Logo



 

پاداش نیکی

من نگویم ترک آیین مروت کن ولی

این فضیلت با تو خلق سفله را دشمن کند

تار و پودش را ز کین توزی همی خواهند سوخت

هر که همچون شمع بزم دیگران روشن کند

گفت با صاحبدلی مردی که بهمان در نهفت

قصد دارد تا به تیغت سر جدا از تن کند

نیکمردش گفت باور نایدم این گفته ز آنک

من باو نیکی نکردم تا بدی با من کند

میکنند از دشمنی نا دوستان با دوستان

آنچه آتش با گیاه و برق با خرمن کند

دور شو زین مردم نا اهل دور از مردمی

دیو گردد هر که آمیزش به اهریمن کند

منزلت خواهی مکان در کنج تنهایی گزین

گنج گوهر بین که در ویرانه ها مسکن کند

< رازداری

        

سرنوشت >