Logo




 

در نموداری شیخ کبیر با منصور

نظر کردم آنگهی در سوی منصور

پس آنگه گفت با او شیخ پرنور

که ای سلطان همی دانیم رازت

در اینجا گاه کام بی نیازت

حقیقت بیش از آنی مانده آنیم

که از سر حقیقت ما عیانیم

تو میدانی مرا اسرار ما را

ریاضت یافتستم در بقا را

فنا گردان مرا مانند خودهان

که دل بگرفتم از اسرار و برهان

یکی حرفست آنجا آن توداری

حقیقت بیشکی جانان تو داری

تو داری دید جانان اندر اینجا

تو هم دیدی ز دید خویش ما را

تو داری دید جانان اندرین راه

تو هم هستی ز دید خویش آگاه

ترا اینجا بقا بخشیدهام من

ترا این درها بخشیدهام من

تو میدانی سر اسرار ما را

ریاضت یافتستم در بقا را

فناگردان مرا مانند خود هان

که دل بگرفتم از اسرار و برهان

یکی حرف است آنجا آن تو داری

حقیقت بیشکی جانان تو داری

توداری دید جانان اندراینجا

توهم دیدی ز دید خویش ما را

تو میدانی وصول من در اینجا

حقیقت بین تو جای من در اینجا

چه چون تو می بدانی من چه گویم

دوای درد من اینجا بجویم