Logo



 

گفتار اندر گردش روزگار

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت

که فردا نگیرد خدا بر تو سخت

گر از پا درآید، نماند اسیر

که افتادگان را بود دستگیر

به آزار فرمان مده بر رهی

که باشد که افتد به فرماندهی

چو تمکین و جاهت بود بر دوام

مکن زور بر ضعف درویش و عام

که افتد که با جاه و تمکین شود

چو بیدق که ناگاه فرزین شود

نصیحت شنو مردم دور بین

نپاشند در هیچ دل تخم کین

خداوند خرمن زیان می‌کند

که بر خوشه چین سرگران می‌کند

نترسد که نعمت به مسکین دهند

وزان بار غم بر دل این نهند؟

بسا زرومندا که افتاد سخت

بس افتاده را یاوری کرد بخت

دل زیر دستان نباید شکست

مبادا که روزی شوی زیر دست