بنده او بند شکرخنده او
غزل شمارهٔ ۲۱۴۲ : چون بجهد خنده ز من خنده نهان دارم ازو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۳ : روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۴ : کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۵ : شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یار تو کو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۶ : ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او
غزل شمارهٔ ۲۱۴۷ : چیست که هر دمی چنین میکشدم به سوی او
غزل شمارهٔ ۲۱۴۸ : جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۹ : ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۰ : عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۱ : در سفر هوای تو بیخبرم به جان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۲ : سخت خوش است چشم تو وآن رخ گلفشان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۳ : ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۴ : هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵ : کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۶ : سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۷ : سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۸ : من که ستیزه روترم در طلب لقای تو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۹ : باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ : ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبودهست او
غزل شمارهٔ ۲۱۶۱ : اگر نه عاشق اویم چه میپویم به کوی او
غزل شمارهٔ ۲۱۶۲ : دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۳ : چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۴ : اگر بگذشت روز ای جان به شب مهمان مستان شو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۵ : فقیر است او فقیر است او فقیرِ ابنِ الفقیر است او
غزل شمارهٔ ۲۱۶۶ : دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۷ : دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۸ : نمیگفتی مرا روزی که ما را یار غاری تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۹ : ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۰ : هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۱ : گشتهست طپان جانم ای جان و جهان برگو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۲ : هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او
غزل شمارهٔ ۲۱۷۳ : چنگ خردم بگسل تاری من و تاری تو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۴ : ای یار قلندردل دلتنگ چرایی تو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۵ : در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۶ : آن دلبر عیار جگرخواره ما کو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۷ : خزان عاشقان را نوبهار او
غزل شمارهٔ ۲۱۷۸ : تو کمترخوارهای هشیار میرو
غزل شمارهٔ ۲۱۷۹ : تو جام عشق را بستان و میرو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۰ : از این پستی به سوی آسمان شو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۱ : دل و جان را طربگاه و مقام او
غزل شمارهٔ ۲۱۸۲ : به پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۳ : به پیشت نام جان گویم زهی رو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۴ : بیا ای رونق گلزار از این سو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۵ : چو بگشادم نظر از شیوه تو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۶ : خداوندا چو تو صاحب قران کو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۷ : گران جانی مکن ای یار برگو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۸ : درین رقص و درین های و درین هو
غزل شمارهٔ ۲۱۸۹ : بازم صنما چه میفریبی تو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۰ : دیدی که چه کرد آن پری رو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۱ : ای رونق نوبهار برگو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۲ : ای عارف خوش کلام برگو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۳ : ای صید رخ تو شیر و آهو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۴ : آن وعده که کردهای مرا کو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ : خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۶ : از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او
غزل شمارهٔ ۲۱۹۷ : ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۸ : جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۹ : ای سنایی عاشقان را درد باید درد کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۰ : ای صبا بادی که داری در سر از یاری بگو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۱ : در گذر آمد خیالش گفت جان این است او
غزل شمارهٔ ۲۲۰۲ : ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۳ : جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۴ : عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۵ : دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۶ : ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۷ : در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۸ : ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۹ : ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۰ : طرب اندر طرب است او که در عقل شکست او
غزل شمارهٔ ۲۲۱۱ : ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۲ : تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او
غزل شمارهٔ ۲۲۱۳ : خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او
غزل شمارهٔ ۲۲۱۴ : خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵ : گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۶ : تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۷ : چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۸ : همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۹ : من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۰ : هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۱ : سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
غزل شمارهٔ ۲۲۲۲ : سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳ : ای همه سرگشتگان مهمان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۴ : ای بمرده هر چه جان در پای او
غزل شمارهٔ ۲۲۲۵ : شکر ایزد را که دیدم روی تو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۶ : ای بکرده رخت عشاقان گرو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۷ : مطربا اسرار ما را بازگو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۸ : جان ما را هر نفس بستان نو
غزل شمارهٔ ۲۲۲۹ : ای غذای جان مستم نام تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۰ : صوفیانیم آمده در کوی تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۱ : میدوید از هر طرف در جست و جو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۲ : به حریفان بنشین خواب مرو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۳ : ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۴ : ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۵ : آمد خیال آن رخ چون گلستان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۶ : جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۷ : این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۸ : ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
غزل شمارهٔ ۲۲۳۹ : رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۰ : ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۱ : هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۲ : تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۳ : آینه جان شده چهره تابان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۴ : سیر نیم سیر نی از لب خندان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۵ : مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۶ : ای سر مردان برگو برگو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۷ : مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو
غزل شمارهٔ ۲۲۴۸ : من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
غزل شمارهٔ ۲۲۴۹ : به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۰ : هزار بار کشیدهست عشق کافرخو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۱ : چو از سر بگیرم بود سرور او
غزل شمارهٔ ۲۲۵۲ : بیدل شدهام بهر دل تو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۳ : نور دل ما روی خوش تو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۴ : دل من دل من دل من بر تو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۵ : بنشسته به گوشهای دو سه مست ترانه گو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۶ : به قرار تو او رسد که بود بیقرار تو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۷ : قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۸ : هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو
غزل شمارهٔ ۲۲۵۹ : هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو
غزل شمارهٔ ۲۲۶۰ : طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم
غزل شمارهٔ ۲۲۶۱ : بوقلمون چند از انکار تو
غزل شمارهٔ ۲۲۶۲ : پرده بگردان و بزن ساز نو
غزل شمارهٔ ۲۲۶۳ : یا قمرا لوعه للقمرین سکن
غزل شمارهٔ ۲۲۶۴ : بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو
غزل شمارهٔ ۲۲۶۵ : الیوم من الوصل نسیم و سعود
غزل شمارهٔ ۲۲۶۶ : بگردان ساقی مه روی جام
غزل شمارهٔ ۲۲۶۷ : هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب
غزل شمارهٔ ۲۲۶۸ : یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا
غزل شمارهٔ ۲۲۶۹ : الا یا ساقیا انی لظمن و مشتاق
غزل شمارهٔ ۲۲۷۰ : ابناء ربیعنا تعالوا
غزل شمارهٔ ۲۲۷۱ : جود الشموس علی الوری اشراق
غزل شمارهٔ ۲۲۷۲ : حد البشیر بشاره یا جار
غزل شمارهٔ ۲۲۷۳ : امسی و اصبح بالجوی اتعذب
غزل شمارهٔ ۲۲۷۴ : مررت بدر فی هواه بحار
غزل شمارهٔ ۲۲۷۵ : امروز مستان را نگر در مست ما آویخته
غزل شمارهٔ ۲۲۷۶ : ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
غزل شمارهٔ ۲۲۷۷ : یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده
غزل شمارهٔ ۲۲۷۸ : این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
غزل شمارهٔ ۲۲۷۹ : این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده
غزل شمارهٔ ۲۲۸۰ : ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله
