رگ مسلم ز سوز من تپید است
ز چشمش اشک بیتابم چکید است
هنوز از محشر جانم نداند
جهان را با نگاه من ندید است
< بحرف اندر نگیری لامک...
بساطم خالی از مرغ کب... >