خوش خوش از عشق تو جانی میکنم
وز گهر در دیده کانی میکنم
بر سر عقل آستینی میزنم
از در صبر آستانی میکنم
هر که از غیر تو لافی میزند
از سر غیرت جهانی میکنم
تا دلم کردی نشان تیر هجر
صد خدنگ از هر نشانی میکنم
تا سنان انداز شد مژگان تو
هر دم از سینه سنانی میکنم
مار ضحاک است زلفت کز غمش
قصر شادی هر زمانی میکنم
در تن خویش از برای قوت او
مغزی از هر استخوانی میکنم
بر نگین جان خاقانی مقیم
مهر مهر مهربانی میکنم