بهل افسانهٔ آن پا چراغی
حدیث سوز او آزار گوش است
من آن پروانه را پروانه دانم
که جانش سخت کوش و شعله نوش است
< ترا از خویشتن بیگانه...
ترا یک نکتهٔ سر بسته... >