کوی و جوی از تو کوثر و فردوس
دل و جامه ز تو سیاه و سپید
رخ نو هست مایهٔ تو ، اگر
مایهٔ گازران بود خورشید
< دیده و اشک
شنبلید ، در میان خوی... >