دلی چون صحبت گل می پذیرد
همان دم لذت خوابش بگیرد
شود بیدار چون «من»فریند
چو «من» محکوم تن گردد بمیرد
< وصال ما وصال اندر فر...
خودی را از وجود حق و... >