درون ما بجز دود نفس نیست
بجز دست تو ما را دست رس نیست
دگر افسانه غم با که گویم؟
که اندر سینه ها غیر از تو کس نیست
< غریبی دردمندی نی نوا...
خودی دادم ز خود نامح... >