ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده
وز شوق تو سرگشته، چو سیماب، شده
هر دم ز تو صد هزار دل خون گشته
دل کیست که صد هزار جان، آب شده
< شمارهٔ ۱۱
شمارهٔ ۹ >