مرا روزی گل افسرده ئی گفت
نمود ما چو پرواز شرار است
دلم بر محنت نقش آفرین سوخت
که نقش کلک او ناپایدار است
< جهان ما که پایانی ند...
مشو ای غنچهٔ نورسته ... >