از بادهٔ عشق تو خماری دارم
وز هرچه نه عشقِ تو کناری دارم
می در مکش از من سرِ زلفِ تو که من
با هر شکنِ زلفِ تو کاری دارم
< شمارهٔ ۳۹
شمارهٔ ۳۷ >