در زلفِ تو صد حلقهٔ دیگرگون است
هر حلقهٔ او تشنهٔ صدصد خون است
مینتوان گفت وصفِ زلفت چون است
باری ز حساب عقل ما بیرون است
< شمارهٔ ۶۶
شمارهٔ ۶۴ >