Logo




 

به مبلغ اسلام در فرنگستان

زمانه باز برافروخت آتش نمرود

که آشکار شود جوهر مسلمانی

بیا که پرده ز داغ جگر بر اندازیم

که آفتاب جهانگیر شد ز عریانی

هزار نکته زدی پیش دلبران فرنگ

گداختی صنمان را به علم برهانی

خبر ز شهر سلیمی بده حجازی را

شرار شوق فشان در ضمیر تورانی

ره عراق و خراسان زن ای مقام شناس

ببزم اعجمیان تازه کن غزل خوانی

بسی گذشت که در انتظار زخمه وریست

چه نغمه ها که نه خون شد به ساز افغانی

حدیث عشق به اهل هوس چه میگوئی

به چشم مور مکش سرمهٔ سلیمانی