Logo



 

در شرح حال خود فرماید

حال خود بشنوز من ای مرد نیک

روغن ایمان مریزان تو به دیک

چون پدر این پند راتعلیم کرد

اوستادم هم مراتعظیم کرد

گفت ای نور دو چشم صالحان

وز معارف نقد اسرار زمان

همچو تو فرزند درگیتی نزاد

دشمنانت را سر و تن گو مباد

ای تو مقصود پدر در سرّ دین

از تو روشن گشته ایمانم یقین

ای تو در ملک دلم روشن شده

در میان باغ جان گلشن شده

من امام خود زخود بشناختم

و آنگهی دنیا و دین در باختم

دین و دنیایت نیاید هیچ کار

از من این دم این سخن را گوش داد

گر نباشد آن امامت راهبر

از وجود خویش کی یا بی خبر

رو تو در دین خدا ایمان بیار

تا شود سرّنهانت آشکار

رو تودر دین محمد رست شو

همچو عطّار از طریق چست شو

هرکه دیدارولی پیدا ندید

تو یقین میدان که او خود را ندید