ساقیا گه جام ده گه جام خور
گر به معنی پختهای می خام خور
زر بده بستان می تلخ آنگهی
با بت شیرین سیماندام خور
گردن محکم نداری پس که گفت
کز زبونی سیلی ایام خور
ترک نام و ننگ و صلح و جنگ گیر
توبه بشکن میستان و جام خور
با فلک تندی مکن عطاروار
باده بستان لیک با آرام خور
< غزل شمارهٔ ۴۰۳
غزل شمارهٔ ۴۰۱ >