غزل شمارهٔ ۲۲۸۱ : ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده
غزل شمارهٔ ۲۲۸۲ : ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پا کوفته
غزل شمارهٔ ۲۲۸۳ : ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده
غزل شمارهٔ ۲۲۸۴ : باده بده باد مده وز خودمان یاد مده
غزل شمارهٔ ۲۲۸۵ : یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله
غزل شمارهٔ ۲۲۸۶ : ای تو برای آبرو آب حیات ریخته
غزل شمارهٔ ۲۲۸۷ : آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله
غزل شمارهٔ ۲۲۸۸ : شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره
غزل شمارهٔ ۲۲۸۹ : دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه
غزل شمارهٔ ۲۲۹۰ : کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده
غزل شمارهٔ ۲۲۹۱ : بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره
غزل شمارهٔ ۲۲۹۲ : به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه
غزل شمارهٔ ۲۲۹۳ : یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده
غزل شمارهٔ ۲۲۹۴ : ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره
غزل شمارهٔ ۲۲۹۵ : سراندازان همیآیی نگارین جگرخواره
غزل شمارهٔ ۲۲۹۶ : مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه
غزل شمارهٔ ۲۲۹۷ : چو در دل پای بنهادی بشد از دست اندیشه
غزل شمارهٔ ۲۲۹۸ : زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه
غزل شمارهٔ ۲۲۹۹ : سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده
غزل شمارهٔ ۲۳۰۰ : با زر غم و بیزر غم آخر غم با زر به
غزل شمارهٔ ۲۳۰۱ : من سرخوش و تو دلخوش غم بیدل و بیسر به
غزل شمارهٔ ۲۳۰۲ : هشیار شدم ساقی دستار به من واده
غزل شمارهٔ ۲۳۰۳ : ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
غزل شمارهٔ ۲۳۰۴ : هر روز پری زادی از سوی سراپرده
غزل شمارهٔ ۲۳۰۵ : کی باشد من با تو باده به گرو خورده
غزل شمارهٔ ۲۳۰۶ : ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره
غزل شمارهٔ ۲۳۰۷ : بربند دهان از نان کآمد شکر روزه
غزل شمارهٔ ۲۳۰۸ : یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه
غزل شمارهٔ ۲۳۰۹ : من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه
غزل شمارهٔ ۲۳۱۰ : ای غایب از این محضر از مات سلام الله
غزل شمارهٔ ۲۳۱۱ : از انبهی ماهی دریا به نهان گشته
غزل شمارهٔ ۲۳۱۲ : دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته
غزل شمارهٔ ۲۳۱۳ : ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
غزل شمارهٔ ۲۳۱۴ : ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
غزل شمارهٔ ۲۳۱۵ : دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده
غزل شمارهٔ ۲۳۱۶ : امروز بت خندان میبخش کند خنده
غزل شمارهٔ ۲۳۱۷ : ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده
غزل شمارهٔ ۲۳۱۸ : مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره
غزل شمارهٔ ۲۳۱۹ : آن یار غریب من آمد به سوی خانه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۰ : بیبرگی بستان بین کآمد دی دیوانه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۱ : ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۲ : هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۳ : ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۴ : روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
غزل شمارهٔ ۲۳۲۵ : امروز من و باده و آن یار پری زاده
غزل شمارهٔ ۲۳۲۶ : ای بر سر بازاری دستار چنان کرده
غزل شمارهٔ ۲۳۲۷ : ای جنبش هر شاخی از لون دگر میوه
غزل شمارهٔ ۲۳۲۸ : چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله
غزل شمارهٔ ۲۳۲۹ : هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته
غزل شمارهٔ ۲۳۳۰ : آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
غزل شمارهٔ ۲۳۳۱ : ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۲ : ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۳ : این کیست چنین مست ز خمار رسیده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۴ : ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۵ : رندان همه جمعند در این دیر مغانه
غزل شمارهٔ ۲۳۳۶ : این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۷ : هلا ساقی بیا ساغر مرا ده
غزل شمارهٔ ۲۳۳۸ : بیا دل بر دل پردرد من نه
غزل شمارهٔ ۲۳۳۹ : ایا گم گشتگان راه و بیراه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۰ : چنین میزن دو دستک تا سحرگاه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۱ : سماع آمد هلا ای یار برجه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۲ : خدایا مطربان را انگبین ده
غزل شمارهٔ ۲۳۴۳ : ایا خورشید بر گردون سواره
غزل شمارهٔ ۲۳۴۴ : مبارک باد آمد ماه روزه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۵ : چو بیگاه است و باران خانه خانه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۶ : مکن راز مرا ای جان فسانه
غزل شمارهٔ ۲۳۴۷ : خدایا رحمت خود را به من ده
غزل شمارهٔ ۲۳۴۸ : فریاد ز یار خشم کرده
غزل شمارهٔ ۲۳۴۹ : ای دیده راست راست دیده
غزل شمارهٔ ۲۳۵۰ : آمد مه و لشکر ستاره
غزل شمارهٔ ۲۳۵۱ : دیدی که چه کرد آن یگانه
غزل شمارهٔ ۲۳۵۲ : یک جام ز صد هزار جان به
غزل شمارهٔ ۲۳۵۳ : جان آمده در جهان ساده
غزل شمارهٔ ۲۳۵۴ : ای بی تو حیاتها فسرده
غزل شمارهٔ ۲۳۵۵ : ای دوش ز دست ما رهیده
غزل شمارهٔ ۲۳۵۶ : ماییم قدیم عشق باره
غزل شمارهٔ ۲۳۵۷ : ای گشته دلت چو سنگ خاره
غزل شمارهٔ ۲۳۵۸ : ماییم و دو چشم و جان خیره
غزل شمارهٔ ۲۳۵۹ : آن سفره بیار و در میان نه
غزل شمارهٔ ۲۳۶۰ : ای نقد تو را زکات نسیه
غزل شمارهٔ ۲۳۶۱ : ای روز مبارک و خجسته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۲ : ای دو چشمت جاودان را نکتهها آموخته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۳ : ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۴ : ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۵ : ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۶ : ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۷ : تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده
غزل شمارهٔ ۲۳۶۸ : ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۹ : چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته
غزل شمارهٔ ۲۳۷۰ : این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده
غزل شمارهٔ ۲۳۷۱ : کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته
غزل شمارهٔ ۲۳۷۲ : هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره
غزل شمارهٔ ۲۳۷۳ : مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه
غزل شمارهٔ ۲۳۷۴ : هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه
غزل شمارهٔ ۲۳۷۵ : سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه
غزل شمارهٔ ۲۳۷۶ : صنما از آنچ خوردی بهل اندکی به ما ده
غزل شمارهٔ ۲۳۷۷ : ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
غزل شمارهٔ ۲۳۷۸ : صد خمار است و طرب در نظر آن دیده
غزل شمارهٔ ۲۳۷۹ : بده آن باده جانی که چنانیم همه
غزل شمارهٔ ۲۳۸۰ : پیش جوش عفو بیحد تو شاه
غزل شمارهٔ ۲۳۸۱ : عشق بین با عاشقان آمیخته
غزل شمارهٔ ۲۳۸۲ : ای بخاری را تو جان پنداشته
غزل شمارهٔ ۲۳۸۳ : عشق تو از بس کشش جان آمده
غزل شمارهٔ ۲۳۸۴ : جستهاند دیوانگان از سلسله
غزل شمارهٔ ۲۳۸۵ : روز ما را دیگران را شب شده
غزل شمارهٔ ۲۳۸۶ : قرابه باز دانا هش دار آبگینه
غزل شمارهٔ ۲۳۸۷ : پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه
غزل شمارهٔ ۲۳۸۸ : این جا کسی است پنهان دامان من گرفته
غزل شمارهٔ ۲۳۸۹ : در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۰ : آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۱ : بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۲ : ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۳ : برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۴ : از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله
غزل شمارهٔ ۲۳۹۵ : دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
غزل شمارهٔ ۲۳۹۶ : ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه
غزل شمارهٔ ۲۳۹۷ : ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
غزل شمارهٔ ۲۳۹۸ : آن دم که دررباید باد از رخ تو پرده
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹ : ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
غزل شمارهٔ ۲۴۰۰ : گل را نگر ز لطف سوی خار آمده
غزل شمارهٔ ۲۴۰۱ : ای صد هزار خرمنها را بسوخته
غزل شمارهٔ ۲۴۰۲ : باده بده ساقیا عشوه و بادم مده
غزل شمارهٔ ۲۴۰۳ : ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده
غزل شمارهٔ ۲۴۰۴ : ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره
غزل شمارهٔ ۲۴۰۵ : ای همه منزل شده از تو ره بیرهه
غزل شمارهٔ ۲۴۰۶ : ایا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده
غزل شمارهٔ ۲۴۰۷ : زهی لواء و علم لا اله الا الله
غزل شمارهٔ ۲۴۰۸ : چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه
غزل شمارهٔ ۲۴۰۹ : که بوده است تو را دوش یار و همخوابه
غزل شمارهٔ ۲۴۱۰ : مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته
غزل شمارهٔ ۲۴۱۱ : دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده
غزل شمارهٔ ۲۴۱۲ : چو مست روی توام ای حکیم فرزانه
غزل شمارهٔ ۲۴۱۳ : عجب دلی که به عشق بت است پیوسته
غزل شمارهٔ ۲۴۱۴ : ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده
غزل شمارهٔ ۲۴۱۵ : تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده
غزل شمارهٔ ۲۴۱۶ : برو برو که به بز لایق است بزغاله
غزل شمارهٔ ۲۴۱۷ : خلاصه دو جهان است آن پری چهره
غزل شمارهٔ ۲۴۱۸ : ای جان ای جان فی ستر الله
غزل شمارهٔ ۲۴۱۹ : خوش بود فرش تن نور دیده
غزل شمارهٔ ۲۴۲۰ : آمد آمد نگار پوشیده
غزل شمارهٔ ۲۴۲۱ : مطرب جانهای دل برده
غزل شمارهٔ ۲۴۲۲ : رخ نفسی بر رخ این مست نه
غزل شمارهٔ ۲۴۲۳ : یا رشا فدیته من زمن رایته
غزل شمارهٔ ۲۴۲۴ : هل طربا لعاشق وافقه زمانه
غزل شمارهٔ ۲۴۲۵ : طوبی لمن آواه سر فؤاده
غزل شمارهٔ ۲۴۲۶ : فدیتتک یا ستی الناسیه
غزل شمارهٔ ۲۴۲۷ : گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ : فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
غزل شمارهٔ ۲۴۲۹ : ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری
غزل شمارهٔ ۲۴۳۰ : ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی میروی
غزل شمارهٔ ۲۴۳۱ : این عشق گردان کو به کو بر سر نهاده طبلهای
غزل شمارهٔ ۲۴۳۲ : ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانهای
غزل شمارهٔ ۲۴۳۳ : ای آنک اندر باغ جان آلاجقی برساختی
غزل شمارهٔ ۲۴۳۴ : از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی
