ای چشم تو شوختر ز هر شوخ
چشم از تو ندیده شوختر شوخ
از نام دو چشم خود چه پرسی؟
این فتنهگر است و آن دگر شوخ
بالله که نزاد مادر دهر
مانند تو نازنین پسر شوخ
مسکین دل عاشقان شکستند
این سنگدلان سیمبر شوخ
ترک سر خویش من هلالی
کین طایفهاند سر به سر شوخ
< غزل شمارهٔ ۹۲
غزل شمارهٔ ۹۰ >