فقیرم ساز و سامانم نگاهی است
به چشمم کوه یاران برگ کاهی است
ز من گیر این که زاغ دخمه بهتر
ازن بازی که دستموز شاهیست
< در دل را بروی کس نبس...
بگو از من به پرویزان... >