غزل شمارهٔ ۲۴۳۵ : من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری
غزل شمارهٔ ۲۴۳۶ : ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی
غزل شمارهٔ ۲۴۳۷ : ای یوسف خوش نام هی در ره میا بیهمرهی
غزل شمارهٔ ۲۴۳۸ : دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای
غزل شمارهٔ ۲۴۳۹ : دامن کشانم میکشد در بتکده عیارهای
غزل شمارهٔ ۲۴۴۰ : ای آفتاب سرکشان با کهکشان آمیختی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۱ : آخر مراعاتی بکن مر بیدلان را ساعتی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۲ : بانکی عجب از آسمان در میرسد هر ساعتی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۳ : ای تو ملول از کار من من تشنه تر هر ساعتی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۴ : چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شوی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۵ : از بامدادان ساغری پر کرد خوش خمارهای
غزل شمارهٔ ۲۴۴۶ : ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۷ : یک ساعت ار دوقبلگی از عقل و جان برخاستی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۸ : ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی
غزل شمارهٔ ۲۴۴۹ : من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
غزل شمارهٔ ۲۴۵۰ : در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری
غزل شمارهٔ ۲۴۵۱ : دریوزهای دارم ز تو در اقتضای آشتی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۲ : ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۳ : بویی ز گردون میرسد با پرسش و دلداریی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۴ : عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۵ : برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
غزل شمارهٔ ۲۴۵۶ : هم نظری هم خبری هم قران را قمری
غزل شمارهٔ ۲۴۵۷ : ای دل سرگشته شده در طلب یاوه روی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۸ : سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه گری
غزل شمارهٔ ۲۴۵۹ : عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۰ : تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۱ : چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۲ : طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
غزل شمارهٔ ۲۴۶۳ : آه چه دیوانه شدم در طلب سلسلهای
غزل شمارهٔ ۲۴۶۴ : هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
غزل شمارهٔ ۲۴۶۵ : آمدهای که راز من بر همگان بیان کنی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۶ : ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیادهای
غزل شمارهٔ ۲۴۶۷ : کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۸ : نیست بجز دوام جان ز اهل دلان روایتی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۹ : آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۰ : جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۱ : سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۲ : چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۳ : آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا تویی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۴ : ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۵ : باز ترش شدی مگر یار دگر گزیدهای
غزل شمارهٔ ۲۴۷۶ : هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۷ : سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۸ : باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری
غزل شمارهٔ ۲۴۷۹ : پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری
غزل شمارهٔ ۲۴۸۰ : ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری
غزل شمارهٔ ۲۴۸۱ : با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۲ : ای که لب تو چون شکر هان که قرابه نشکنی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۳ : تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۴ : خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۵ : یاور من تویی بکن بهر خدای یاریی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۶ : ای زده مطرب غمت در دل ما ترانهای
غزل شمارهٔ ۲۴۸۷ : هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۸ : ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی
غزل شمارهٔ ۲۴۸۹ : گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری
غزل شمارهٔ ۲۴۹۰ : ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری
غزل شمارهٔ ۲۴۹۱ : جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری
غزل شمارهٔ ۲۴۹۲ : هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۳ : رو بنمودی به تو گر همگی نه جانمی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۴ : زرگر آفتاب را بسته گاز میکنی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۵ : آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۶ : خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۷ : صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۸ : مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی
غزل شمارهٔ ۲۴۹۹ : مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۰ : چه افسردی در آن گوشه چرا تو هم نمیگردی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۱ : گرم سیم و درم بودی مرا مونس چه کم بودی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۲ : امیر دل همیگوید تو را گر تو دلی داری
غزل شمارهٔ ۲۵۰۳ : چو سرمست منی ای جان زخیر و شر چه اندیشی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۴ : اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بیخویشی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۵ : چو بی گه آمدی باری درآ مردانهای ساقی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۶ : مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۷ : بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۸ : مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی
غزل شمارهٔ ۲۵۰۹ : بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۰ : مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۱ : به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۲ : رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۳ : بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۴ : درآمد در میان شهر آدم زفت سیلابی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۵ : یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۶ : اگر الطاف شمس الدین بدیده برفتادستی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۷ : ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۸ : اگر امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی
غزل شمارهٔ ۲۵۱۹ : غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۰ : گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۱ : اگر یار مرا از من غم و سودا نبایستی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۲ : دل پردرد من امشب بنوشیدهست یک دردی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۳ : دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۴ : اگر آب و گل ما را چو جان و دل پری بودی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۵ : اگر گلهای رخسارش از آن گلشن بخندیدی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۶ : نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری
غزل شمارهٔ ۲۵۲۷ : بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری
غزل شمارهٔ ۲۵۲۸ : مروت نیست در سرها که اندازند دستاری
غزل شمارهٔ ۲۵۲۹ : ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۰ : دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۱ : چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۲ : کی افسون خواند در گوشت که ابرو پرگره داری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۳ : برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۴ : مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۵ : هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۶ : مثال باز رنجورم زمین بر من ز بیماری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۷ : مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۸ : حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری
غزل شمارهٔ ۲۵۳۹ : یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۰ : چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۱ : الا ای جان جان جان چو میبینی چه میپرسی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۲ : بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغا پوسی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۳ : بیا ای شاه خودکامه نشین بر تخت خودکامی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۴ : شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۵ : مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۶ : سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۷ : شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۸ : تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۹ : چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۰ : یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۱ : دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۲ : کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۳ : کجا شد عهد و پیمانی که میکردی نمیگویی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۴ : اگر بیمن خوشی یارا به صد دامم چه میبندی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۵ : چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری
غزل شمارهٔ ۲۵۵۶ : زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۷ : هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۸ : الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۹ : الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۰ : الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۱ : مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۲ : یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۳ : من پای همیکوبم ای جان و جهان دستی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۴ : گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۵ : ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۶ : آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۷ : افتاد دل و جانم در فتنه طراری
