Logo



 

غزل ۱۴۴

شکستن دل ما کار زور بازو نیست

هلاک اهل وفا جر به نوشدارو نیست

به عیب جویی مجنون بدم ولی گویم

خوشا دلی که تسلی به چشم آهو نیست

چنین گلی نه از این لاله زار دهر برست

وگر نیست سخن در جهان که خودرو نیست

علاچ زخم نه بازوی چاره خواست کند

سرم که همدم درد است بار زانو نیست

ز فیض طبع کسی بهره ساز شد عرفی

وگر نه چون دگران شاعر است، جادو نیست

< غزل ۱۴۵

        

غزل ۱۴۳ >