Logo




 

غزل شمارهٔ ۳۲۱

روز دانش به ازین بایستی

آسمان مرد گزین بایستی

رفته چون رفت طلب نتوان کرد

چشم ناآمده بین بایستی

پیش‌گاه ستم عالم را

داور پیش نشین بایستی

کیسهٔ عمر سپردیم به دهر

دهر غدار امین بایستی

گر به اندازهٔ همت طلبم

فلکم زیر نگین بایستی

سایه‌ای ماند ز من، من غلطم

هستی سایه یقین بایستی

ناله گر سوی فلک رفت رواست

سایه باری به زمین بایستی

نیست صیادی و عالم پر صید

صید را شیر عرین بایستی

کار خاقانی هم به بتر است

کار گیتی به از این بایستی