پیری مرا به زرگری افگند ، ای شگفت
بی گاه دود ، زردم و همواره سُرف سُرف
زرگر فرو فشاند کُرف سیه به سیم
من باز برفشانم سیم سره به کُرف
< طلب ِ جام
برف پیری >