Logo




 

غزل ۵۹۱

سخت زیبا می‌روی یک بارگی

در تو حیران می‌شود نظارگی

این چنین رخ با پری باید نمود

تا بیاموزد پری رخسارگی

هر که را پیش تو پای از جای رفت

زیر بارش برنخیزد بارگی

چشم‌های نیم خوابت سال و ماه

همچو من مستند بی میخوارگی

خستگانت را شکیبایی نماند

یا دوا کن یا بکش یک بارگی

دوست تا خواهی به جای ما نکوست

در حسودان اوفتاد آوارگی

سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست

چاره عاشق بجز بیچارگی

< غزل ۵۹۲

        

غزل ۵۹۰ >