زخم از دهان تیغ ربودن نزاع ماست
تسلیم گشتن و بتپیدن سماع ماست
در پیشگاه دیر و حرم، هر کجا، که هست
دین شکسته و دل پر خون متاع ماست
صد فوج ناز و عشوه به میدان طلب، که ما
جنگ ستیزه ی تو و عجز شجاع ماست
چون راحت آیدت به سلام، ای رفیق درد
آغوش برگشا که وقت وداع ماست
عرفی نوای مرغ تو در هیچ باغ نیست
این نغمه خاصه ی چمن اختراع ماست
< غزل ۷۸
غزل ۷۶ >