Logo




 

غزل شمارهٔ ۶۲

مرا ز عشق تو صد گونه محنت و الم‌ست

هزار محنت و با محنتی هزار غم‌ست

اگرچه با من مسکین بسی جفا کردی

زیاده ساز جفا را که این هنوز کم‌ست

تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار

بیا که یک دو سه روزی حیات مغتنم‌ست

کرم نمودی و بر جان من جفا کردی

ز جانب تو هرچه مرا می‌رسد کرم‌ست

به زیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق

اگرچه خاک شد اما هنوز در قدم‌ست

هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت

تو زنده باش که او را عزیمت عدم‌ست