غزل شمارهٔ ۲۵۶۸ : یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۹ : آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۰ : پنهان به میان ما میگردد سلطانی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۱ : ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۲ : جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۳ : در پرده خاک ای جان عیشی است به پنهانی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۴ : از آتش ناپیدا دارم دل بریانی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۵ : هر لحظه یکی صورت میبینی و زادن نی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۶ : ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۷ : همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۸ : ای بود تو از کی نی وی ملک تو تا کی نی
غزل شمارهٔ ۲۵۷۹ : با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۰ : ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۱ : ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۲ : خواهم که روم زین جا پایم بگرفتستی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۳ : آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۴ : ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۵ : گر نرگس خون خوارش دربند امانستی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۶ : گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۷ : ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۸ : ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
غزل شمارهٔ ۲۵۸۹ : نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۰ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۱ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۲ : ای صورت روحانی امروز چه آوردی
غزل شمارهٔ ۲۵۹۳ : گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۴ : از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۵ : امشب پریان را من تا روز به دلداری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۶ : نظاره چه میآیی در حلقه بیداری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۷ : گر روی بگردانی تو پشت قوی داری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۸ : ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری
غزل شمارهٔ ۲۵۹۹ : ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری
غزل شمارهٔ ۲۶۰۰ : گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری
غزل شمارهٔ ۲۶۰۱ : ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری
غزل شمارهٔ ۲۶۰۲ : ای دشمن عقل من وی داروی بیهوشی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۳ : ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۴ : آن چهره و پیشانی شد قبله حیرانی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۵ : ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۶ : مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۷ : آن ماه همیتابد بر چرخ و زمین یا نی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۸ : افند کلیمیرا از زحمت ما چونی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۹ : در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۰ : چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۱ : جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۲ : در کوی کی میگردی ای خواجه چه میخواهی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۳ : ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۴ : ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۵ : هم پهلوی خم سر نهای خواجه هرجایی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۶ : من نیت آن کردم تا باشم سودایی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۷ : عیسی چو تویی جانا ای دولت ترسایی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۸ : جانا نظری فرما چون جان نظرهایی
غزل شمارهٔ ۲۶۱۹ : گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۰ : ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۱ : از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۲ : ای خواجه تو چه مرغی نامت چه چرا شایی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۳ : ما گوش شماییم شما تن زده تا کی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۴ : برخیز که جان است و جهان است و جوانی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۵ : گر علم خرابات تو را همنفسستی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۶ : ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۷ : عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
غزل شمارهٔ ۲۶۲۸ : هر روز بگه ای شه دلدار درآیی
غزل شمارهٔ ۲۶۲۹ : ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۰ : یا ساقی شرف بشراباتک زندی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۱ : تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۲ : ای جان گذرکرده از این گنبد ناری
غزل شمارهٔ ۲۶۳۳ : در خانه خود یافتم از شاه نشانی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۴ : امروز در این شهر نفیر است و فغانی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۵ : امروز سماع است و مدام است و سقایی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۶ : ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۷ : امروز سماع است و شراب است و صراحی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۸ : ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی
غزل شمارهٔ ۲۶۳۹ : برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
غزل شمارهٔ ۲۶۴۰ : مگریز ز آتش که چنین خام بمانی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۱ : گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۲ : زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۳ : ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۴ : یک روز مرا بر لب خود میر نکردی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۵ : بخوردم از کف دلبر شرابی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۶ : چه باشد گر چو عقل و جان نخسبی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۷ : دلا چون واقف اسرار گشتی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۸ : دریغا کز میان ای یار رفتی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۹ : منم فانی و غرقه در ثبوتی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۰ : تو آن ماهی که در گردون نگنجی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۱ : کریما تو گلی یا جمله قندی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۲ : نگارا تو در اندیشه درازی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۳ : گر این سلطان ما را بنده باشی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۴ : ببین این فتح ز استفتاح تا کی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۵ : تو نقشی نقش بندان را چه دانی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۶ : نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۷ : دلا تا نازکی و نازنینی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۸ : اگر درد مرا درمان فرستی
غزل شمارهٔ ۲۶۵۹ : کسی کو را بود در طبع سستی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۰ : چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۱ : کجا شد عهد و پیمانی که کردی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۲ : دلا رو رو همان خون شو که بودی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۳ : مرا چون ناف بر مستی بریدی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۴ : از این تنگین قفس جانا پریدی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۵ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شمارهٔ ۲۶۶۶ : به تن این جا به باطن در چه کاری
غزل شمارهٔ ۲۶۶۷ : مبارک باد بر ما این عروسی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۸ : خبر واده کز این دنیای فانی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۹ : برفتیم ای عقیق لامکانی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۰ : خوشی آخر بگو ای یار چونی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۱ : بر من نیستی یارا کجایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۲ : دلا در روزه مهمان خدایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۳ : سؤالی دارم ای خواجه خدایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۴ : هلا ای آب حیوان از نوایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۵ : بیاموز از پیمبر کیمیایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۶ : سبک بنواز ای مطرب ربایی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۷ : سلام علیک ای مقصود هستی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸ : اگر خورشید جاویدان نگشتی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۹ : ز ما برگشتی و با گل فتادی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۰ : چنین باشد چنین گوید منادی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۱ : کجا شد عهد و پیمان را چه کردی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۲ : به بخت و طالع ما ای افندی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۳ : نگارا تو گلی یا جمله قندی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۴ : شنودم من که چاکر را ستودی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۵ : دگرباره شه ساقی رسیدی
غزل شمارهٔ ۲۶۸۶ : اگر یار مرا از من برآری
غزل شمارهٔ ۲۶۸۷ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شمارهٔ ۲۶۸۸ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شمارهٔ ۲۶۸۹ : منم غرقه درون جوی باری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۰ : چو عشق آمد که جان با من سپاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۱ : نگفتم دوش ای زین بخاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۲ : به جان تو پس گردن نخاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۳ : به تن با ما به دل در مرغزاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۴ : مرا بگرفت روحانی نگاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۵ : متاز ای دل سوی دریای ناری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۶ : مرا در خنده میآرد بهاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۷ : بدید این دل درون دل بهاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۸ : خداوندا زکات شهریاری
