Logo




 

خطاب به مصطفی کمال پاشا ایده الله

جولائی

امئی بود که ما از اثر حکمت او

واقف از سر نهانخانه تقدیر شدیم

اصل ما یک شرر باخته رنگی بود است

نظری کرد که خورشید جهانگیر شدیم

نکتهٔ عشق فرو شست ز دل پیر حرم

در جهان خوار به اندازهٔ تقصیر شدیم

باد صحراست که با فطرت ما در سازد

از نفسهای صبا غنچهٔ دلگیر شدیم

آه آن غلغله کز گنبد افلاک گذشت

ناله گردید چو پابند بم و زیر شدیم

ای بسا صید که بی دام به فتراک زدیم

در بغل تیر و کمان کشتهٔ نخچیر شدیم

«هر کجا راه دهد اسپ، بران تاز که ما

بارها مات درین عرصه بتدبیر شدیم»

نظیری

< طیاره

        

غنی کشمیری >