دل من در طلسم خود اسیر است
جهان از پرتو او تاب گیر است
مپرس از صبح و شامم ز آفتابی
که پیش روزگار من پریر است
< نوا در ساز جان از زخ...
بپای خود مزن زنجیر ت... >