عقلی که جهان سوزد یک جلوهٔ بیباکش
از عشق بیاموزد آئین جهانتابی
عشق است که در جانت هر کیفیت انگیزد
از تاب و تب رومی تا حیرت فارابی
این حرف نشاط آور می گویم و میرقصم
از عشق دل آساید با اینهمه بیتابی
هر معنی پیچیده در حرف نمی گنجد
یک لحظه بدل در شو شاید که تو دریابی
< بندگی
کشمیر >