غزل شمارهٔ ۲۶۹۹ : ندارد مجلس ما بیتو نوری
غزل شمارهٔ ۲۷۰۰ : ز هر چیزی ملول است آن فضولی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۱ : مرا هر لحظه قربان است جانی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۲ : مگیر ای ساقی از مستان کرانی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۳ : ز مهجوران نمیجویی نشانی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۴ : برون کن سر که جان سرخوشانی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۵ : مرا هر لحظه منزل آسمانی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۶ : چه دلشادم به دلدار خدایی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۷ : کجایید ای شهیدان خدایی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۸ : تو هر روزی از آن پشته برآیی
غزل شمارهٔ ۲۷۰۹ : دلاراما چنین زیبا چرایی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۰ : بیا ای غم که تو بس باوفایی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۱ : بیا ای یار کامروز آن مایی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۲ : بیا جانا که امروز آن مایی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۳ : چنان گشتم ز مستی و خرابی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۴ : چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۵ : مرا اندر جگر بنشست خاری
غزل شمارهٔ ۲۷۱۶ : بگفتم با دلم آخر قراری
غزل شمارهٔ ۲۷۱۷ : تو جانا بیوصالش در چه کاری
غزل شمارهٔ ۲۷۱۸ : بیا ای آنک سلطان جمالی
غزل شمارهٔ ۲۷۱۹ : مگر تو یوسفان را دلستانی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۰ : تو تا بنشستهای بر دار فانی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۱ : نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۲ : به کوی دل فرورفتم زمانی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۳ : دیدی که چه کرد یار ما دیدی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۴ : روز ار دو هزار بار میآیی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۵ : مندیش از آن بت مسیحایی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۶ : ای دیده ز نم زبون نگشتی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۷ : گر وسوسه ره دهی به گوشی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۸ : باغ است و بهار و سرو عالی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۹ : با این همه مهر و مهربانی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۰ : آورد خبر شکرستایی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۱ : بشنیده بدم که جان جانی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۲ : ای ساقی باده معانی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۳ : ای وصل تو آب زندگانی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۴ : ای بیتو حرام زندگانی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۵ : برجه که بهار زد صلایی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۶ : چون سوی برادری بپویی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۷ : مجلس چو چراغ و تو چو آبی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۸ : من پار بخوردهام شرابی
غزل شمارهٔ ۲۷۳۹ : ای یار یگانه چند خسبی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰ : بازم صنما چه میفریبی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۱ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۳ : رو رو که از این جهان گذشتی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۴ : روز طرب است و سال شادی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۵ : آخر گل و خار را بدیدی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۶ : آن را که به لطف سر بخاری
غزل شمارهٔ ۲۷۴۷ : خضری به میان سینه داری
غزل شمارهٔ ۲۷۴۸ : میآید سنجق بهاری
غزل شمارهٔ ۲۷۴۹ : ای چشم و چراغ شهریاری
غزل شمارهٔ ۲۷۵۰ : ای جان و جهان چه میگریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۱ : از قصه حال ما نپرسی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۲ : ای دلبر بیدلان صوفی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۳ : ای آنک تو شاه مطربانی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۴ : روزی که مرا ز من ستانی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۵ : چون عشق کند شکرفشانی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۶ : ای وصل تو اصل شادمانی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۷ : کژزخمه مباش تا توانی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۸ : مست می عشق را حیا نی
غزل شمارهٔ ۲۷۵۹ : گویم سخن لب تو یا نی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۰ : با دل گفتم چرا چنینی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۱ : در خون دلم رسید فتوی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۲ : در عشق هر آنک شد فدایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۳ : عشق است دلاور و فدایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۴ : ماها چو به چرخ دل برآیی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۵ : آن شمع چو شد طرب فزایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۶ : ای بیتو محال جان فزایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۷ : گر یار لطیف و باوفایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۸ : ساقی انصاف خوش لقایی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۹ : برخیز و بزن یکی نوایی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۰ : رخها بنگر تو زعفرانی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۱ : ای قلب و درست را روایی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۳ : با یار بساز تا توانی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۴ : در فنای محض افشانند مردان آستی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۵ : مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۶ : ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۷ : شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۸ : ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۹ : بانگ میزن ای منادی بر سر هر رستهای
غزل شمارهٔ ۲۷۸۰ : در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۱ : ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۲ : گر شراب عشق کار جان حیوانیستی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۳ : ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۴ : در جهان گر بازجویی نیست بیسودا سری
غزل شمارهٔ ۲۷۸۵ : گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۶ : آتشینا آب حیوان از کجا آوردهای
غزل شمارهٔ ۲۷۸۷ : ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای
غزل شمارهٔ ۲۷۸۸ : آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای
غزل شمارهٔ ۲۷۸۹ : پیش شمع نور جان دل هست چون پروانهای
غزل شمارهٔ ۲۷۹۰ : بار دیگر ملتی برساختی برساختی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۱ : هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۲ : سر نهاده بر قدمهای بت چین نیستی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۳ : این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۴ : ای ملامت گر تو عاشق را سبک پنداشتی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۵ : ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۶ : ای که جانها خاک پایت صورت اندیش آمدی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۷ : تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری
غزل شمارهٔ ۲۷۹۸ : در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
غزل شمارهٔ ۲۷۹۹ : بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری
غزل شمارهٔ ۲۸۰۰ : در میان جان نشین کامروز جان دیگری
غزل شمارهٔ ۲۸۰۱ : عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۲ : آخر ای دلبر تو ما را مینجویی اندکی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۳ : ساقیا شد عقلها هم خانه دیوانگی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۴ : چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۵ : ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای
غزل شمارهٔ ۲۸۰۶ : آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
غزل شمارهٔ ۲۸۰۷ : گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۸ : گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۹ : ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۰ : ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۱ : از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۲ : ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای
غزل شمارهٔ ۲۸۱۳ : اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۴ : خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری
غزل شمارهٔ ۲۸۱۵ : بمشو همره مرغان که چنین بیپر و بالی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۶ : که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۷ : مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۸ : صنما چونک فریبی همه عیار فریبی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۹ : اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۰ : چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۱ : تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری
غزل شمارهٔ ۲۸۲۲ : تو فقیری تو فقیری تو فقیر ابن فقیری
غزل شمارهٔ ۲۸۲۳ : ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۴ : مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۵ : مثل ذره روزن همگان گشته هوایی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۶ : همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۷ : بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۸ : خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری
غزل شمارهٔ ۲۸۲۹ : تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری
غزل شمارهٔ ۲۸۳۰ : هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۱ : چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۲ : صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۳ : سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری
