Logo




 

غزل شمارهٔ ۵۳

با عشق عقل‌فرسا دیوانه‌ای چه سنجد؟

با شمع روی زیبا پروانه‌ای چه سنجد؟

پیش خیال رویت جانی چه قدر دارد؟

با تاب بند مویت دیوانه‌ای چه سنجد؟

با وصل جان‌فزایت جان را چه آشنایی؟

در کوی آشنایی بیگانه‌ای چه سنجد؟

چون زلف برفشانی عالم خراب گردد

دل خود چه طاقت آرد؟ویرانه‌ای چه سنجد؟

گرچه خوش است و دلکش کاشانه‌ای است جنت

در جنت حسن رویت کاشانه‌ای چه سنجد؟

با من اگر نشینی برخیزم از سر جان

پیش بهشت رویت غم خانه‌ای چه سنجد

گیرم که خود عراقی، شکرانه، جان فشاند

در پیش آن چنان رو، شکرانه‌ای چه سنجد؟