شنیدم در عدم پروانه میگفت
دمی از زندگی تاب تبم بخش
پریشان کن سحر خاکسترم را
ولیکن سوز و ساز یک شبم بخش
< مسلمانان مرا حرفی اس...
چه لذت یارب اندر هست... >