غزل شمارهٔ ۲۸۳۴ : به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۵ : ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۶ : به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۷ : هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۸ : صفت خدای داری چو به سینهای درآیی
غزل شمارهٔ ۲۸۳۹ : بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۰ : منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۱ : به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۲ : بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۳ : هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۴ : تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۵ : بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۶ : چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی
غزل شمارهٔ ۲۸۴۷ : دل بیقرار را گو که چو مستقر نداری
غزل شمارهٔ ۲۸۴۸ : سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری
غزل شمارهٔ ۲۸۴۹ : ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری
غزل شمارهٔ ۲۸۵۰ : ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۱ : شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۲ : چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۳ : تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۴ : برسید لک لک جان که بهار شد کجایی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۵ : هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۶ : صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۷ : چه جمال جان فزایی که میان جان مایی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۸ : صنما تو همچو آتش قدح مدام داری
غزل شمارهٔ ۲۸۵۹ : برو ای عشق که تا شحنه خوبان شدهای
غزل شمارهٔ ۲۸۶۰ : هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۱ : چند روز است که شطرنج عجب میبازی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۲ : هله هشدار که با بیخبران نستیزی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۳ : وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۴ : به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۵ : در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۶ : گر گریزی به ملولی ز من سودایی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۷ : نیستی عاشق ای جلف شکم خوار گدای
غزل شمارهٔ ۲۸۶۸ : در دلت چیست عجب که چو شکر میخندی
غزل شمارهٔ ۲۸۶۹ : هست اندر غم تو دلشده دانشمندی
غزل شمارهٔ ۲۸۷۰ : ای دریغا در این خانه دمی بگشودی
غزل شمارهٔ ۲۸۷۱ : به دغل کی بگزیند دل یارم یاری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۲ : مرغ اندیشه که اندر همه دلها بپری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۳ : رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۴ : سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۵ : نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۶ : شکنی شیشه مردم گرو از من گیری
غزل شمارهٔ ۲۸۷۷ : بر یکی بوسه حقستت که چنان میلرزی
غزل شمارهٔ ۲۸۷۸ : هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی
غزل شمارهٔ ۲۸۷۹ : ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۰ : به حق و حرمت آنک همگان را جانی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۱ : گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۲ : تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۳ : چه حریصی که مرا بیخور و بیخواب کنی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۴ : به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۵ : هله آن به که خوری این می و از دست روی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۶ : اگر امشب بر من باشی و خانه نروی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۷ : بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۸ : به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۹ : ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۰ : سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۱ : هر کی از نیستی آید به سوی او خبری
غزل شمارهٔ ۲۸۹۲ : ای شه جاودانی وی مه آسمانی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۳ : قدر غم گر چشم سر بگریستی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۴ : با چنین رفتن به منزل کی رسی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۵ : چارهای کو بهتر از دیوانگی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۶ : قره العین منی ای جان بلی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۷ : بوی باغ و گلستان آید همی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۸ : هر دم ای دل سوی جانان میروی
غزل شمارهٔ ۲۸۹۹ : بار دیگر عزم رفتن کردهای
غزل شمارهٔ ۲۹۰۰ : بوی مشکی در جهان افکندهای
غزل شمارهٔ ۲۹۰۱ : فارغم گر گشت دل آوارهای
غزل شمارهٔ ۲۹۰۲ : ای درآورده جهانی را ز پای
غزل شمارهٔ ۲۹۰۳ : باوفا یارا جفا آموختی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۴ : عاقبت از عاشقان بگریختی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۵ : اندرآ در خانه یارا ساعتی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۶ : گوید آن دلبر که چون همدل شدی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۷ : آفتابا سوی مه رویان شدی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۸ : باوفاتر گشت یارم اندکی
غزل شمارهٔ ۲۹۰۹ : هست امروز آنچ میباید بلی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۰ : باز گردد عاقبت این در بلی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۱ : طبع چیزی نو به نو خواهد همی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۲ : با من ای عشق امتحانها میکنی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۳ : باز چون گل سوی گلشن میروی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۴ : ناگهان اندردویدم پیش وی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۵ : خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
غزل شمارهٔ ۲۹۱۶ : مرحبا ای پرده تو آن پردهای
غزل شمارهٔ ۲۹۱۷ : هیچ خمری بیخماری دیدهای
غزل شمارهٔ ۲۹۱۸ : میزنم حلقه در هر خانهای
غزل شمارهٔ ۲۹۱۹ : گر سران را بیسری درواستی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۰ : ای بهار سبز و تر شاد آمدی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۱ : ساقی این جا هست ای مولا بلی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۲ : هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می
غزل شمارهٔ ۲۹۲۳ : باد بین اندر سرم از بادهای
غزل شمارهٔ ۲۹۲۴ : آه از عشق جمال حوریی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۵ : ای دلی کز گلشکر پروردهای
غزل شمارهٔ ۲۹۲۶ : گر در آب و گر در آتش میروی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۷ : ز کجا آمدهای میدانی
غزل شمارهٔ ۲۹۲۸ : آنچ در سینه نهان میداری
غزل شمارهٔ ۲۹۲۹ : ای خیالی که به دل میگذری
غزل شمارهٔ ۲۹۳۰ : تو چرا جمله نبات و شکری
غزل شمارهٔ ۲۹۳۱ : از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۲ : چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۳ : ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۴ : گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۵ : گر چه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۶ : ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۷ : از بهر مرغ خانه چون خانهای بسازی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۸ : آن مه چو در دل آید او را عجب شناسی
غزل شمارهٔ ۲۹۳۹ : ما را مسلم آمد هم عیش و هم عروسی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۰ : چون زخمه رجا را بر تار میکشانی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۱ : ای گوهر خدایی آیینه معانی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۲ : اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۳ : گرمی مجوی الا از سوزش درونی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۴ : ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۵ : ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۶ : دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۷ : یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۸ : ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
غزل شمارهٔ ۲۹۴۹ : در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۰ : ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۱ : زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری
غزل شمارهٔ ۲۹۵۲ : گر از شراب دوشین در سر خمار داری
غزل شمارهٔ ۲۹۵۳ : بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری
غزل شمارهٔ ۲۹۵۴ : گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری
غزل شمارهٔ ۲۹۵۵ : چون روی آتشین را یک دم تو مینپوشی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۶ : دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۷ : اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۸ : مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی
غزل شمارهٔ ۲۹۵۹ : ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۰ : رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۱ : در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۲ : با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۳ : میزن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۴ : دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۵ : ای برده اختیارم تو اختیار مایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۶ : هر چند بیگه آیی بیگاه خیز مایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۷ : آمد ز نای دولت بار دگر نوایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۸ : ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۹ : بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
غزل شمارهٔ ۲۹۷۰ : با صد هزار دستان آمد خیال یاری
غزل شمارهٔ ۲۹۷۱ : اندر قمارخانه چون آمدی به بازی
غزل شمارهٔ ۲۹۷۲ : ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای
غزل شمارهٔ ۲۹۷۳ : ای از جمال حسن تو عالم نشانهای
غزل شمارهٔ ۲۹۷۴ : آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی
غزل شمارهٔ ۲۹۷۵ : هر روز بامداد به آیین دلبری
غزل شمارهٔ ۲۹۷۶ : شد جادوی حرام و حق از جادوی بری
غزل شمارهٔ ۲۹۷۷ : هر روز بامداد درآید یکی پری
