جانا! ز همه جهان نشستم برتر
سربازان را چو دیده هستم در خور
در باز کن و ببین که هستم بر در
وز دستِ سرِ زلفِ تو دستم بر سر
< شمارهٔ ۴۶
شمارهٔ ۴۴ >