زلف تو که بود آرزوئی همه را
جز دیدن او نبود روئی همه را
موئی ز سرِ یک شکنش برکندم
کآویخته بود دل به موئی همه را
< شمارهٔ ۴۴
شمارهٔ ۴۲ >