غزل شمارهٔ ۲۹۷۸ : ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
غزل شمارهٔ ۲۹۷۹ : هر روز بامداد طلبکار ما تویی
غزل شمارهٔ ۲۹۸۰ : آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی
غزل شمارهٔ ۲۹۸۱ : ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی
غزل شمارهٔ ۲۹۸۲ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۳ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۴ : ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۵ : مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۶ : ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۷ : ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
غزل شمارهٔ ۲۹۸۸ : هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی
غزل شمارهٔ ۲۹۸۹ : رویش ندیده پس مکنیدم ملامتی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۰ : جان خاک آن مهی که خداش است مشتری
غزل شمارهٔ ۲۹۹۱ : ای عشق پرده در که تو در زیر چادری
غزل شمارهٔ ۲۹۹۲ : ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری
غزل شمارهٔ ۲۹۹۳ : شاها بکش قطار که شهوار میکشی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۴ : ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۵ : اندر میان جمع چه جان است آن یکی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۶ : گر من ز دست بازی هر غم پژولمی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۷ : ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۸ : سوگند خوردهای که از این پس جفا کنی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۹ : تا چند از فراق مرا کار بشکنی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۰ : ساقی بیار باده سغراق ده منی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۱ : ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۲ : شوری فتاد در فلک ای مه چه شستهای
غزل شمارهٔ ۳۰۰۳ : ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۴ : بزم و شراب لعل و خرابات و کافری
غزل شمارهٔ ۳۰۰۵ : آن دل که گم شدهست هم از جان خویش جوی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۶ : سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری
غزل شمارهٔ ۳۰۰۷ : دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۸ : خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی
غزل شمارهٔ ۳۰۰۹ : آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۰ : روی من از روی تو دارد صد روشنی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۱ : هر نفسی از درون دلبر روحانیی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۲ : ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای
غزل شمارهٔ ۳۰۱۳ : یار در آخرزمان کرد طرب سازیی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۴ : رو که به مهمان تو مینروم ای اخی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۵ : جان و جهان میروی جان و جهان میبری
غزل شمارهٔ ۳۰۱۶ : بازرهان خلق را از سر و از سرکشی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۷ : لاله ستانست از عکس تو هر شورهای
غزل شمارهٔ ۳۰۱۸ : ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری
غزل شمارهٔ ۳۰۱۹ : ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی
غزل شمارهٔ ۳۰۲۰ : پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی
غزل شمارهٔ ۳۰۲۱ : شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۲ : گفت مرا آن طبیب رو ترشی خوردهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۳ : قصر بود روح ما نی تل ویرانهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۴ : بستگی این سماع هست ز بیگانهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۵ : جای دگر بودهای زانک تهی رودهای
غزل شمارهٔ ۳۰۲۶ : خیره چرا گشتهای خواجه مگر عاشقی
غزل شمارهٔ ۳۰۲۷ : نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
غزل شمارهٔ ۳۰۲۸ : ای صنم گلزاری چند مرا آزاری
غزل شمارهٔ ۳۰۲۹ : آه که دلم برد غمزههای نگاری
غزل شمارهٔ ۳۰۳۰ : سلمک الله نیست مثل تو یاری
غزل شمارهٔ ۳۰۳۱ : خوشدلم از یار همچنانک تو دیدی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۲ : از پگه ای یار زان عقار سمایی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۳ : چند دویدم سوی افندی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۴ : میرسد ای جان باد بهاری
غزل شمارهٔ ۳۰۳۵ : دوش همه شب دوش همه شب
غزل شمارهٔ ۳۰۳۶ : گاه چو اشتر در وحل آیی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۷ : به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۸ : ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی
غزل شمارهٔ ۳۰۳۹ : هزار جان مقدس هزار گوهر کانی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۰ : چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۱ : اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
غزل شمارهٔ ۳۰۴۲ : چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری
غزل شمارهٔ ۳۰۴۳ : ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۴ : گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۵ : من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۶ : چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۷ : به جان تو ای طایی که سوی ما بازآیی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۸ : تو آسمان منی من زمین به حیرانی
غزل شمارهٔ ۳۰۴۹ : ربود عقل و دلم را جمال آن عربی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۰ : خدایگان جمال و خلاصه خوبی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۱ : به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۲ : چه باده بود که در دور از بگه دادی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۳ : ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۴ : منم که کار ندارم به غیر بیکاری
غزل شمارهٔ ۳۰۵۵ : بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری
غزل شمارهٔ ۳۰۵۶ : خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری
غزل شمارهٔ ۳۰۵۷ : اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
غزل شمارهٔ ۳۰۵۸ : ز بامداد درآورد دلبرم جامی
غزل شمارهٔ ۳۰۵۹ : چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۰ : نهان شدند معانی ز یار بیمعنی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۱ : اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۲ : اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۳ : به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۴ : ز بامداد دلم میپرد به سودایی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۵ : شدم به سوی چه آب همچو سقایی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۶ : رسید ترکم با چهرههای گل وردی
غزل شمارهٔ ۳۰۶۷ : تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری
غزل شمارهٔ ۳۰۶۸ : فرست باده جان را به رسم دلداری
غزل شمارهٔ ۳۰۶۹ : نگاهبان دو دیدهست چشم دلداری
غزل شمارهٔ ۳۰۷۰ : اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری
غزل شمارهٔ ۳۰۷۱ : دلا همای وصالی بپر چرا نپری
غزل شمارهٔ ۳۰۷۲ : به من نگر که بجز من به هر کی درنگری
غزل شمارهٔ ۳۰۷۳ : بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری
غزل شمارهٔ ۳۰۷۴ : مسلم آمد یار مرا دل افروزی
غزل شمارهٔ ۳۰۷۵ : بیا بیا که تو از نادرات ایامی
غزل شمارهٔ ۳۰۷۶ : بلندتر شدهست آفتاب انسانی
غزل شمارهٔ ۳۰۷۷ : ایا مربی جان از صداع جان چونی
غزل شمارهٔ ۳۰۷۸ : ز آب تشنه گرفتهست خشم میبینی
غزل شمارهٔ ۳۰۷۹ : بیامدیم دگربار سوی مولایی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۰ : تو نور دیده جان یا دو دیده مایی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۱ : تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۲ : رهید جان دوم از خودی و از هستی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۳ : بیا بیا که چو آب حیات درخوردی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۴ : به جان تو که بگویی وطن کجا داری
غزل شمارهٔ ۳۰۸۵ : به حق آنک تو جان و جهان جانداری
غزل شمارهٔ ۳۰۸۶ : شبی که دررسد از عشق پیک بیداری
غزل شمارهٔ ۳۰۸۷ : اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری
غزل شمارهٔ ۳۰۸۸ : حرام گشت از این پس فغان و غمخواری
غزل شمارهٔ ۳۰۸۹ : به اهل پرده اسرارها ببر خبری
غزل شمارهٔ ۳۰۹۰ : بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۱ : اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۲ : هزار جان مقدس فدای سلطانی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۳ : نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۴ : بگو به جان مسافر ز رنجها چونی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۵ : از این درخت بدان شاخ و بر نمیبینی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۶ : ز بامداد دلم میجهد به سودایی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۷ : بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۸ : ترش ترش بنشستی بهانه دربستی
غزل شمارهٔ ۳۰۹۹ : بداد پندم استاد عشق ز استادی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۰ : ببست خواب مرا جاودانه دلداری
غزل شمارهٔ ۳۱۰۱ : کسی که باده خورد بامداد زین ساقی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۲ : برست جان و دلم از خودی و از هستی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۳ : پدید گشت یکی آهوی در این وادی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۴ : طواف کعبه دل کن اگر دلی داری
غزل شمارهٔ ۳۱۰۵ : ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۶ : فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری
غزل شمارهٔ ۳۱۰۷ : میان تیرگی خواب و نور بیداری
غزل شمارهٔ ۳۱۰۸ : به دست هجر تو زارم تو نیز میدانی
غزل شمارهٔ ۳۱۰۹ : کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۰ : جان جان مایی، خوشتر از حلوایی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۱ : تو چنین نبودی تو چنین چرایی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۲ : تو خدای خویی تو صفات هویی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۳ : نه ز عاقلانم که ز من بگیری
غزل شمارهٔ ۳۱۱۴ : عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری
غزل شمارهٔ ۳۱۱۵ : در لطف اگر بروی شاه همه چمنی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۶ : دلا گر مرا تو ببینی ندانی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۷ : پذیرفت این دل ز عشقت خرابی
غزل شمارهٔ ۳۱۱۸ : نگارا، چرا قول دشمن شنیدی؟!
