هم بر کف ودود، مُلْک بتوانی راند
هم با همه، هم بی همه، بتوانی ماند
گر مُهر نهادم ازخموشی بر لب
تو نامهٔ سر به مُهر بتوانی خواند
< شمارهٔ ۴۴
شمارهٔ ۴۲ >