دل در سر زلف چون توحسن افروزی
چون شمع دمی نمیزید بی سوزی
برکش سر زلفت که بلایی است سیاه
ترسم که به گرد تو درآید روزی
< شمارهٔ ۵۹
شمارهٔ ۵۷ >