غزل شمارهٔ ۳۱۱۹ : نشانت کی جوید؟ که تو بینشانی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۰ : اگر چه لطیفی و زیبالقایی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۱ : هم ایثار کردی هم ایثار گفتی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۲ : الا میر خوبان هلا تا نرنجی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۳ : به حیلت تو خواهی که در را ببندی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۴ : چو عشقش برآرد سر از بیقراری
غزل شمارهٔ ۳۱۲۵ : بتا گر مرا تو ببینی ندانی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۶ : گل سرخ دیدم شدم زعفرانی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۷ : عجبالعجایب توی در کیایی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۸ : تو هر چند صدری شه مجلسی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۹ : رضیت بما قسمالله لی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۰ : تماشا مرو نک تماشا تویی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۱ : الا هات حمرا کالعندم
غزل شمارهٔ ۳۱۳۲ : خواهیم یارا کامشب نخسپی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۳ : حدی نداری در خوش لقایی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۴ : تو جان مایی، ماه سمایی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۵ : با چرخ گردان تیره هوایی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۶ : خواهی ز جنون بویی ببری
غزل شمارهٔ ۳۱۳۷ : سلطان منی سلطان منی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۸ : آن به که مرا تمکین نکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۳۹ : صنما خرگه توم که بسازی و برکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۰ : صنما بر همه جهان تو چو خورشید سروری
غزل شمارهٔ ۳۱۴۱ : ای خجل از تو شکر و آزادی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۲ : حکم نو کن که شاه دورانی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۳ : مستی و عاشقانه میگویی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۴ : بحر ما را کنار بایستی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۵ : آوخ آوخ چو من وفاداری
غزل شمارهٔ ۳۱۴۶ : ای دلزار محنت و بلا داری
غزل شمارهٔ ۳۱۴۷ : ساقیا ساقیا روا داری
غزل شمارهٔ ۳۱۴۸ : تا شدستی امیر چوگانی
غزل شمارهٔ ۳۱۴۹ : مستم از بادههای پنهانی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۰ : من مرید توام مراد تویی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۱ : چند اندر میان غوغایی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۲ : گر چه تو نیم شب رسیدستی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۳ : ز اول بامداد سر مستی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۴ : ز اول بامداد سرمستی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۵ : در غم یار یار بایستی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۶ : در غم یار، یار بایستی
غزل شمارهٔ ۳۱۵۷ : آنکه چون ابر خواند کف ترا
غزل شمارهٔ ۳۱۵۸ : رو، مسلم تراست بیکاری
غزل شمارهٔ ۳۱۵۹ : زندگانی مجلس سامی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۰ : جان جانی و جان صد جانی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۱ : خامشی ناطقی مگر جانی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۲ : ای که مستک شدی و میگویی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۳ : عشق در کفر کرد اظهاری
غزل شمارهٔ ۳۱۶۴ : مست و خوشی باده کجا خوردهٔ؟
غزل شمارهٔ ۳۱۶۵ : جان و جهان! دوش کجا بودهٔ
غزل شمارهٔ ۳۱۶۶ : ای دل سرمست، کجا میپری؟
غزل شمارهٔ ۳۱۶۷ : از مه من مست دو صد مشتری
غزل شمارهٔ ۳۱۶۸ : یا ملک المغرب والمشرق
غزل شمارهٔ ۳۱۶۹ : گر نه شکار غم دلدارمی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۰ : ای که تو از عالم ما میروی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۱ : خشم مرو خواجه! پشیمان شوی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۲ : ای که ازین تنگ قفس میپری
غزل شمارهٔ ۳۱۷۳ : باده ده، ای ساقی هر متقی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۴ : صد دل و صد جان بدمی دادمی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۵ : کار به پیری و جوانیستی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۶ : کردم با کان گهر آشتی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۷ : آدمیی، آدمیی، آدمی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۸ : در دل من پردهٔ نو میزنی
غزل شمارهٔ ۳۱۷۹ : این طریق دارهم یا سندی و سیدی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۰ : اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۱ : ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۲ : بغداد همانست که دیدی و شنیدی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۳ : ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۴ : کسی کو را بود خلق خدایی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۵ : عزیزی و کریم و لطف داری
غزل شمارهٔ ۳۱۸۶ : بگو ای تازه رو، کم کن ملولی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۷ : اتیالنیروز مسرورالجنان
غزل شمارهٔ ۳۱۸۸ : ادر کاسی و دعنی عن فنونی
غزل شمارهٔ ۳۱۸۹ : یا ساقی اسقنی براح
غزل شمارهٔ ۳۱۹۰ : سلبالعشق فادی، حصلالیوم مرادی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۱ : کالی تیشی آینوسؤای افندی چلبی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۲ : لا یغرنک سد هوس عن رایی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۳ : غدرالعشق فزلت قدمی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۴ : وقتت خوش ای حبیبی، بشنو بحق یاری
غزل شمارهٔ ۳۱۹۵ : درهم شکن چو شیشه خود را، چو مست جامی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۶ : بار منست او بچه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۷ : سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۸ : گهی پردهسوزی، گهی پردهداری
غزل شمارهٔ ۳۱۹۹ : الام طماعیة العاذل
غزل شمارهٔ ۳۲۰۰ : هذا طبیبی، عند الدوآء
غزل شمارهٔ ۳۲۰۱ : یا ساقی الحی اسمع سؤالی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۲ : هذا سیدی، هذا سندی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۳ : طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۴ : یا ملک المبعث والمحشر
غزل شمارهٔ ۳۲۰۵ : روزن دل! آه چه خوش روزنی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۶ : اضحکنی بنظرة، قلت له فهکذی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۷ : قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری
غزل شمارهٔ ۳۲۰۸ : الا فیالغشق تشریفی و عیدی
غزل شمارهٔ ۳۲۰۹ : نسیت الیوم من عشقی صلاتی
غزل شمارهٔ ۳۲۱۰ : اتاک الصوم فی حلل السعود
غزل شمارهٔ ۳۲۱۱ : نسیمالصبح جد بابتشار
غزل شمارهٔ ۳۲۱۲ : الا یا مالکا رقالزمان
غزل شمارهٔ ۳۲۱۳ : املا قدح البقا ندیمی!
غزل شمارهٔ ۳۲۱۴ : یا مالک دمة الزمان
غزل شمارهٔ ۳۲۱۵ : یا ساقیةالمدام هاتی
غزل شمارهٔ ۳۲۱۶ : طارت حیلی و زال حیلی
غزل شمارهٔ ۳۲۱۷ : قالت الکأس ارفعونی کم تحبسونی
غزل شمارهٔ ۳۲۱۸ : ترکبن طبقا عن طبق مولائی
غزل شمارهٔ ۳۲۱۹ : اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری
غزل شمارهٔ ۳۲۲۰ : لا قیالفراش نارا کن هکذا حبیبی
غزل شمارهٔ ۳۲۲۱ : الا حریم لیلی، علیکم سلامی
غزل شمارهٔ ۳۲۲۲ : اخرج عنالمکان، یا صارمالزمان
غزل شمارهٔ ۳۲۲۳ : یا من یزید حسنک حقا تحیری
غزل شمارهٔ ۳۲۲۴ : یا ویح نفسنا بفوات الفضائل
غزل شمارهٔ ۳۲۲۵ : یا ملکالمحشر، ترحم لا ترتشی
غزل شمارهٔ ۳۲۲۶ : قلت له مصیحا یا ملکالمشرق
غزل شمارهٔ ۳۲۲۷ : یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی
غزل شمارهٔ ۳۲۲۸ : ایا ملتقی العیش کم تبعدی
غزل شمارهٔ ۳۲۲۹ : یا ولی نعمتی و سلطانی
غزل شمارهٔ ۳۲۳۰ : یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی