Logo




 

غزل ۸۶

منم که طاعت بت لازم سرشت من است

اگر به کعبه عبادت کنم کنشت من است

اگر چه حسن عمل نیست اجر آن هم نیست

که چشم اهل مروت به زشت من است

روم به دوزخ و شکر بهشت می گویم

که این به نزد مکافات من بهشت من است

کنار کشت و لب جو به غم زبان دارد

میان دایره ی غم کنار کشت من است

بگیر آیینه عرفی ببین سر انجامم

که هر چه صورت حال تو سرنوشت من است

< غزل ۸۷

        

غزل ۸۵ >