Logo



 

در بیان آنکه خواری آورد

چند خصلت آورد خواری بروی

با تو گویم گر همی گویی بگوی

اول آن باشد که مانند مگس

مرد ناخوانده شود مهمان کس

هر که مهمان با کسی ناخوانده شد

نزد مردم خوار و زار و رانده شد

دیگر آن باشد که نادانی رود

کتخدای خانهٔ مردی شود

کار کردن بر حدیث آن دو مرد

کز پی جهلند دایم در نبرد

هر که بنشیند زبر دست صدور

گر رسد خواری برویش نیست دور

نیست جمعی را چو بر قول تو گوش

صد سخن گر باشدت یک را مکوش

حاجت خود را مخواه از دشمنان

زین بتر خواری نباشد در جهان

از فرومایه مراد خود مجوی

تا نیاید مر ترا خواری بروی

با زن و کودک مکن بازی هلا

تا نگردی خوار و زار و مبتلا