به روما گفت با من راهب پیر
که دارم نکته ئی از من فراگیر
کند هر قوم پیدا مرگ خود را
ترا تقدیر و ما را کشت تدبیر
< شنیدم مرگ با یزدان چ...
یقین دانم که روزی حض... >