مرا سعد دین داد پیراهنی
که از دیدنش دیده حیران شدی
ز فرسودگی وقت پوشیدنش
تن مرد پوشیده عریان شدی
به هرجا که آسیب سریافتی
به اندازهٔ تن گریبان شدی
< شمارهٔ ۴۵۱ - در نصیح...
شمارهٔ ۴۴۹ - در مدح ... >