روزی به سرای وصل راهم ندهی
یک بوسه از آن روی چو ماهم ندهی
گفتی که: نخواستی ز من هرگز هیچ
گر زانکه منت هیچ بخواهم ندهی
< رباعی شمارهٔ ۱۸۲
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ >