قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست
در سینه به جز رنج و عنا چیزی نیست
درد است گرفته سر و دستم در دست
دردا که به جز درد مرا چیزی نیست
< رباعی شمارهٔ ۴۸
رباعی شمارهٔ ۴۶ >