میان آب و گل خلوت گزیدم
ز افلاطون و فارابی بریدم
نکردم از کسی دریوزهٔ چشم
جهان را جز به چشم خود ندیدم
< ز آغاز خودی کس را خب...
بیا با شاهد فطرت نظر... >