زان خط که به گردِ شکر آوردی تو
خوندلم و قفای خود خوردی تو
گفتم که مکن به دلبری زلفت کژ
دیدی که بتافتی و کژ کردی تو
< شمارهٔ ۵۲
شمارهٔ ۵۰ >