دی باد صبا ز خاک بر داشت سرم
آن نامه بیاورد و بر افراشت سرم
گفتم که: ببوسم و نهم بر سینه
خود دیده رها نکرد و نگذاشت سرم
< رباعی شمارهٔ ۱۳۰
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ >