Logo




 

غزل ۴۲۹

تو مپندار کز این در به ملامت بروم

دلم این جاست بده تا به سلامت بروم

ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای

نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز

نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم

گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی

تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم

ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست

از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم

< غزل ۴۳۰

        

غزل ۴۲۸ >